سلام علیکم
🌸🌸🌸
برای دختر خانم ها روز جمعه
ساعت9:30
برنامه گروه جهادی ابرار
به شرح زیر است.
سه گروه سنی داریم.
🌸 گروه اول. ۵ تا۷ سال
👈🏻(این گروه سنی آقا پسرا هم میتونن بیان)
شعروقصه آموزش نقاشی
🌸 گروه دوم. ۸تا۱۴ سال
کلاس اموزش نقاشی و داستان نویسی
🌸 گروه سوم . ۱۴ سال به بالا
اموزش نقاشی زبان ریاضی
بین
کلاس ها
طبق معمول
🌸گروه جهادی ابرار 🌸
برای شما
برنامه های تفریحی شادی رو درنظر
گرفتن🌸
درضمن
⚡✨ خانم نامداری ✨⚡ هم
روز جمعه تشریف دارن.
دعای روز پنجشنبه
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
زیارت امام حسن عسکری(علیه السلام) در روزهای پنجشنبه
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
🔴حواست به خودت باشه‼️
🌿...عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ كَانَ فِي ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ؛ ... وَ رَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِعَيْبٍ حَتَّى يَنْفِيَ ذَلِكَ الْعَيْبَ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَا يَنْفِي مِنْهَا عَيْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَيْبٌ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ.»
📚الكافي، ج۲، ص۱۴۷
🌿امام باقر علیهالسلام، از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، نقل کردهاند که فرمودند:
🔶«سه خصلت است که اگر کسی آنها را داشتهباشد، یا (حتی اگر) یکیشان را داشتهباشد، در روزی که جز سایهی عرش خدا سایهای نیست، در سایهی عرش خدا قرار خواهدگرفت:...
🔸[سومین مورد:] مردی است که تا وقتی عیبی را از خود برطرف نساخته، آن عیب را از برادر مسلمانش نگیرد.
👈چرا که او عیبی را از خود بر طرف نمیسازد، مگر اینکه (پرداختن به) عیبی (دیگر) برایش آغاز میگردد،
👌و برای (سعادتِ) انسان همین کافی است که مشغول شدن به خودش، او را از مردم فارغ گرداند.»
📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣مشخص است که این حدیث، به معنای نفیِ «نهی از منکر» نیست، بلکه مقصود آن است که انسان تا وقتی عیبی را از خود دور نساخته، شایسته نیست به شخص دیگری که آن عیب را دارد، ایراد بگیرد.
2⃣بنابر این فرمایش، وقتی انسان به رفعِ عیب خود بپردازد، پس از رفعِ هر عیب، متوجهِ عیبی دیگر در خود میشود، چرا که پرداختن به عیوب دیگران، او را از عیوب خودش غافل ننموده. به این ترتیب، انسان عیوب خود را یکی پس از دیگری بر طرف میسازد، و نردبان رشد را پلهپله طی کرده، در سایهی عرش الهی آرام میگیرد.
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
بصیرتمان را بالا ببریم
🔴عامل نفاق در پدید آوردن حادثه کربلا 👇
😶😶😶 #نفاق 😈😈😈
🌷 متفکرشهید، استاد #مطهری :
✅ حادثه کربلا را همین دو عامل به وجود آوردند. مردم جاهل و نادان ابزار دست ابن زیادها قرار گرفتند...
... اگر یک چنین زمینه ای نبود که پسر سعد در عصر تاسوعا، وقتی میخواست شعار بدهد و مردم را بلند کند، نمیگفت: «یا خَیلَ اللَّهِ ارْکبی وَ بِالْجَنَّةِ ابْشِری» لشگر خدا قیام کن، بشارت باد تو را به بهشت. وقتی که مقدس، احمق بشود این جور از آب در می آید. یک عده قلیل منافق توانستند از توده ای مسلمان، ولی جاهل و احمق لشگری انبوه علیه فرزند پیغمبر به وجود بیاورند.
📚 پانزده گفتار، ص137
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
★☆رمز عبودیت★☆
از ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﯾﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺗﮑﻠّﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺰّﻩ ﯼ ﻏﺬﺍﯼ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﻫﻤﺪﻡ، ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺯﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
از ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﭽّﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﻣّﺎ ﻋﻘﯿﻢ ﺍﺳﺖ.
ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻧﺎﻟﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﯾﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻃﯽ ﮐﻨﺪ.
** ﻭ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺷﻐﻞ ﺗﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﻮﯾﺪ،ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ،فکر کنید
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬّﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ ...
ﺁﻧﺮﺍ ﺟﺸﻦ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ، ...
ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﺵ ﺩﻫﯿﺪ.
و خدا رو شکر کنید.
این است رمز عبودیت♡♥
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
بخونیدش خیلی قشنگه.........
(وباالوالدین احسانا)
پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟
مادر گفت : غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی
پسر گفت : ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی...
همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید.. چندسال بعد پسر در یک شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد
خبر به گوش مادر رسيد
مادر گفت : بیا تا عروس و نوه هامو ببینم
اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن..
چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده ..
وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط یک يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود
پسره عزيزم : وقتی شش سالت بود تو یک تصادف یک چشمتو از دست دادی اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و بعنوان یک مادر نميتونستم ببينم پسرم یک چشمشو از دست داده واسه همين یک چشممو به پاره تنم دادم
تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم مواظب چشم مادرت باش ....
اشك در چشمهای پسر جمع شد... ولی چه دیر.....
مامانم بابامو صدا زد که در شیشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست
منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم اینم کاری داشت؟؟؟؟؟
پدرم لبخندی زد و گفت :
یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟؟؟؟؟؟
بدجوری بغض گلمو گرفت......😔😧
سلامتی همه باباها
................واما ..................
به سلامتی همه مامانایی که هروقت صداشون کنیم
میگن:جانم!😘
و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟😩
به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا
نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند
از یک مادر
نگهداری کنند!😢
به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ،
ولی تو پیری
بچه هاشون خجالت میکشند
ویلچرشون
رو هل بدند!
به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد
،اولین کسی که از اون غذا
دوست نداره خودشه!
به سلامتی مادر .
تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم
از شدت شوق می خندید!
به سلامتی
مادر که دیوارش
از همه کوتاه تره !!!!!
صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش:
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ ❗😢
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﺕ ﻧﮑﻨﻢ ❗😢
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ❗😢
ﻧﮕﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ ❗😢
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺖ...❗😢
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ❗😢
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ ... ❗ 😢
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ ❗😢
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ناراحتت نکنم ❗😢
دیگه صدامو روت بلند نمیکنم ، ❗ 😢
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ... ❗ 😢
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﺎﺷﻪ ❗😢
ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ 😢😢😢
ﻗﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ ❗😔
تا ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﺬﺍﺭ
ﺷﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﺷﻮﻥ ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺑﺸﻦ... 😔
سلامتیه همه مادرای عزیز
که نبودشون اول بدبختی هاست.❗😰😢
🌸 اگر مادرت هنوز کنارت است ↩
او را رها مکن ↪🙅😙😘
و محبتش را فراموش نکن
وکاری کن که راضی باشد
چون در تمام زندگی فقط یک مادر داری و وقتی میمیرد ،
آنگاه ملائکه میگویند که
فوت شد آن کسیکه به سبب آن به تو رحم میگردد.❗
مـــــــــ💝ــــــــــ💝ـــــــادر
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
نجاری که فقط پل می ساخت
سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند . یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید . نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است . او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم . »
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
نجار گفت : « دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم.
💠💠💠💠💠💠💠💠
احکام
چند نکته درباره ی نذر ☝️☝️☝️
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
لینک کانال جلسه قرآن حسینیه امام رضا(علیه السلام)
در پیامرسان ایرانی ایتا
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/h_emamreza
لینک کانال عمومی حسینیه امام رضا(علیه السلام)
در پیامرسان ایرانی ایتا
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/h_emamrezaa
آیدی اینستاگرام حسینیه امام رضا(علیه السلام)👇👇👇
@h_emamreza
یاداوری ✨
فرداجمعه
از ساعت 9:30 تا 14:30
گروه جهادی ابرار
توی حسینیه امام رضا علیه السلام
برنامه تابستونی دارن
واسه دختر خانم ها
دیگه اینکه
خانم نامداران مشاوره خانواده هم
فردا صبح حسینیه هستن.
