کانال کمیل
#قسمت_ششم بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد
#قسمت_هفتم
ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ...
بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ...
- تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ...
از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ...
علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ...
قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ...
علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ...
- این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ...
- می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟...
همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ...
- و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ...
از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ...
علی سکوت عمیقی کرد ...
- هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ...
دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ...
- اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟
تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ...
- ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ...
این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ...
پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ...
- می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ...
در رو محکم بهم کوبید و رفت ...
پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ...
👈ادامه دارد…
🥀🕊@RMartyrs
♨️ مؤمن سختتر از آهن
❇️ امام صادق علیهالسلام دربارهی استقامت مؤمن میفرماید: إِنَ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ إِنَّ الْحَدِيدَ إِذَا دَخَلَ النَّارَ لَانَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ وَ نُشِرَ لَمْ يَتَغَيَّرْ قَلْبُه .
✅ مؤمن در برابر مشکلات از آهن سختتر است. آهن چون در آتش رود، نرم مى شود، ولى مؤمن را اگر بكشند و زنده كنند و بار ديگر بكشند، قلبش تغيير نخواهد كرد .
📚 شیخ صدوق، صفاتالشیعه، ص32
#روایت
🥀🕊@RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درسی که #استاد_قرائتی از یک پیرمرد پیاز فروش بیسواد گرفت...
🔺برای خدا کار میکنی یا مردم؟! 😔
💢 تا قیامت نشده هیچ کسی را قضاوت نکنید...
#علما
🥀🕊@RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 دعای عهد
تصویری با صدای فوق العاده استاد فرهمند
💠 امام صادق علیهالسلام :
هر كس چهل روز صبح اين دعای عهد را بخواند، از يـاوران قائم ما باشد و اگـر قبل از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود خدا او را از قــبـر بيرون آورده و جزو #رجعتکنندگان در خدمت آن حضرت قرار میدهد.
🥀🕊@RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهان در طلب ※ یٰ سین ※
🥀🕊@RMartyrs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_موسیقی
پنهان نکن آن روی ماهت را
به دلتنگی دچارم تا نیایی بی قرارم
🥀🕊@RMartyrs
سردار مازندرانی طی سانحه هوایی به شهادت رسید
روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه:
🔹یک فروند پرنده فوق سبک از نوع جایرو پلن نیروی زمینی سپاه در حین انجام عملیات رزمی در منطقه مرزی جنوب شرق «سیرکان» دچار حادثه شد.
🔹سردار سرتیپ دوم پاسدار حمید مازندرانی فرمانده تیپ نینوا استان گلستان و خلبان جایروپلن برادر پاسدار حامد جندقی از رزمندگان نیروی زمینی سپاه در این سانحه به شهادت رسیدند.
درگیرِ خودِ شُدیم و ندیدیم لطفِ تو...
بالاترین گناه همین است، "غفلت" ...
#حضرت_مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردی که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف شوخی میکرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو
رحم کنیم بههمدیگه🤌
#کرامت_نفس
❤️#سلام_امام_زمانم
#سلام_آقای_من
#سلام_پدر_مهربانم
🍃🌸امروز قرار بخش دلها مهدى است
🌸🍃ذكر ملكوتيان همه #يامهدى است
🍃🌸آن روز كه از كعبه برآيد چون ماه
🌸🍃آيات محمد و على با مهدى است
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
#نویا
#نماز_شب
💠آیت الله مظاهری؛
🔸مسلمانان برای درک فضيلت اين عبادت عظيم[نمازشب]، باید اوّل شب را به استراحت بپردازند و خود را برای شب زندهداری در دل شب آماده کنند.
🔸 ولی متأسّفانه در زمان ما، برخی از افراد عکس آن عمل میکنند؛ به گونهای که رسم شده است از اذان مغرب و عشاء تا نیمۀ شب بیدار باشند و از نصف شب تا صبح بخوابند.
🔸دستور اسلام که در قرآن مجید و روایات شریف اهل بیت آمده و سيرهٔ پيامبر اکرم صلی الله و اهل بيت نيز بر آن استوار بوده است، استراحت در دو سوّم اوّل شب و بيداری در يک سوّم ديگر از شب ميباشد:
«... يَنَامُونَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَإِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا اللَّيْلِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ فَزِعُوا إِلَي رَبِّهِمْ رَاغِبِينَ رَاهِبِينَ طَامِعِين...»
📚من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 481
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم