eitaa logo
کانال کمیل
286 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم آیت الله حائری شیرازی‌رضوان الله علیه 💥تواضع، کفش جفت کردن نیست! 🌴تواضع، کفش جفت کردن نیست. این کارها تکلّف در تواضع است! این کارها، تواضع‌نمایی است. تواضع حقیقی، «قانع به حق بودن» است. مثلاً من اگر حرفی زدم و بعد فهمیدم باطل است، راحت بتوانم بگویم «من اشتباه کردم». این تواضع است. 🌴آرامش‌معنوی
🔴 نمازی برای برآورده شدن هزار حاجت 🔵 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: 🌕 هركس در شب سی ام دو ركعت نماز در هر ركعت سوره حمد یک بار و سوره‌ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را ده بار بخواند. و بعد از پایان نماز، صد بار بر پیامبر اکرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- صلوات بفرستد، سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برانگیخت، خداوند یک میلیون شهر در بهشت نعیم برای او بالا می برد و اگر همه اهل آسمانها و زمین برای شمارش ثواب او گرد هم آیند، نمی توانند ثواب آن را به شماره درآورند و افزون بر این خداوند هزار حاجت او را برآورده میکند. 📚 اقبال الاعمال ج۲ ص ۷۲۴ 🟢 خوشا به احوال کسانی که این نماز را با حاجت فرج امام عصر ارواحنا فداه بخوانند. اعمال_منتظران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه ورود به توصیه رهبری به آنها که هنوز ... شماها این لیاقت رو دارید که ... دعای ۴۴ صحیفه سجادیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️نمازشب در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام؛ 🔸پرهيزگاران دسته دسته به سوى بهشت رهنمون مى شوند. [ زمر، آيه 73. ] از عذاب آسوده اند و از سرزنش ايمن و از آتش دورند و بهشت بخاطر آنان آرامش يافته "تا در مكانهاى امن بياسايند". 🔸 و آنان از اين قرار گاه خشنودند، كسانى هستند كه در اين جهان كردارشان پاك، چشمانشان گريان و شبهايشان در دنيا و اثر فروتنى و استغفار، روز و روزهايشان از بيم "گناه" شب بوده است. پس خداى بزرگ بهشت را جاى بازگشت و ثواب را پداش "كردار" آنان گردانيده است و آنها به بهشت و اهل آن سزاوارتر و شايسته تر هستند، در سلطنت جاويد و نعمت پايدار. 📚 [ نهج البلاغه فيض، خطبه 232، ص 765. ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب🌸 🔅شما را دعوت میکنم به گروه ختم صلوات و قرآن 🔆هردور ختم صلوات و قرآن به نیت اعضای محترم و رفع مشکلات و حوائج شما عزیزان گذاشته میشود. 🔻ماه پرفضیلت رمضان هم برنامه های ویژه داریم . جانمونی😍 فقط ختم ماه رمضون ۵ نفر کم داریم تا شروع بشه قطعا رزق شما بوده که دعوت شدید سر سفره ی قرآن 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2781085947C68b2e48895
