eitaa logo
کانال کمیل
286 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 مادربزرگ شهید جهاد مغنیه: دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر می‌زد و می‌آمد پیشم.  گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم.  جهاد گفت: بازرسی‌ها طول کشید، برای همین دیر آمدم.  در عالم خواب یادم نبود شهید شده، فکر کردم بازرسی  های سوریه را می گوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد می شوی؟ گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم.  با تعجب گفتم بازرسی چی؟  گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از نماز صبح سؤال می شود. نماز صبح.  تازه یادم آمد جهادم شهید شده.  پرسیدم: حساب قبر چی؟  گفت: شهدا حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم...
🌷 شهید همت: 🌿 ، زیباترین و بالنده ترین کلام در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشن ترین معنی حقیقی است و تاریخ تشیع، خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت است.
_احمد_ متوسلیان یاد شهدا با صلوات 🌹
🍂به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌ به‌ تصویر بکشانم. 👌 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست. درس یوسف درس عاشقیست مکتبش، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌ مدرس خوبی نباشد. کمی با ما راه بیا... ای شهید...مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی.‌ اما‌چه کنم، این ذهن‌، اسیر دنیا گشته، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی، شهامت و را ندارد😔 🍃از تو میخواهم، ای نور به پیوسته، دستی برار و دل ظلمت‌ نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان سخت بوی دلتنگي میدهد اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🦋🦋
💠ملت ما اکنون به‌شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی،هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هَراس ندارد. هَراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست. 📚صحیفه نور ،جلد ١٣،صفحه ۶۶
سخنان زیبا فراوان است ولی ملاک نیت است و عمل خالص: این را برایم فرستاده بود زیبا و عالی : 💢 در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، نشاط داشته باشید.آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند . شهید آیت الله بهشتی
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💠۱۳ آبان ماه سالروز شهادت 🌷به مناسبت سالروز سردار شهید علی اصغر رنجبران در تاریخ ۱۳۳۵/۸/۱۹ در تهران چشم به جهان گشود. در پاییز متولد شد .تک پسرِ محبوب خانواده، متولد آبانِ ۱۳۳۵ دل به انقلاب سپرد. .وقتی انقلاب شد و از فردایِ آن روز هر کجا که به یک نیروی گارآمد و متعهد نیاز بود ، پایِ علی‌اصغر هم باز می‌شد از حفظ در محل تا شرکت در کمیته. 🍂او که در تشکیلِ محل نقش داشت، حالا خود یکی از پاسدادانِ متعهدِ سپاه بود. بویِ باروت و سوتِ خمپاره، او را به جبهه کشاند و ایستاد تا دفاع کند از هاک و ناموسش. 🍂روحش چنان با خاکِ جبهه عجین بود که هوای شهر، نفسش را تنگ می‌کرد.علی اصغر، روح به آسمان سپرده بود سرانجام‌اسطوره و تقوا در ۱۳ آبانِ سال ۶۲؛در مرحله سوم عملیات والفجر۴ به سوی آسمان روانه شدو روحِ بلندش در منطقه "پنجوین"بر اثر اصابت ترکش و گلوله به ملکوت اعلی پیوست مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا ایشان در سن ۲۷ سالگی در تاریخ ۱۳۶۲/۸/۱۳ و در منطقة پنجوین به مقام والای شهادت رسید. برادرم شهادت مبارک❤️ 🦋🦋🦋
راست میگفت؛ از گناه که بگذری از جانت هم راحت می گذری...! ..🕊 🇮🇷
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 در میان کاوش‌ها بی‌شک روایتی از (بابانظر) در رابطه با مقاومت « ۷۲ پاسدار » در پیرامون طلبی به طور عجیبی با حادثه کربلا قرابت دارد . این فرمانده روایت می‌کند : وقایع عملیات و به ‌طور کل چیزهایی که در آن روزگار در این منطقه گذشت ، از این قرار بود که دشمن بعد از محاصره کامل به این فکر افتاد که باید ارتباط ما را از جنوب به شمال قطع کند و راه دیگری جز با قطع کردن جاده نبود ، چون رسیدن به جاده و بعد گرفتن پادگان دشت آزادگان و قطع کردن جاده اهواز دزفول اگر به دست عراقی‌ها انجام‌شده بود ، شاید دیگر غیرممکن بود که ما بتوانیم اهواز و یا منطقه را به ‌طور کل حفظ کنیم . این بود که برادران مسئول به فکر این افتادند که منطقه را به هر نحو هست حفظ کنند . دشمن هم با تمام توان در این منطقه فعالیت داشت . ما آن زمان مسئول گردان بودیم . با یکی از برادران دیگرمان به نام «بزم‌آرا». مأموریت به ما محول شد که در منطقه باشیم و از این منطقه حفاظت کنیم و یک گردان هم از ارتش در منطقه «فولی‌آباد» مستقر بود ، این کل نیرویی بود که ما در این منطقه داشتیم و یک مقدار نیروهای مردمی هم که مربوط به بود . دشمن عواملی در داخل منطقه داشت یعنی در و در جاهای دیگر . در آن روزگار منافقین و نیروهایی که از جمهوری اسلامی ایران ضربه خورده بودند به ‌طور فعال برای عراق گزارش تهیه می‌کردند . ما به این فکر افتادیم که در منطقه چندین عملیات ضربتی داشته باشیم و مسئولین سپاه و بسیج این فکری که برادران رزمنده در منطقه داشتند را تأیید فرمودند و قرار شد که ما در دو طرف جاده ، مستقر باشیم تا زمان مناسب این دشمن را از منطقه بیرون کنیم . عراق هم به فکر این بود که به هر نحوی شده و جاده تا را به تصرف دربیاورد . خوب به خاطر دارم که قبل از محاصره ، دشمن با دو گردان به حمله کرد . در منطقه‌ای است که در سه ‌راهی پادگان دشت آزادگان ، اهواز و قرار می‌گیرد . دشمن حرکت کرد تا با دو گردان زرهی این سه ‌راهی را قطع کند . ما ۷۲ نفر به نام ۷۲ تن آماده شدیم که این منطقه را حفظ کنیم و در مقابل این دو گردان بایستیم . البته این را یادآوری می‌کنم که این نفر کلاً بودند . از بچه‌های خود سپاه بودند که یک مقدار بچه‌های سپاه بودند و یک مقدار هم از بچه‌های خراسان که ما دو نفر هم از بچه‌های مشهد بودیم . حدود ساعت چهار بعدازظهر دشمن به جاده رسید و ما کلاً سلاحی که در اختیار داشتیم، «آر. پی.جی» بود، قرار شد این ۷۲ نفر با «آر. پی.جی» به جان تانک‌ها بیفتیم . نبرد تقریباً تا ساعت ۹ شب به طول انجامید، بعد از حدود تقریباً هفت، هشت ساعت زد و خورد خیلی شدید، ما توانستیم در بعضی نقاط ۳۰ کیلومتر دشمن را به عقب برانیم . ۱۳ تا ۱۴ تانک دشمن در منطقه منهدم شد و بقیه نیروهایشان پا به فرار گذاشتند . بعد که ما از منطقه برگشتیم ، اینجا برای ما خیلی عجیب بود . فرمانده سپاه حمیدیه وقتی چشمش به من افتاد، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت خبر داری که از بچه‌های دیگر چند تا برگشتند ؟ گفتم : من فکر می‌کنم که همه برگشته باشند . گفت : نه! یک نفر دیگر برگشته . یکی شمایید و یکی او . ۷۰ نفرشان در این راه شدند . یعنی حفظ منطقه و دشت آزادگان به این شکل بود . شادی روح و 🥀 🌹🌴
🌷🌴🥀🕊🥀🌴🌷 فرمانده دلاور سپاه سوسنگرد در مورد عملیات گفت : هنگامی که شهر شد، از ترس این که به تبدیل نشود، دست به دامان و مراجع عظام سراسر کشور شدیم و با تلفن متعدد آن ها را وادار کردیم تا فشار بیاورند . به حمدالله در مورد سریع عمل شد و به کمک برادران ارتشی و پاسدار پس از ۳ روز ، شهر را از محاصره خارج ساختیم و در آن نزدیک به ۱۵۰ داشتیم . ایشان گفت : در طول مدتی که سوسنگرد در اشغال دشمن بعثی بود بیش از ۱۵۰ پاسدار، بسیجی، طلبه و دانشجو به رسیدند و هیچ کمکی از طرف مسئولان نشد و حتی ما را جهاد سازندگی با قایق از رودخانه عبور می داد که عده ای از آن ها نیز شدند... مسئله به گوش رسید و ایشان دستور شکسته شدن را دادند. این بار مسئولان به دنبال ما آمدند و با تامین اسلحه و مهمات مورد نیاز فردای آن روز وارد شهر شد و آن را از نیروهای پاک سازی کرد . شادی روح و 🌴🥀
یک واژه و راهِ ... است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند و ما با ... و جان دادن، می‌خواهد خالص و مخلص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد! و همه ی اینها ... خلاصه می شود در شهیدانه زندگی کردن... شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم... و شهدا این گونه زیستند... 🌹🍃
🔹اگر دو چیز را رعایت بکنی، خدا را نصیبت می کند. یکی پر تلاش باش و دوم مخلص! این دو تا را درست انجام بدی خدا شهادت را هم نصیبت می کند.
شهدا برای شهید شدن، بهایی پرداختند با کسی متاع شهادت نیافت بهای شهادت، جان است و هر کسی مردِ این تجارت نیست هر چند که وقتی جان داد خریدارش شود... با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
🇮🇷 هستیم بر آن که بستیم 🕊 قسم به فیض 🕊 قسم به سرخی خون 🕊 به خیبر و نی و هور و 🕊 🕊 قسم به روح 🕊 قسم به سیـدعلـی 🕊 به امر و فرموده های شخص ولی ✅ تا رمق به تنم هست هستم 🕊↫ حسینی ام 🕊↫ حسنی ام 🕊↫و هستم 🕊⇜ و سر سپرده ام و از تبار 🕊⇜به انقلاب و و حق وفادارم
🌴🌹🕊🌷🕊🥀🌴 🌹 🌹 فرزند: سیدمحمد : 🗓 1340/09/29 🗓 محل تولد : آبادان وضعیت تاهل : متاهل شغل : ارتشی : 🗓 1366/09/01 🗓 محل : پیرانشهر ـ حاج عمران نام عملیات : نصر 9 مزار : 🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 در سن 18سالگی "خدایا کمکم کن ، تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال هروقت خاطره یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند ، به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه می خورم. دوست دارم مثل باشم ، با اخلاق، ایمان، محبت ، کیس، شجاعت، مردانگی ... ؟ کجاست همت من و که واقعا نامش برازنده اوست . براستی که لباس تک سایزی است که اندازه هرکسی نمی شود کار یک روز و دو روز هم نیست ... برای شدن باید زندگی کرد. ✅پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند : " شرافتمندانه ترین مرگ ها است " آقا رسول واقعا آماده بود و بند بند وجودش برای آماده بود.. حتی کفن خودش را هم خریده بود روی زندگی داشت و حتی که در قطعه 53 است، از قبل مشخص کرده بود و می رفت بالای مزار ابدی اش فاتحه می خواند !!! حتی یک عکس برای خودش طراحی کرده بود که روی آن نوشته بود ....... خدایا عاقبت ما را با ختم به خیر بگردان
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 این نوکرهای چپ و راست این انگل‌ها، این چپاول‌گران و معاونین چپاول‌گران بدانند این حرکات مذبوحانه را نمی‌توانند ادامه دهند. با ترور شخص، میدان برای آنها باز نخواهد شد. ملت ما همه مبارزند، زن و مَردِ ملت ما سربازند . باید بدانند که گذشت آن زمان! به جای خود بنشینید! مثل خفاش از سوراخ‌ها بیرون نیایید! ترور برای شما فایده ندارد . جوانان ما همه برای حاضرند. 📚صحیفه نور ،جلد ١۶، صفحه ١٣۶ شادی روح و
❲ اولین شرط پشت کردن به دنیاست:)♥️🌱 ...❳
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت : دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی :
یکی از بچه‌ها می‌گفت: تو همین ایام‌شلوغی (چند روز قبل شهادتش) یه شب باهم مشغول گشت بودیم دم عابر بانک نگه‌داشت تا یه قسط واریز کنه.. گفتم الان؟ با یه حسرت خاصی گفت: میترسم خدای نکرده تو دنیا لیاقت نداشته باشم و به مرگ طبیعی از دنیا برم... اما خدا برای ما شهادت رو رقم زده بود و چند روز بعد توی آغوش خدا آروم گرفت. تولد: ۲۸ آبان ۱۳۶۹ ملایر : ۴ آبان ۱۴۰۱ ملایر💔
... همین‌است‌دیگر . . ! بہ‌ناگہ،پنجرھ‌ای بازمیشود بہ‌سمت‌بھشت . . مھم‌تویۍڪہ‌چقدر ازدلبستگۍها؎این‌طرفِ‌پنجره دل‌ڪَنـدھ‌ ای! ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 و ... به خدا قسم همه ما ، امنیت ، آرامش ، آسایش ، ناموس ، دین ، اسلام ، بودن ، زندگی ، مسئولیت و ... و ... و ... را وامدار یک به یک این هستیم . شما را به خدا قسم می دهیم بیائید و فقط و فقط و فقط به اندازه 1 دقیقه به این موضوع فکر کنیم . آنها کجا و در چه فکری بودند و حالا ما کجا و در چه فکری هستیم .
وقتی قیچی را بر روی پارچه گذاشتم، عصمت ذکر هایی میخواند. سرم را بالا گرفتم و با تعجب گفتم:" چی می خونی؟" گفت: " دعای شهادت" گفتم: " چرا شهادت؟؟" گفت: " یعنی من لیاقت دارم زیر این چادر شهید بشم؟" شهیده عصمت پورانوری نشر دهید و همراه ما باشید