زیارت حضرات معصومین امام موسی کاظم،امام رضا،امام جواد و امام هادی(علیهم السلام) در روز چهارشنبه
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
دعای روز چهارشنبه
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
#دعای_ایام_هفته
💠 حدیث روز 💠
لطفا این روایت را با دقت بخوانید👇👇👇
💛رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
كَفى بِالمَرءِ إثما أن يَستَقِلَّ ما يُقَرِّبُ إلى إخوانِهِ و كَفى بِالقَومِ إثما أن يَستَقِلُّوا ما يَقرُبُ بِهِ إلَيهِم أخُوهُم؛
انسان را همين گناه بس، كه آنچه را كه تقديم برادران ميهمان خود مى كند كم شمارد و ميهمان را همين گناه بس، كه آنچه را كه ميزبانشان براى آنها فراهم مى كند كم شمارند.
محاسن ص414، ح165
نکته: گاهی میزبان در میهمانی به مهمان میگوید: بفرمایید،قابل تعارف نیست که این جمله بنابر روایت فوق،خود گناهی بزرگ است.
#حدیث_روز #حدیث
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━
https://eitaa.com/Qvaetrat
┗━━━🍂━
سیره علما
مرجع تقلیدی كه هرگز به حج نرفت!!
آیت الله مرعشی نجفی(رحمة الله علیه)
اگر گذرتان به قم افتاد به خیابان ارم ؛ کتا بخانه آیت الله مرعشی هم سری بزنید ؛
وارد که می شوید دقیقا جلوی در٬ قبری قرار دارد که مدفن آیت الله مرعشی است ؛
کمی تعجب برانگیز است که چرا وی در اینجا دفن شده !
چرا در حرم کنار بقیه علما نیست؟
ولی وقتی وصیت نامه وی را میخوانید به روح بزرگ این مرد درود میفرستید !
وی در وصیت نامه خود نوشته :
مرا جلوی درب کتابخانه دفن کنید تا مزارم قدمگاه جویندگان علم باشد !
به کتابخانه که وارد میشوید بعنوان یک ایرانی احساس غرور میکنید !
اینجا سومین کتابخانه بزرگ دنیاست !
بیش از 70 هزار جلد کتاب خطی نفیس آنجاست و همه این تشکیلات به همت این مرد بزرگ پدید آمده است !
وقتی ماجرای کتابها و علت این کار را جستجو کنیم به این نکته جالب میرسیم!👇👇👇👇
آقای مرعشی زمانی که جوان بوده در نجف میبیند که کنسول انگلیس در حال خریداری وسیع کتابهای خطی است !
وی از اینکار کنسول انگلیس مشکوک شده و متوجه دسیسه آنها میشود !
او عزم خود را جزم میکند تا گنجینه کتابهای خطی را از نابودی و به یغما رفتن حفظ کند ؛
اما برخلاف کنسول انگلیسی ٬ هیچ پولی ندارد !
راه حل او اینست :
کارگری !
اگر در کتابخانه به شما اجازه دیدن کتب خطی را بدهند پشت جلد اکثر آنها داستان خریدشان نوشته شده است.
مثلا 3 روز در شالی کوبی فلان کار کردم تا این کتاب را در تاریخ فلان خریدم و ...
از جمله کتب خطی گردآوری شده٬ میتوان به نسخه ای قدیمی از انجیل برنابا به زبان گرجی اشاره کرد که بعضی از احکام حال حاضر مسیحیت را زیر سوال میبرد مانند اشاره به حرام بودن گوشت خوک و ختنه کردن فرزندان که در انجیل های حال حاضر خلاف این احکام آمده است ومطالب این انجیل نقاط مشترک زیادی با اعتقادات شیعیان در موردمسیحیت دارد !
همین تلاش باعث شد امروز 70 هزار جلد کتاب نفیس خطی بجای موزه های بریتانیا و ویترین های کلکسیون دارهای غربی در ایران باشد .
و این نتیجه احساس تکلیف یک روحانی جوان بی ادعا بود .
حضرت آیت الله مرعشی نجفی هرگز به سفر حج نرفت
و وقتی علت را از ایشان جویا میشدند ، میفرمودند، ما مستطیع نیستیم.
وقتی یکی از نزدیکان ایشان خرج سفر حج را به ایشان هدیه کرد ، ایشان این پول را خرج یکی از بیمارستانهای قم کردند و وقتی از ایشان علت این کار را پرسیدند ، ایشان در پاسخ گفتند اگر من به این سفر میرفتم و یک زن به علت نبود امکانات در این بیمارستان میمرد خداوند به من میگفت لا لبیک.
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━
https://eitaa.com/Qvaetrat
┗━━━🍂━
کار فرهنگی و تبلیغی کمتر از شهادت نیست
شفاعت امام از دوستدار خود
ابن شهاب زُهرى حكايت نمايد:
در جنگ بين مسلمانان و روميان ، يكى از برادران ايمانى من - كه به او علاقه بسيارى داشتم - كشته شد و شهيد گشت ؛ و من همواره افسوس مى خوردم كه چرا همراه او نبودم تا من هم با فداكارى ، به فيض رفيع شهادت نائل آيم .
شبى در عالم خواب او را ديدم ، به او گفتم : پروردگارت را چگونه يافتى ؟ و با تو چه برخوردى داشته است ؟
پاسخ داد: خداوند متعال ، به جهت شركت من در جنگ و جهاد با دشمنان اسلام ، گناهان مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار داد.
همچنين به جهت محبّت و علاقه اى كه به حضرت رسول و اهل بيتش صلوات اللّه عليهم داشتم ، مورد شفاعت امام زمانم ، حضرت علىّ بن الحسين ، زين العابدين عليه السّلام قرار گرفتم ؛ و در بهشت درجات عاليه اى ، عطايم گرديد.
زُهرى گويد: در همان خواب به او گفتم : من بيش از حدّ، افسوس مى خورم كه چرا همراه تو نبودم و شهادت شامل من نشده است ؟!
در پاسخ اظهار داشت : تو در پيشگاه خداوند متعال ، مقامى عالى و والاترى خواهى داشت .
سؤ ال كردم : چگونه و به چه سببى ؟ من كه كار شايسته اى انجام نداده ام !
در جواب گفت : تو در هر جمعه - حدّ اقلّ - يك بار مولاى خود حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام را ملاقات و زيارت مى نمائى ؛ همچنين جمال نورانيش را نگاه مى كنى و بر محمّد و آل او صلوات مى فرستى ، نيز احاديث و سخنان آن بزرگوار را براى ديگران نقل مى كنى ، و امر به معروف و نهى از منكر انجام مى دهى ؛ خداوند متعال تو را از شرّ مخالفين و كينه توزان در پناه خود حفظ مى نمايد.
در همين حال از خواب بيدار شدم ، و با خود گفتم : اين ها همه خواب است و اعتبارى ندارد و دو مرتبه خوابيدم و همان دوست و برادرم بخوابم آمد و از من پرسيد: آيا درباره آنچه با تو گفتم و تو را از آن آگاه ساختم ، شكّ دارى ؟
و سپس افزود: مواظب باش كه به خود هيچ شكّ و شبهه اى راه ندهى و آنچه را كه شنيدى يقين و اطمينان داشته باش و اين راز را براى كسى بازگو و مطرح نكن ؛ و براى يقين و اطمينان بيشتر، حضرت سجّاد عليه السّلام نيز به آنچه با تو گفته ام خبر مى دهد و تو را از آن آگاه مى سازد.
پس چون از خواب بيدار شدم و نماز صبح را به جا آوردم ، شخصى نزد من آمد و گفت : من از طرف امام علىّ بن الحسين آمده ام ، آن حضرت با تو كار دارد، زودتر نزد حضرت بيا.
به همين جهت ، سريع بلند شدم و به سوى منزل سرور و مولايم رهسپار گشتم ، همين كه در محضر مبارك آن امام همام عليه السّلام شرفياب شدم ، فرمود: اى زُهرى ! ديشب در عالم خواب برادر ايمانى تو به خوابت آمد و با تو چنين و چنان گفت - و تمام صحبت هاى آن دوست شهيد را برايم بازگو نمود - و سپس افزود: بدان آنچه را كه او به تو خبر داده است ، صحّت دارد و بر آن گفته ها ايمان و اعتقاد كامل داشته باش .(1)
1- الثّاقب فى المناقب : ص 362، ح 301.