eitaa logo
مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
5.2هزار دنبال‌کننده
121 عکس
57 ویدیو
56 فایل
موسسه با حضور شماری از اساتید حوزوی برادر و خواهر با مجوز رسمی از معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه به جهت تقویت و ارتقاء سطح محتوایی و مهارتی در عرصه های ذیل فعالیت می‌نماید.تاسیس 1395 #فن‌بیان #فن‌رثاء #دعاومناجات #مقتل #صداسازی ارتباط با ما @Setad_Zafrat
مشاهده در ایتا
دانلود
📜اشعار آیینی 🔹شعر مرثیه اسارت شام شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم می زنید؟ نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید میهمانم، زاده ی پیغمبرم، آیا رواست جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟ این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید فاطمه با ماست ای نامردﹾ مردم! کِی رواست رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید؟ شیعیان با شعر "میثم" در غم ما اهل بیت دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
📜اشعار آیینی 🔹شعر مرثیه اسارت شام دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطره بد داریم شود این حادثه تکرار خدارحم کند یک و زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند نیزه داران همه مستند نیفتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند چقدر بر تن زینب همه شلاق زدند جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند یک نفر گفت اگر بغض علی را داری سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
📜اشعار آیینی 🔹شعر مرثیه اسارت شام نه روز عید صیام و نه عید قربان است چه روی داده که شام این همه چراغان است زنان شام همه می زنند و می رقصند به هر که می نگرم سخت شاد و خندان است چه روی داده که در دست شامیان سنگ است مگر سه ساله ی زهرا به شام مهمان است میان هلهله ها هیجده سر است به نی به هر سری نگرم مثل ماهِ تابان است سری به نوک سنان می خورد لبش بر هم عیان زحنجر خشکش صدای قرآن است نقاب بانویی از گرد و خاک و خون سر است حجاب دخترکی گیسوی پریشان است سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است دلا در آتش غم همچو آفتاب بسوز که سایبان اسیران سر شهیدان است تن ضعیف و غل و داغ و گردن مجروح خدای رحم کند آفتاب، سوزان است هنوز بر لبش آثار تشنه گی پیداست هنوز آب به او، او به آب عطشان است سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند یکی نگفت که این سر سرِ مسلمان است حرامیان ستم پیشه کعب نی نزنید به کودکی که تنش مثل بید لرزان است ز دست دختر زهرا طناب باز کنید که او بر این اسرا یاور و نگهبان است زسیل اشک جهان را خراب کن "میثم" که جای گنج الهی به شام ویران است 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
📜اشعار آیینی 🔹شعر مرثیه اسارت شام اسرار نهان را سر بازار كشیدند آتش به دل عترت اطهار كشیدند دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست ناموس خدا را سوی انظار كشیدند بازار یهود آبروی اهل حرم رفت از پیرهن پارۀ ما كار كشیدند با سوت و كف و هلهله و رقص و جسارت دردِ دل ما را همه جا جار كشیدند تا خواست، تماشایی مان كرد ستمگر با   بی ادبی در بر حضّار كشیدند ای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بود ما را به سوی مجلس كفار كشیدند ای كاش فقط سنگ به سرها زده بودند بر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدند هر بار كه بی عاری شان خنده بما زد زخمی به دل حیدر كرار كشیدند ای سهل بگو از صدقه سوخت دل ما خون از جگر احمد مختار كشیدند از مردمشان پست تر اینجا خودشانند خون بود كه از چشم علمدار كشیدند با این كه خدا، حافظ ناموس خودش بود با حرف كنیزی به جگر خار كشیدند از مجلس بیگانه به ویرانه كه بردند فریاد سر عصمت دادار كشیدند ما را پس از آن بزم شراب اشك نمانده بس چوب به لب های گهر بار كشیدند با رأس بریده سخن این بود دمادم یك آیه بخوان ،كار به اغیار كشیدند این شام بلا لكّۀ ننگی است به تاریخ اسرار نهان را سر بازار كشیدند 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
📜اشعار آیینی 🔹شعر مدح حضرت زینب(س) هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود شک ندارم دومین ام ابیها زینب است هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است منعکس گردیده مادر در وجود دخترش حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین او سراپایش حسین و این سراپا زینب است جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری شیر زن تر از تمام شیرزنها زینب است ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است " لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
📜اشعار آیینی 🔹شعر اربعین امام حسین(ع) جانم به لب رسیده که اینجا رسیده ام خیز و ببین که از غم هجرت خمیده ام شرح سفر چگونه کنم بر تو من بیان خود ترجمان این سفراست، اشک دیده ام در این سفر به جان تو ای نور چشم من از اهل شام و کوفه محبت ندیده ام مویم سپید و پیکرم از کعب نی سیاه مُردم ز بسکه رأس تو بر نیزه دیده ام شرمنده ام که دختر تو در خرابه ماند ای با خبر ز حال من ای سر بریده ام رأست به روی نیزه گواهی دهد که من در این سفر چه دیده چه رنجی کشیده ام از تو بریده شد سر و از آن زمان حسین منهم دل از تمام عوالم بریده ام 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
شهــر مدینـه صحنــۀ صحـرای محشراست بـــاور کنیـم عمـــر جهـــان رو بـه آخر است مـلـک خـــدای عــــزوجـل خیمـــۀ عـزاست کـی صـاحب عـزاست؟ خـداونـد اکبر است در بیــت وحــــی آمــده در مـی‌زنـــد اجـــل ایــن لحظــۀ یتیـمــی زهـــرای اطهــر است جــاری اسـت اشــک دیـدۀ شیــرخدا علی انگــار آب غســل نبـی اشـک حیــدر است عتـــرت غــــریـب گشتــه و قـرآن بـه زیــر پا دسـت امیـن وحــی خــداوند بـر سر است بـــاور کنیـد بــر جگـــر شیــــر حــــق علـی داغ نبـــی فقــط نــه کــه داغ بــــرادر است رکـن علـی شکسته و از بــس شده غریب از غصه گشته مثل همایی کـه بی‌پر است یـــارب بـــر او تـو فــاطمــه‌اش را نگـــــاه‌دار زهـــــرا بــــــرای شیــرخـدا رکن دیگر است مــــویی مبـــاد کـــم ز ســـر فـاطمه شــود کــو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است «میثــم» اگــــر رســول خــدا رفت از جهان نفس نبی به خلق امام است و رهبر است شاعر: 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
🔹اذن ورود🔹 تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال و پر وا کن صدای کوبۀ در شد، برو زهرا تو در وا کن به نزد او ببر با خود، سلام از من درود از من که این مهمان ناخوانده، گرفت اذن ورود از من.. حضور او بُوَد آری، کلید قفل در بسته به هر جا می‌گذارد، پا شود بارِ سفر بسته ولی می‌داند این مهمان، که اینجا خانۀ وحی است که دور شمع این محفل، پُر از پروانۀ وحی است نشسته بر لب زهرا، دعای عافیت‌سوزی: خدایا حرمت این در، مبادا بشکند روزی مدینه در خیال خود، غم ما را تجسم کن میان گریۀ حسرت، تو با زهرا تبسم کن :: مدینه! بعد پیغمبر، چه محزون و غم‌انگیزی بهارت در سفر رفت و تو مهمان‌دار پاییزی مدینه بعد پیغمبر، ندیدی روز خوش دیگر امان از بی‌وفایی‌ها، امان از چرخ بازیگر.. مدینه بعد پیغمبر، مصیبت سر به هر سو زد خودم دیدم که گلزارش، میان شعله می‌سوزد.. مدینه بعد پیغمبر، تو با زهرا مدارا کن علی مظلوم و تنها شد، گره از کار او وا کن مدینه بعد پیغمبر، در این گلشن چه دیدی تو؟ صدای قلب زهرا را، ز پشت در شنیدی تو 📝 شاعر: 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
شانت بلند و نیست به همتایی ات کسی خلقت تمام،پیش مقامت خلیع تو ای مظهر تمام نمای خدا حسن(ع) لایق نیم به شرح مقام رفیع تو ازلطف توست،ارض و سما خلق گشته است کون و مکان و لوح و قلم شد صنیع تو تو شافع قیامت و چشمان عاصیان چشم انتظار لطف دو دست شفیع تو کی میشود نصیب من ای واسع الکرام جود و عطا و رحمت و لطف وسیع تو تنها نه عرش و فرش،به زیر لوای تو اهل دو عالمند، همه رام و مطیع تو با آنکه چون دلم شده ویران،سرای تو آید شمیم جنت حق از بقیع تو تیر ستم چه زود،دلت را نشان گرفت افسرده کرد، دست خزانی ربیع تو 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------
قربان تو و لطف و عطا و کرم تو عمریست گداهای حسن جان توهستیم تو شاهی و شاهانه به ما نیز نظر کن ما ریزه خور سفره ی احسان تو هستیم کس نیست که از درگه تو هیچ نگیرد ما منتظر گوشه ی چشمان تو هستیم پر کن ز کرم کاسه ی خالی گدایان ما تشنه ی پیمانه ی دستان تو هستیم از کرده و ناکرده ی خود سخت ملولیم لطفی بنما، عبد پشیمان تو هستیم لطف تو به ما بندگی آموخت حسن جان مرهون تو هستیم و مسلمان تو هستیم ارباب توئی و همه عالم چو غلامت فخرست که ما خادم دربان تو هستیم دیوانه شده هر که تو را دیده به دیده ما از تو ندیده همه حیران تو هستیم دامان تو راهر که گرفته ست برده ست دلباخته و دست به دامان تو هستیم 📎 📎 📎 ------------------ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ------------------