📸 اهدای انگشتر سپهبد سلیمانی از طرف خانواده ایشان به جوانی که در برنامه عصر جدید چهره حاج قاسم را نقاشی کرده بود
📲 @Farsna
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
🔻 #روایتگری
🔅 شب کربلای پنج پلاکش رو کند و پرت کرد تو کانال پرورش ماهی گفت: چه کار داری میکنی؟! چرا پلاکت رو میکنی؟ الان تیر میخوری، مفقود میشی. گفت: «فلانی من هر چی فکر میکنم امشب تو شلمچه ما تیر میخوریم؛ با این آتیشی که از سمت دژ میاد دخل ما اومده. من یه لحظه به ذهنم گذشت اگه من شهید بشم جنازهی ما که بیاد مثلاً جلوی فلان دانشگاه عجب تشییعی میشه! به دلم رجوع کردم دیدم قبل از لقاء خدا و دیدار خدا، #شهوت_شهادت دارم. میخوام با کندن این پلاکه، با نیامدن جنازه یقین کنم که جنازهای نمیاد که تشییع بشه که جمعیتی بیاد و این شهوت رو بخشکونم.» تیر خورد و مفقود شد...
📍مفقود شد؟
اگه مفقود شد چرا خاطرههاش گفته میشه؟ چی برا خدا بود و تو اَبَر کامپیوتر خدا گم شد؟ خدا یه زیر خاکیهایی داره که نگه داشته روز قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک؟ ببینید این هم جوون بوده. اونجا فتبارک الله أحسن الخالقین رو ثابت میکنه!
💬 به روایت حاج حسین یکتا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
#ما_قوی_هستیم
📲 #پوستر| شهدای شاخص حماسه راهیان نور
سال 1399
📌شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
شهید ابومهدی المهندس
شهید حجت الاسلام مجتبی اکبرزاده
شهید صادق ترویجی
شهید مرتضی شادلو
شهید رضا صیادی کویخ
شهید حمید سیاهکالی مرادی
شهیده ترور صدیقه رودباری
🔅 کاری از مرکز هنر های تجسمی ستاد #راهیان_نور کل کشور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
HoseinYekta.IRShabeAsheghi.mp3
زمان:
حجم:
6.42M
🔊 #بشنوید | #روایتگری
🔅 شب عاشقی
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
پیشنهاد دانلود👌
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
هدایت شده از نو+جوان
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی | *فردا به توانِ تو*
😎 نوجوانان ما 🆚 نوجوانان اونا
*💪 روایت سربلندی شما از سیلِ آققلا تا مبارزه با کرونا*
🌺 #روز_جوان مبارک...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @nojavan_khamenei
سردار شهید حاج حسین اسداللهی
#مجاهد_خستگی_ناپذیر🕊
فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله✌️
🆔 @Rahiye_noor_gilan
"ستاد مرکزی راهیان نور استان گیلان"
🔻 خاطرات شهدا
🔅 من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند، اما زینب پیاده به مدرسه میرفت و با پولش گل و کتاب میخرید و به ملاقات مجروحان جنگی میرفت.در زمینههای مختلف، به ویژه حجاب و حمایت از امامخمینی(ره) با آنها مصاحبه میکرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری مدرسهشان، سخنان مجروحان را برای دانشآموزان بازگو میکرد. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او میگفت: «ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» در آن زمان زینب 12 سال داشت و نمیتوانست حوزه علمیه برود. قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه علمیه قم برود.
🔅 یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
#شهیده_زینب_کمایی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
🌹قصه رفاقت🌹
#امشب_خانه_تشریف_دارید
📍بعضی وقتها سر شب که می رسیدم خانه، تلفن زنگ می زد: «امشب خانه تشریف دارید؟ »
می گفتم: «بله،چطور؟»
میگفت: «میخواهم بیایم خانه تان یک شام درست و حسابی بخورم، نه شام آشپزخانه سپاه را ..»
