هدایت شده از امام زمانی ام
▪️علامه مامقانی مینویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیهالسلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.
▪️حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیهالسلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
▪️حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام
رگهای دلم را بریدی!
(من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیهالسلام؛ از حسین به من خبر بده!
▪️و چون خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را شنید صیحهای کشید...
◾️علامه مامقانی در ادامه مینویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیهالسلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین امام او بود.
📚تنقیحالمقال، ج۳، ص۷۰.
#وفات_ام_البنین
🖤🌱https://eitaa.com/emamzamanybashim
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح
📖 یکصد و دوازدهمین (۱۱۲) صفحه نورانی قرآن کریم .
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم در حسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها).
🔊 بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورة مبارکة المائدة
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
2468625.mp3
4.15M
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح
📖 ترجمه صفحه نورانی شماره یکصد و دوازدهم (۱۱۲) از قرآن کریم .
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم در حسینیه امالبنیین(سلاماللهعلیها).
سورة مبارکة المائدة
۲۴ - (بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»!
۲۵ - (موسی) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیّت گنهکار، جدایی بیفکن!»
۲۶ - خداوند (به موسی) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش!»
۲۷ - و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد؛ (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!
۲۸ - اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم!
۲۹ - من میخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی)؛ و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران!
۳۰ - نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد.
۳۱ - سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
2468626.mp3
2.78M
هدایت شده از اخبار فوری شهرضا
فاتحه آنلاین - یادبود مرحوم جانباز شهید حاج عبدالحسین جاوری - فاتحه آنلاین
https://fatehe-online.ir/2763629