🆕‌ سلام و عرض ادب خدمت همه همراهان محترم 🔸بنده بر پایه علاقه و تجربه، و آگاهی و نیاز شما اعضای محترم این کانال را ایجاد نموده‌ام. با توجه به استقبال دوستان ، و‌ به هدف مشخص بودن نوع فعالیت کانال، نام کانال را از «تکنولوژی ، گرافیک ، رسانه» به «ترفند و آموزش | موبایل و کامپیوتر» تغییر دادم. ‌ @moboTGM ▣⃢ 🔘کانال ترفند و آموزش | موبایل و کامپیوتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۷اسفند ماه سالروز آسمانی شدن شهید محمد ابراهیم همت⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سردار سلیمانی: شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است... ♦️امروز ۱۷ اسفند سالروز شهادت محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) هست 🕊شادی روحشان صلوات
🔷 ۱۷ اسفند سالروز شهادت فرمانده محبوب سپاه اسلام، محمد ابراهیم همت گرامی باد. 🔸تو ادبیات مقاومت شهدا با هم تفاوت چندانی ندارند اما حقیقتاً امروز نام شهید همت با نام دفاع مقدس برای همه یکی شده! محمد ابراهیم همتی که تو شهرضای استان اصفهان به دنیا اومد، تو شهر اصفهان سرباز بود و آشپزی می کرد، تو شهرضا معلم بود، تو سیستان و بلوچستان کار جهادی می کرد، تو پاوه کردستان فرمانده سپاه بود، تو لبنان و فلسطین جلو اسرائیلی ها علمدار بود و تو خاک عراق و جزیره مجنون جنوبی به پاداش اعمالش رسید که شهید حسین یوسف اللهی گفت: «مزد جهاد شهادت است!» 🔸همون محمد ابراهیم همتی که قبل از اینکه به دنیا بیاد حسینی بود و همین باعث شد که حسینی و بی سر شهید بشه! مادر شهید تو کتاب «ماه همراه بچه ها است» میگه که: زمان شاه، پاییز سال ۱۳۳۳ سه ماهه باردار بودم و با همسرم و مادرش رفتیم کربلا. تو راه زیاد تکون خوردیم و وقتی که رسیدیم حالم بد شد و با کفشدار حرم که یه ایرانی به نام مش علی پور بود به عنوان مترجم رفتیم دکتر و دکتر گفت بچه شما صد درصد سقط شده! 🔸آخر شبی خیلی ناراحت بودم و رفتم حرم و سر گذاشتم روی شبکه های های ضریح و گفتم یا امام حسین: «می ترسم قاتل این بچه من بشم، نزار همچین بلایی سرم بیاد» و بعد اومدیم تو منزلمون خوابیدیم. پدر شهید میگه نصف شبی با صدای گریه همسرم از خواب بیدار شدم و ازش پرسیده چه خبره؟ 🔸گفت: «خواب دیدم که پای ضریح امام حسین نشستم و یه خانم قد بلند و با حیایی که روبنده عربی هم داشت، از زیر چادرش یه بچه خیلی خوشگل به من داد و چادرش رو روی صورتش کشید و گفت: «بچه تو از دست رفت! اما برا اینکه دست خالی بر نگردی اینو با خودت ببر، فقط یادت باشه اسمش رو بزار محمد ابراهیم، او از ما است و به پیش ما باز می گرده!» 🔸پدر شهید ادامه میده که صبح زود بلند شدیم و رفتیم پیش همون دکتر دیشبی، دکتر بعد از معاینه با تعجب زیاد گفت: دیشب شما بعد از اینکه اومدین اینجا کجا رفتید؟ گفتیم رفتیم حرم دعا کردیم؟! گفت: قابل باور نیست، بچه سالم و زنده است! دکتر که معجزه امام حسین (ع) رو دیده بود پول ویزیت دیشبش رو هم بهمون پس داد و برا مادر و بچه دارو نوشت. 🔸پدر شهید میگه: چهار ماه تو کربلا موندیم و بعد برگشتیم. وقتی سیزده فروردین ۱۳۳۴ به دنیا اومد، اسمش رو به خاطر اون خواب و به حرمت حضرت زهرا (س) محمد ابراهیم گذاشتیم. مادرش میگه: بعد شهادت وقتی که گذاشتمش تو قبر و دیدم که سر نداره، یاد کربلا و امام حسین (ع) و خوابم افتادم! 🔸حاج محمد ابراهیم همتی که حاج قاسم گفت، همت قبرش در شهرضا است اما امروز در همه دیدگانِ با معرفتی که او را می شناسند او دفنه، در همه قلوب. 🔸همتی با اخلاصی که حتی جیره غذا و لباساش رو به بقیه می داد و می گفت من ۵ ساله که یه لباس دارم و هنوز قابل استفاده است! محمد ابراهیمی که کل دارایی شخصیش از این دنیا تو یه جعبه مهمات جا می شد و حتی بعد از ازدواج، محل زندگیش اتاقی بود رو پشت بوم یه بسیجی که قبلاً یه مرغ دونی بود و بعد از بمبارون بلااستفاده شده بود و حاجی خودش اومد اون رو ترمیم کرد و فقط دوتا کاسه، دو تا بشقاب، دو تا چنگال و قاشق، دو تا پتو و یه پرده داشت که همسرش میگه حتی پیک نیک خوراک پزی هم نداشتیم و اون مدت اصلاً غذای پختنی نخوردیم! 🔸مسئولین کشوری، هیأت دولت، کارمندان، سلبریتی ها، حزب اللهی ها، گوش کنید: «در دل این کاخ های شیشه ای، همچو همت، کو شهادت پیشه ای؟ ما اسیر بورس بازی گشته ایم، مسخِ دنیای مجازی گشته ایم، ما شبی در وادی تَن گم شدیم، مَهو و ماتِ فتنه گندیم شدیم.» 🔸حاج همتی که تو جبهه شب و روز خواب نداشت و دائم تو این محور و اون محور فرماندهی می کرد و رزمنده ها به شوخی می گفتند: دیشب حاجی ۳۰ کیلومتر خوابید! ۳۰ کیلومتر خواب تو ماشین یعنی کلاً ۲۰ دقیقه خواب! 🔸محمد ابراهیمی که وقتی که از لبنان و جنگ با اسرائیل برگشت، تا زمان شهادتش همش به فکر حاج احمد متوسلیان بود و دائم می سوخت و حسرت می خورد که چرا وقتی به حاج احمد گفته بود که من باید جای تو برم و حاج احمد مخالفت کرد، جلوش کوتاه اومد! 🔸همتی که اینقدر محبوب و مخلص بود که وقتی فقط چند ثانیه تو خط راه می رفت، سیلی از جمعیت پشت سرش راه می افتاد، مثل همون چیزی که خودمون در خصوص حاج قاسم به عینه دیدیم. 🔸حاج همتی که کل رانت خواریش از انقلاب و جایگاهش، این بود که به امام خمینی (ره) گفت برا خودش و رزمنده ها دعا کنه!
🔷 ۱۷ اسفند سالروز شهادت علمدار خمینی کبیر، محمد ابراهیم همت گرامی باد. ♦️حاج همت‌ چگونه شهید شد؟ 🔸بچه های حاجی تو محور طلائیه باید نفوذ می کردند و می رسیدند به جاده ای که می خورد به شهر نَشوهِ عراق و بعدش از روی دژی خاکی عبور می کردند تا به میادین مین عراق برسند که بعد از عبور از این موانع، تازه به خط اول درگیری می رسیدند! 🔸رزمنده ها باید تو یه معبر به عرض ۳۰ سانت و طول ۸۰۰ متر و در حالی که سمت چپشون دیواره دژ و سمت راستشون هم آب بود و همزمان دشمن رو سرشون آتیش می ریخت عبور می کردند. 🔸سردار جهروتی زاده میگه به هر معجزه ای که بود بالاخره من و دو سه تا از بچه ها تونستیم از اون معبر جون سالم به در ببریم و تو میدون مین یه معبر کوچیک باز کنیم. معبر رو باز کردیم اما دیدم به جز خودمون سه نفر هیچ نیروی نمونده که حالا بخواد از این معبر پیشروی کنه و همه شهید شدند! 🔸راه برگشت هم بسته شده بود و پیکر شهدا تو این معبر ۳۰ سانتی افتاده بود و ناچار پا رو پیکر مقدس شهدا گذاشتیم و به سختی برگشتیم عقب. شب بعد هم با نیروهای جدید تو معبر پا رو پیکر شهدا گذاشتیم و رسیدیم به همون میدون مین اما باز هم فقط من مانده بودم و شهید عباس کریمی و شهید رضا دستواره و هیچ نیرویی نبود که بخواد از معبر باز شده تو میدون مین پیشروی کنه! 🔸حاج همت اومد پشت بیسیم و گفت: «آقا از قرارگاه میگن امشب خط حتماً باید شکسته بشه.» ما هم دوست داشتیم که بتونیم خط دشمن رو بشکونیم اما هرچی موندیم کسی بهمون ملحق نشد و نیمه های شب بود که سردار رحیم صفوی تو بیسیم گفت: «هر طوری هست خط باید شکسته بشه» آخه امام خمینی (ره) توی اون پیام تاریخیش گفته بود که حفظ جزایر مجنون حفظ اسلام است! 🔸از پشت بیسیم به حاج همت گفتیم: «آقا ما فقط سه نفریم و همه بچه ها شهید شدن، اما اگه دستور بر پیشروی هست تا ما سه نفری حمله کنیم؟» دستوری بر پیشروی صادر نشد و اون شب هم نتونستیم از معبر باز شده عبور کنیم. 🔸از اینجا به بعد بود که حاج همت استراتژی رو برا عبور از دژ تغییر داد و شب های بعد هر یک از گردان ها مأمور انداختن پل روی کانل و عبور از اون بودند اما باز هم فایده ای نداشت. دست آخر دیدیم که دیگر راهی نیست و چند نفر از بچه های تخریب با شنا کردن از کانال رد شدند و خواستند بروند به سمت معبر اما آتیش دشمن سنگین بود و باز هم موفق نشدند! 🔸النهایه حاج همت تشخیص داد که لشکر باید بره داخل جزیره مجنون، همزمان دقیقاً ده جنگنده بعثی مثل اینک بخوان برا مرغ و خروس دانه بریزند، رو سر بچه هایی که رو اندک خشکی جزیره بودند و نمی تونستند خودشون رو استتار کنند به ردیف بمب ریختند و بچه ها شهید شدند! 🔸ارتباط با خط مقدم قطع شده بود و سه راهی شهادت (کسایی که راهیان نور به یادمان طلائیه رفتند می‌دونند که سه راه شهادت کجاست) اینقدر آتیشش زیاد بود که هر کی می‌خواست از اونجا بره شهید می شد. حاجی به مرتضی قربانی که از بچه های لشکر ۲۵ کربلای مازندران گفت: یکی از بچه هات رو بفرست بره از جلو خبر بیاره که مرتضی با شرمندگی گفت: «دیگه هیچ نیرویی نداریم و همه شهید شدند.» 🔸الله اکبر، میگه حاجی با ناراحتی سری تکون دادن و گفت: «مثل اینکه خدا ما رو هم طلبیده» و رفت سمت جزیره! راوی میگه چند لحظه بعد منم راه افتادم سمت جزیره و جزیره مملو بود از شهید و مجروحانی که «یا زهرا یا زهرا» می گفتند و از شدت تشنگی داشتند هلاک می شدند و آب هور هم آنقدر خمپاره خورده بود که تبدیل به گِل شد و پر بود از جنازه عراقی ها و پیکرهای مطهر شهدای ما! 🔸زخمی ها از همین آب گِل آلود می خوردند که حاج همت سر رسید و قمقمه هاشون رو جمع کرد و سوار یه پل شناور شد و با دستاش پارو زد و رفت وسط هور و از اون جایی که آب کمی زلال بود برا زخمی ها آب آوُرد. حاجی وقتی صحنه وخیم مجروحان و شهدا رو دید، بیسیم رو داد دست یکی از بچه ها و گفت تو همینجا بمون تا من برم قرارگاه و بیام و تو همین حین وقتی که با شهید حمید میرافضلی (اهل سیرجان و لشکر حاج قاسم، ملقب به سید پابرهنه) سوار موتور بود و به خط می رفت، کمی اون طرف تر از سه راه شهادت با گلوله تانک افتاد رو زمین (یکی از زخمی‌ها شاهد این ماجرا بود). 🔸راوی دیگه ای میگه خبری از حاجی نبود و کسی فک نمی کرد اونی که سر و دستش قطع شده حاجی باشه! وقتی در حال برگشت به عقب بودم دیدم که یک پیکر سر و دست نداره و از رو لباساش فهمیدم که دقیقاً حاجی هست اما چون خیلی ناراحت بودم خودمو گول زدم و گفتن نه این حاجی نیست! 🔸فردا پیکر حاجی رو به عنوان شهید گمنام به اهواز بردند و تا سه روز گفتند که این شهید سر نداره و معلوم نیست کییه. من از رو کاپشن شناختمش و گفتم این حاج همته و پیکر حاجی رو بردیم پادگان دو کوهه برا خداحافظی و بعد رفتیم تهران تشییع و بعد هم رفتیم تو محل خودشون تو شهرضای اصفهان برای دفن
‌شهید حاج محمد ابراهیم همت: زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند، زمان بنی صدر هم برچسب منافق! الان هم بر چسب خشک مقدسی و تحجر؛ هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارانمان کردند. حالا روزی ده برچسب دشت می‌کنیم، اما بسیجیان دلسرد نباشید، حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند! ‌
🌹 نام : ماشاالله . 🌹 نام خانوادگی : راحمی نوش آبادی . 🌹 نام پدر : علی اکبر . 🌹تاریخ تولد : 1335/03/01 🌹 تاریخ شهادت : 1359/12/19 🌹محل شهادت : آبادان . 🌹عضویت ؛ پاسدار . 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌹فرازی از زندگینامه شهید : ماشاالله در خانواده ای مذهبی وکشاورز چشم به جهان گشود. تحصیلات خودرا تا دانشگاه ادامه داد. مبارزات خود راعلیه رژیم پهلوی از سال 1356 شروع کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته مرکزی انقلاب اسلامی درآمد. باشروع جنگ تحمیلی درهمان روزهای اول جنگ به منطقه اعزام شد.رشادت های او در درگیری ها زبان زد بود. در همان منطقه با آغوش باز به دیدار معبودش بشتابید. 🌹فرازی از وصیتنامه شهید : دانش آموزان محترم ! فطرت شما پاک است وخدا به شما عزت داده است که این دوران عزیز وبا برکت را درک کنید. شما اکنون باید به علم وایمان مجهز شوید تادرآینده این انقلاب را که نتیجه خون هزاران شهید است ؛ قوام بخشید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌹یادکنیم ازوالدین شهید مرحوم حاج علی اکبرراحمی‌و مرحومه ماهرخ حاجتی‌  روحشان را شادباکنید ذکر صلوات بر محمد و آل محمد «ص» 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
۱۹ اسفند سالروز شهادت شهید ماشاالله راحمی شادی روحش صلوات 🌹
شهید والا مقام محمد قوی پنجه
محمد قوي پنجه در بيست و ششم دي ماه 1347 در قريه ي دستگردان از توابع بخش دستگردان شهرستان طبس ديده به جهان گشود. دوران شيرخوارگي را در زادگاهش و در دامن مادري مهربان و ارادتمند به زهراي مرضيه (ع) سپري كرد و بعد به اقتضاي شغل پدر كه به زراعت و دامداري مشغول بود محل زندگي شان تغيير و در روستاي تقي آباد سكني گزيدند. تحصيلات ابتدايي را در دبستان هاي قائميه و غني آباد و مقطع راهنمايي را در مدرسه ي راهنمايي عشق آباد سپري كرد. بعد از طي كردن دوره راهنمايي در آزمون ورودي دانشسراهاي روستايي كه پذيرفته و جهت ادامه ي تحصيل در دانشسراي شهيد مطهري واقع در روستاي جَمز عازم شهرستان طبس شد. محمد در بدو ورود به دانشسرا اگر چه نوجواني بيش نبود اما به خوبي و بيشتر از خيلي از بزرگسالان شرايط زمان را درك كرده و از اهداف شوم استكبار