قرآن و عترت
📚📚🎁🎁 سؤالات مسابقه فرهنگی عالم آل محمد شماره ( ۱۷ ) کانال فرهنگی قرآن و عترت 🕰 آذر ماه ۱۴۰۱ 1️
به نام خدا
با سلام و احترام مجدد خدمت اعضای محترم کانال
به اطلاع میرساند که سؤالات مسابقه عالم آل محمد ( ۱۷ )، روز جمعه ۴۰۱/۱۰/۲ در کانال ارسال شد و ذکر چند نکته ضروری است:
1 - مهلت شرکت در مسابقه تا پایان روز پانزدهم دی ماه میباشد.
2- حضور شرکت کننده در کانال الزامی میباشد.
3-شرکت برای عموم آزاد است.
4.- نتایج مسابقه هم روز شانزدهم دی ماه در کانال اعلام خواهد شد.
التماس دعای فراوان
دعای روز یکشنبه
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
⚜زیارت حضرت امیر و حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روز یکشنبه⚜
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
👇👇👇👇👇👇👇👇
💐امیرالمومنین علی(علیه السلام) میفرمایند:
تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَبٍ؛
✅راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ، زيباترين اخلاق و بهترين ادب است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 217 ، ح 4294
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
👇👇👇👇👇👇👇👇
💐امام صادق علیه السلام میفرمایند:
كَمَالُ الْأَدَبِ وَ الْمُرُوَّةِ فِي سَبْعِ خِصَالٍ الْعَقْلِ وَ الْحِلْمِ وَ الصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ وَ الصَّمْتِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ الْمُدَارَاة
✅كمال ادب و مروت در هفت چيز است:
عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش اخلاقى و مدارا.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 9 ، ص 38 ، ح 10141
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
خاطره ای از آیت الله بهجت(ره)
🌻روزی ایشان فرمودند:« در زمان قاجار آقایی در یکی از مدارس علمیه تهران حجره داشت و معروف بود به کرامت داشتن، ولی مقید بود چیزی از او ظهور و بروز نکند، در میان طلاب زمزمه میافتد که آقا موت ارادی دارد( یعنی هر وقت بخواهد، میتواند اختیاراً قالب تهی کند، ) روزی عده ای جمع شدند و خدمت آقا رسیدند و گفتند: آقا، ما امروز آمده ایم تا از شما کرامتی ببینیم و هر چه عذر آورد قبول نکردند، ناچار راضی شد ( خوب یادم نیست که تعهد گرفت که تا زنده ام به کسی اظهار نکنید، یا نگرفت ) و فرمود: من میخوابم، شما مرا صدا نزنید و کاری به من نداشته باشید.
🌻رو به قبله خوابید و شهادتین را گفت و آنها دیدند که آقا مُرد. وی را این رو آن رو کردند و دیدند که واقعاً مرده است، برای اطمینان چند جای زیر پای آقا را با کبریت سوزاندند و دیدند که واقعاً جان داده است.
پس از مدتی آقا نفسی کشید و نشست. همین که نشست فرمود: به شما نگفتم با من کاری نداشته باشید، چرا مرا از راه رفتن باز میداشتید؟ »
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
💠 فرق بين شيعه و دوست
در كتاب تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام و نيز در كتاب مرحوم قطب الدّين راوندى - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمّد و علىّ بن سيّار - آمده است :شبى از شب ها به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شديم .همچنين والى شهر كه علاقه خاصّى نسبت به حضرت داشت ، به همراه شخصى كه دست هاى او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! اين شخص را از دكّان صرّاف در حال سرقت و دزدى گرفته ايم .و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شكنجه و تأديب كنيم ، اظهار داشت كه از شيعيان حضرت علىّ عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خوددارى كرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائى و تكليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائى .حضرت فرمود: به خداوند پناه مى برم ، او شيعه علىّ عليه السلام نيست ، او براى نجات خود چنين ادّعائى را كرده است .سپس والى آن سارق را از آن جا بُرد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع كردند بر بدنش شلاّق بزنند؛ ولى هر چه شلاّق مى زدند روى زمين مى خورد و به آن سارق اصابت نمى كرد.بعد از آن ، والى مجدّدا او را نزد امام حسن عسكرى عليه السلام آورد و گفت : ياابن رسول اللّه ! بسيار جاى تعجّب است ، فرمودى كه او از شيعيان شما نيست ، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابدّ از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداى متعال بسوزد.و سپس افزود: با اين اوصاف ، من از اين مرد معجزه و كرامتى را مشاهده كردم كه بسيار مهمّ خواهد بود، هر چه ماءمورين بر او تازيانه مى زدند بر زمين مى خورد و بر بدن او اصابت نمى كرد و تمام افراد از اين جريان در تعجّب و حيرت قرار گرفته اند.در اين موقع امام حسن عسكرى عليه السلام به والى خطاب نمود و فرمود: اى بنده خدا! او در ادّعاى خود دروغ مى گويد، او از شيعيان ما نيست ، بلكه از محبّين و دوستان ما مى باشد.والى اظهار داشت : از نظر ما فرقى بين شيعه و دوست نمى باشد، لطفا بفرمائيد كه فرق بين آن ها چيست ؟حضرت فرمود: همانا شيعيان ما كسانى هستند كه در تمام مسائل زندگى مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعى دارند بر اين كه در هيچ موردى معصيت و مخالفت ما را ننمايند.
و هر كه خلاف چنين روشى باشد و اظهار علاقه و محبّت نسبت به ما نمايد دوست ما مى باشد، نه شيعه ما.
سپس امام عليه السلام به والى فرمود: تو نيز دروغ بزرگى را ادّعا كردى ، چون كه گفتى معجزه ديده ام ؛ و چنانچه اين گفتار از روى علم و ايمان باشد مستحقّ عذاب جهنّم مى باشى .بعد از آن ، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد، براى شرافت و فضيلتى كه ما بر ديگران داريم و نيز براى اثبات واقعيّات و حقايقى كه از طرف خداوند متعال به ما رسيده است .در پايان ، امام عسكرى عليه السلام به آن مرد - متّهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه علىّ عليه السلام در تمام امور زندگى ، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعى نمايد كه هيچ گونه تخلّفى با ايشان نداشته باشد و خلاصه آن كه در همه امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند.
📚پی نوشت:
تفسير الا مام العسكرى عليه السلام : ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579.
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
💠 علی علیه السلام و یتیمان
روزی حضرت علی علیه السلام مشاهده نمود زنی مشک آبی به دوش گرفته و می رود. مشک آب را از او گرفت و به مقصد رساند؛ ضمناً از وضع او پرسش نمود.زن گفت:علی بن ابی طالب همسرم را به مأموریت فرستاد و او کشته شد و حال چند کودک یتیم برایم مانده و قدرت اداره زندگی آنان را ندارم. احتیاج وادارم کرده که برای مردم خدمتکاری کنم.
علی علیه السلام برگشت و آن شب را با ناراحتی گذراند. صبح زنبیل طعامی با خود برداشت و به طرف خانه زن روان شد. بین راه، کسانی از علی علیه السلام درخواست می کردند زنبیل را بدهید ما حمل کنیم.حضرت می فرمود:
- روز قیامت اعمال مرا چه کسی به دوش می گیرد؟به خانه آن زن رسید و در زد: زن پرسید:- کیست؟حضرت جواب دادند:
- کسی که دیروز تو را کمک کرد و مشک آب را به خانه تو رساند، برای کودکانت طعامی آورده، در را باز کن!زن در را باز کرد و گفت:- خداوند از تو راضی شود و بین من و علی بن ابی طالب خودش حکم کند.حضرت وارد شد، به زن فرمود:- نان می پزی یا از کودکانت نگهداری می کنی؟زن گفت:- من در پختن نان تواناترم، شما کودکان مرا نگهدار!زن آرد را خمیر نمود. علی علیه السلام گوشتی را که همراه آورده بود کباب کرد و با خرما به دهان بچه ها می گذاشت.با مهر و محبت پدرانه ای لقمه بر دهان کودکان می گذاشت و هر بار می فرمود:فرزندم! علی را حلال کن! اگر در کار شما کوتاهی کرده است. خمیر که حاضر شد، علی علیه السلام تنور را روشن کرد. در این حال صورت خویش را به آتش تنور نزدیک می کرد و می فرمود:- ای علی! بچش طعم آتش را! این جزای آن کسی است که از وضع یتیم ها و بیوه زنان بی خبر باشد.اتفاقاً زنی که علی علیه السلام را می شناخت به آن منزل وارد شد.به محض اینکه حضرت را دید، با عجله خود را به زن صاحب خانه رساند و گفت:وای بر تو! این پیشوای مسلمین و زمامدار کشور، علی بن ابی طالب علیه السلام است.زن که از گفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگی گفت:- یا امیرالمؤمنین! از شما خجالت می کشم، مرا ببخش!حضرت فرمود:- از اینکه در کار تو و کودکانت کوتاهی شده است، من از تو شرمنده ام!
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
💠 حضرت فاطمه علیهاالسلام و ارزش تعلیم
زنی خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید و گفت:
- مادر ناتوانی دارم که که در مسائل نمازش به مسأله مشکلی برخورد کرده و مرا خدمت شما فرستاد که سؤال کنم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن همین طور مسأله دیگری پرسید تا ده مسأله شد. حضرت همه را پاسخ داد. سپس آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد: - ای دختر رسول خدا! دیگر مزاحم نمی شوم.
حضرت فرمود: نگران نباش! باز هم سؤال کن! با کمال میل جواب می دهم، زیرا اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را بر بام حمل کند و در عوض آن، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته می شود؟زن گفت: - نه! خسته نمی شود، زیرا در برابر آن مزد زیادی دریافت می کند.حضرت فرمود:
- خدا در برابر جواب هر مسأله ای بیشتر از اینکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد، به من ثواب می دهد! با این حال، چگونه از جواب دادن به مسأله خسته شوم؟ از پدرم شنیدم که فرمود:علمای شیعه من روز قیامت محشور می شوند، و خداوند به اندازه علوم آنان و درجات کوششان در راه هدایت مردم، برایشان ثواب و پاداش در نظر می گیرد و به هر کدامشان تعداد یک میلیون حله از نور عطا می کند. سپس منادی حق تعالی ندا می کند: ای کسانی که یتیمان (پیروان آل محمد را سرپرستی نمودید، در آن وقت که دستشان به اجدادشان (پیشوایان دین) نمی رسید، که در پرتو علوم شما ارشاد شدند و دیندار زندگی کردند. اکنون به اندازه ای که از علوم شما استفاده کرده اند، به ایشان خلعت بدهید!
حتی به بعضی آنان صد هزار خلعت داده می شود. پس از تقسیم خلعت ها، خداوند فرمان می دهد: بار دیگر به علما خلعت بدهید. تا خلعتشان تکمیل گردد.سپس دستور می رسد دو برابرش کنید همچنین درباره شاگردان علما که خود شاگرد تربیت کرده اند چنین کنید...
آن گاه حضرت فاطمه به آن زن فرمود:ای بنده خدا! یک نخ از این خلعتها هزار هزار مرتبه از آنچه خورشید بر آن می تابد بهتر است. زیرا امور دنیوی توأم با رنج و مشقت است اما نعمتهای اخروی عیب و نقص ندارد.