eitaa logo
سنگر خادمین الشهدای گیلان
260 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
523 ویدیو
20 فایل
نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ ❤️|خادم باشی... عاشق باشی... مگر دلت آرام میگیرد؟! ➕ سنگر خادمین الشهدای استان گیلان 👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹 🍃حاجات‌مردم‌و‌نعمت‌خدا🍃 "ادامه‌‌قسمت‌شصت‌ودوم" 🔺راوی:جمعی‌از‌دوستان‌شهید بعدها فهميدم خانه‌هايی‌که رفتيم، منزل چند نفراز بچه‌های‌رزمنده بود. مرد خانواده آنها در جبهه حضور داشــت. برای همين ابراهيم به آنها رسيدگی می‌کرد. كارهاي او مرا به ياد ســخن امام صادق(ع) انداخت که می‌فرمايد: «ســعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه‌خداست و باعث در امان بودن در قيامت می‌شود» ايــن حديث نورانی چراغ راه زندگی ابراهيم بود. او تمام تلاش خود را در جهت حل مشكلات مردم به كار می‌بست. دوران دبيرســتان بود. ابراهيم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و برای خودش درآمد داشت. متوجه شد يکي از همسايه‌ها مشکل مالی شديدی دارد. آنها علی‌رغم از دست دادن مرد خانواده، کسی را برای تأمين هزينه‌ها نداشتند. ابراهيم به كســی چيزی نگفت. هر ماه وقتی حقوق می‌گرفت، بيشتر هزينه آن خانــواده را تأمين می‌کرد! هر وقت در خانه زياد غذا پخته می‌شــد، حتماً برای آن خانواده می‌فرستاد. اين ماجرا تا سال‌ها و تا زمان شهادت ابراهيم ادامه داشت و تقريباً کسی به جز مادرش از آن اطلاعی‌نداشت. شــخصی به ســراغ ابراهيم آمده بود. قبلا آبدارچی بوده و حالا بی‌کار شده بود. تقاضای کمک مالی داشت. ابراهيم به جای کمک مالی، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبی را برای او مهيا کرد. او برای حل مشکل مردم هر کاری که می‌توانست انجام می‌داد. اگر هم خودش نمی‌توانست به سراغ دوستانش می‌رفت. از آنها کمک می‌گرفت. اما در این‌کار يک موضوع را رعايت می‌کرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروری نکند. ابراهيم هميشه به دوستانش می‌گفت: قبل از اينکه آدم محتاج به شما رو بياندازد و دستش را دراز كند. شما مشكلش را بر طرف کنيد. او هر يک از رفقا که گرفتاری داشت، يا هر کسی را حدس می‌زد مشکل مالی داشته باشد کمک می‌کرد. آن هم مخفيانه، قبل از اينکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد می‌گفت: من فعلا احتياجی ندارم. اين را هم به شما قرض می‌دهم. هر وقت داشتی برگردان. اين پول قرض‌الحسنه است. ابراهيم هيچ حسابی روی اين پول‌ها نمی‌کرد. او در اين کمک‌ها به آبروی افراد خيلی توجه می‌کرد. هميشــه طوری برخــورد می‌کرد که طرف مقابل شرمنده نشود بــزرگان دين توصيه می‌کنند برای رفع مشــکلات خودتــان، تا می‌توانيد مشکل مردم را حل کنيد. همچنين توصيه می‌کنند تا می‌توانيد به مردم اطعام کنيد و این‌گونه، بسياری از گرفتاری‌هايتان را بر طرف سازيد. غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از ســلام و احوالپرسی يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله‌پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی ميده؟! گفت: راســت ميگی، ولی برای من نيست. يک دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتی بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاری می‌خورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــردای آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ↜ وب سایت↶ 🌐http://gilan.koolebar.ir ✓ ایتا ↶ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan ✓ روبیکا ↶ 🆔 https://rubika.ir/haajomran