بعد از ظهر هم که ساعت
18:00
اقاپسراکلاس قرآن دارن
زیارت حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روزهای جمعه
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
دعای روز جمعه
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
🔶✧✨🔸✦✨✧🔸✨✦✨
💠 ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ ﺁﺧﺮ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ
💭 ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
🔻«ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪﻫﺎ ﻧﺠﺎﺕ ﻧﻤﯽ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﻣﮕﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻏﺎﻳﺐ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﻴﺮﺩ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻴﺮ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻇﻠﻤﺎﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎ، ﭼﺮﺍﻍﻫﺎﯼ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻨﻨﺪ.
ﻧﻪ ﻣﻔﺴﺪﻩ ﺟﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰ. ﻧﻪ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﻓﺤﺸﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺳﻔﻴﻪ ﻭ ﻟﻐﻮ ﮔﻮ. ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺷﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ. »
📕 ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ، ﺧﻄﺒﻪ 103
📚فرهنگ الفبایی مهدویت پیرامون حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
_________________
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
👇👇👇👇👇👇👇👇
💐امام صادق عليه السّلام فرمودند:
✅امام و پیشوای خود را بشناس که اگر امام را شناختی، ظهور، زودتر روی دهد یا دیرتر، تو را زیانی نمی رسد.
بحارالانوار، ج 52،ص141
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
فرمول آرامش
مدتهاست
تصميم گرفته ام
هر گاه كسي را نخواستم
يا از او رنجيدم
يا دلم را شكست
به يادروزي باشم كه ممكن است
هرگز در دنيا نباشد
ان روز را مرور ميكنم
انقدر كه نبودنش را باور كنم
بعد در ذهنم برايش غمگين ميشوم
و
شايد يك عزاداريِ ذهني
وبعد ارزو ميكنم كاش
بود واز او ميگذشتم
بعد به خودم ميگويم
حالا او هست پس ببخش وفراموش كن
از بخششم
شاد ميشوم
واز بودن او شادتر
به همين راحتي
اين فرمول آرامش من است
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
🔸داستانهای شیرین و مطایبه آمیز در کلام استاد مطهری
✅ تمثیلی جالب از تبانی استعمارگران برای چاپیدن مردم
🔸در فریمان ما - چون مردمش بیشتر دامدار بودند - قصه های عجیبی از هوش گرگها نقل می کردند. چوپانی می گفت که روزی دیدم یک گرگ مثل اینکه مراقب است و می خواهد گوسفندها را ببرد. من به او حمله کردم. دیدم این حیوان می شلد. طمع کردیم که این گرگ را هرطور هست بگیریم. شروع کردیم به دنبال کردن، او هم لنگ لنگان می رفت. همین طور می رفت، همین که ما را خوب از گله دور کرد، یکمرتبه برگشت و مثل تیر خودش را به گله رساند. معلوم شد حقه بازی کرده است!
🔹یا یک گرگ از یک طرف می آید چوپان را دور می کند، آن دیگری از آن طرف حمله می کند گوسفند را می گیرد و می برد و بعد با همدیگر می خورند.
🔸وقتی که گرگهای درنده در عالم درندگی خودشان این مقدار هوشیاری داشته باشند که بتوانند رقابتها را تبدیل به همکاری کنند آیا استثمارگر این قدر هوش و فهم ندارد که وقتی همه شان برای یکدیگر خطر هستند بیایند با هم همکاری کنند برای چاپیدن مردم؟
🔹قضیه آن طبیبی است که به شخصی گفت که عسل و خربزه نخور با همدیگر نمی سازند. او خورد و مریض شد. طبیب گفت: نگفتم اینها با همدیگر نمی سازند؟ گفت: اینها ساخته اند که پدر من را دارند درمی آورند! حالا این استعمارگران عسل و خربزه هایی می شوند که با همدیگر می سازند و این کار را می کنند.
📙 فلسفه تاریخ، ج 3، ص308.