دیگر فهمیده بودم شام را بهانه می کرد، سر می زد به خانه بچه ها. دوستيهايمان را #تقویت می کرد یا اگر مشکلی در زندگی داشتند و می توانست، برطرف می کرد.
#دوستیها_را_تقویت_میکرد
#شهید_محمود_شهبازی
📔کتاب (رسم خوبان) صفحه ۴۹
#رفاقت_با_شهدا
#عاقبت_بخیری
➕ستادمرکزی راهیان نور گیلان👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
------------------------•○◈❂
.
اَگہ بِخواهِے زِندِگِے کِنے
بایَدمُنتَظِر مَرگ باشِے
تا بِه سُراغَت بِیایَد
وَلے...اَگہ " #عاشِق " شُدے
بِه سَمتِ مَرگ پَرواز مِیکُنے...
اِین خاصِیَتِ ڪَسانےاَست کِہ
جاودانہِ خواهَند شُد!...
وَشُهَداجاودانِہهاےِتاریخاَند.
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا_استان_گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_مشاهده
📹 شهوت شهادت را بخُشکانید!
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
#راهیان_نور
#رفاقت_با_شهدا
ستاد مرکزی راهیان نور استان گیلان👇
🆔 @Rahiye_noor_gilan
عکس دونفره با #حاج_همت ،برگه تردد شهیدامینیفر😌👇
✅ @Rahiye_noor_gilan 🇮🇷
سنگر خادمین الشهدای گیلان
عکس دونفره با #حاج_همت ،برگه تردد شهیدامینیفر😌👇 ✅ @Rahiye_noor_gilan 🇮🇷
نکته جالب زندگی عمو حسن در دوکوهه این بود که وی بعد از ورود، عکسی را با #حاج_ابراهیم_همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله گرفت📸 و هر مانعی را در جبهه با این عکس پشت سر می گذاشت، در واقع عکس با #حاج_همت به برگه مجوز وی تبدیل شده بود😃. گفتنی است او وقتی به واحد تبلیغات می رفت، بچه هایی تنبل آنجا تنبلیغات می گفت.
شهید حسن امینی فر برای نوجوان ها و جوان ها احترام زیادی قائل بود☺️. همیشه قبل از آنکه آنها به وی سلام کنند، او به این بچه ها سلام می کرد و آنها را بانام های «گلم» «شاخه نباتم» « پروانه من» خطاب می کرد😊. هرگاه کسی زودتر به او سلام می گفت، علاوه بر جواب سلام رزمنده ها ، دست آنها را می بوسید☺️. وقتی رزمنده ها تلافی می کردند او گریه می کرد و می گفت: من باید دست شما را ببوسم، شما بسیجی هستید و پاک، ولی شما از گذشته من چه می دانید؟😞
عمو حسن همیشه در، دیوار و ساختمان های دوکوهه را دست می کشید و به صورت خود می مالید.وی می گفت: دوکوهه متبرک است و با این کار خودم را متبرک می کنم. علاوه بر این لباسی را به یادگار از #حاج_ابراهیم_همت گرفته بود که علاقه زیاد این لباس باعث شده بود تا این رزمنده کمتر لباس نو بخرد.🙂
شهید حسن امینی فر همیشه برای رزمندگان اسلام حنا می گذاشت. وقتی به او می گفتند چرا برای خود حنا نمی گذاری، در جواب می گفت قرار است محاصن من به خون خضاب شود💔.عمو حسن بارها در زیر آوار جنگ ماند و هر بار که بیرون می آمد با خود می گفت این بار نیز نشد.☹️
اما سرانجام انتظار عمو حسن نیز به پایان رسید و وعده صادق محقق شد. در عملیات کربلای چهار محاصن عمو حسن به خون پاک خود خضاب شد، تا روز های پایانی دی ماه 1365 با پرواز در 70 سالگی او رقم بخورد🕊
#یادش_باصلوات🌹
🆔 @Rahiye_noor_gilan