جهاني در راه اندازي جنگ تحميلي توسط صدام آگاهي داشت. لذا ضمن تحصيل ،فعاليت هاي اسلامي و انقلابي خود را در راستاي تبعيت از فرامين حضرت امام (ره) از بدو ورود به مكان تحصيلي جديد گسترش و فصل تازه اي در زندگي خود گشود. چهره ي هميشه متبسم و اخلاص در عمل توام با تقواي بالا و استعدادي كه او در امور ورزشي و هنري داشت باعث شد كه اكثريت قريب به اتفاق دانشجويان و اساتيد و كارمندان دانشسرا به او علاقمند شوند و احترام مضاعفي برايش قائل باشند. اما محمد به هيچ چيز دنيا دلخوش نبود. تمام فكر و ذكرش جنگ،جبهه و شهادت در راه خدا بود. روحيه ي خستگي ناپذيرش همراه با جذابيت خاص وي در رفتار و سخن گفتن ، زمينه اي شد تا به عنوان مسؤل ستاد جبهه و جنگ دانشسراي شهيد مطهري انتخاب گردد. فعاليت مناسب و ثمر بخش او در همين راستا در مت كوتاهي زبانزد همه گرديد و توانست ضمن جمع آوري كمك هاي نقدي و جنسي لازم در جهت جذب نيرو نيز براي جبهه ها اقدام نمايد و بر اثر تلاش او در جريان اعزام بزرگ سپاهان حضرت مهدي (عج الله تعالي فرجه الشريف) جمع زيادي از دانشجويان دانشسرا و مدرسين آن به جبهه اعزام شدند . او از جمله جوانان مبارز و رزمنده اي بود كه توانست علاوه بر فعاليت در بسيج چندين مرتبه در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل حضور پيدا كند. در سال 1364 داوطلبانه براي اولين بار عازم جبهه شد و به مدت سه ماه در گردان رعد لشكر 21 امام رضا (ع) به عنوان معاون دسته خدمت كرد و پس از شركت در عمليات والفجر 8  به سلامت بازگشت و پس از آن تا زمان شهادت طي سالهاي 65 و 66 سه مرتبه ي ديگر به جبهه اعزام و در گردان امام حسن (ع) در محور ديواندره و لشكر ويژه ي شهدا و در نهايت گردان عاديات لشكر 21 امام رضا (ع) در غرب كشور به عنوان يك فرمانده دسته ي شجاع  و پرتوان به نبرد با متجاوزين به خاك ميهن اسلامي به خدمت ادامه داد. قبل از اعزام آخرين توفيق شركت در عمليات كربلاي 5 را داشت و بسيار نگران بود كه چرا در آن عمليات شهيد نشده، ولي سرانجام در سال 66 بعد از مدتي حضور در پادگان ظفر ايلام و كسب آمادگي لازم براي عمليات در منطقه ي كوهستاني و پر از برف ماووت عراق در عمليات بيت المقدس 2 شركت كرد. صبح عمليات در قرارگاه تاكتيكي لشكر واقع در پشت ارتفاع بلند «گردرش» غسل شهادت كرد و روانه ي خط مقدم گرديد. روح بلند محمد از بالاي ارتفاعي پر از برف در روز 2/11/66 به پرواز درآمد و شربت شهادت را نوشيد. او مصداق عيني من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدو الله عليه بود كه صادقانه دعوت پروردگارش را لبيك گفت. عاشق امام بود و به همين خاطر نيز در وصيت نامه اش چندين بار اعلام كرده كه امام را تنها نگذاريد. پيكر پاك اين دلباخته ي امام (ره) چند روز پس از شهادتش در شهرستان طبس در بخش دستگردان تشييع و در گلزار شهداي عشق آباد به خاك سپرده شد.
🌹۲۱ اسفند ۱۴۰۱، سی و نهمین سالگرد شهادت قائم‌مقام فرماندهی لشکر۲۷ محمد رسول‌الله، سردار شهید اکبر زجاجی ❤️شادی روح پاکش حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا