....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :641
مورخ:26/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
🙈دانلود آهنگهای جدید آمبولانسی👌😜👇
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
📲متفاوت ترین کانال🎙 موزیک درایتا🎼
ReMix.mp3
1.11M
ترکی🇹🇷: CAFE_Music_1
قفلی🔓: CAFE_Music_1
کوردی🖤: CAFE_Music_1
دپ🥀: CAFE_Music_1
رپی🎵: CAFE_Music_1
فارسی🇮🇷: CAFE_Music_1
سیستمی🔊:CAFE_Music_1
مازندرانی🌊:CAFE_Music_1
🎶بهترین #موزیک هارو اینجا دانلود کن👇
https://eitaa.com/joinchat/608109052Cb9d261352d
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :642
مورخ:28/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من پریچهره هستم
ظریفو خوشگل که همه محو تماشای من بودن،یه روز که سر چشمه رفته بودم دیدم جونی با دو چشم عسلیش که واقعا به زیبایی تمام بود منو زیر نظر داره اسمش یوسف بودما هر روز همدیگر رو میدیدیم؛وقتی به خودم اومدم فهمیدم منم واقعا عاشق اون دو چشم عسلی شدم🥺
غافل از این که هم خون خودم هر روز مارو زیر نظر داره وای از اون روز نحس وقتی ازچشمه برگشتم خونه ؛ دیدم برادرم که همیشه پی عیاشی بود
خودشو کاملا مست کرده بود وقتی دیدمش واقعا لرزه به جونم افتاد سریع خودمو به اتاق بالایی رسوندم ولی طولی نکشید که احساس کردم در اتاق باز شد که یهو برادرم 😱😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/2238644862C21d298c044
وای خدایا این چه بلایی بود که سرمن آورد.👆👆
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :643
مورخ:28/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
یروز داشتم تو دشت با دخترعمه هام گلهای گیاهی میچیدم که یهو دیدم مرد قدبلند هیکلی زل زده بهم، با ترس عقب رفتم و دوییدم خونه
فرداش آقام گفت خان دلبرو میخواد🥶
نفهمیدم یعنی چی تا دو سه روز بعدش که منو سوار اسب کردن و فرستادنم عمارت خان، خطبه عقد رو که خوندن خان یه سینه ریز درشت طلا گذاشت کف دستم ، ننم اشاره زد ببند گردنت، تا دستامو بردم بالا یهو ...😳🤯👇
https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35
💥هووم جلو اومد و سیلی محکمی بهم زد!🤧
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :644
مورخ:28/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
تازه دانشگاهمو تموم کرده بودم و دوره دوساله با یکی از اساتید بیمارستان برداشتم.🩺💉
استادم مجرد بود و جوون و این منو یکم معذب میکرد، درست شبی که خواستگار برام اومده بود، استادم سر لج افتاده بود و بهم مرخصی نداد و منو مجبور کرد شب کار بمونم😔
نمیدونستم چیکار کنم از یه طرف خانواده ام فشار آورده بودن از یه طرف این استاد مغرور و لجبازم، روپوش سفیدم و درآوردم و همینکه مانتومو پوشیدم یهو با احساس اینکه کسی پشت سرمه قلبم هری ریخت با ترس برگشتم که...
🥶😱❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/682623520C978864f663
سرگذشت زندگی منیکه بازیچه شدم😭💔
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :645
مورخ:29/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من پریچهره هستم
ظریفو خوشگل که همه محو تماشای من بودن،یه روز که سر چشمه رفته بودم دیدم جونی با دو چشم عسلیش که واقعا به زیبایی تمام بود منو زیر نظر داره اسمش یوسف بودما هر روز همدیگر رو میدیدیم؛وقتی به خودم اومدم فهمیدم منم واقعا عاشق اون دو چشم عسلی شدم🥺
غافل از این که هم خون خودم هر روز مارو زیر نظر داره وای از اون روز نحس وقتی ازچشمه برگشتم خونه ؛ دیدم برادرم که همیشه پی عیاشی بود
خودشو کاملا مست کرده بود وقتی دیدمش واقعا لرزه به جونم افتاد سریع خودمو به اتاق بالایی رسوندم ولی طولی نکشید که احساس کردم در اتاق باز شد که یهو برادرم 😱😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/2238644862C21d298c044
وای خدایا این چه بلایی بود که سرمن آورد.👆👆
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :646
مورخ:29/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
آبجیم عاطفه یه زن گناهکار بود❤️🔥🔥
از بی آبروییش نمیتونستم سرمو تو شهر بالا بگیرم، تا اینکه یروز وقتی تو نیمکت پارک لم داده بود ، یه پسر با ادب و سر بزیر اتفاقی میبینتش و شروع میکنه نصیحت کردنش!
عاطفه هم که حسابی خجالت زده میشه سرشو میندازه پایین و میاد خونه، فرداش همون آقا یه بسته براش میفرسته و بعدشم زنگ میزنه باهاش قرار میزاره، خواهر ساده منم بدون اینکه بمن یا مادرم چیزی بگه بلند میشه سرخود میره به اون آدرس و غافل ازینکه.. 😨😱🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/3447193688C2571e4be0f
گول ظاهر آدمارو نخورین تا عاطفه بعدی نشید‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥓
اگه از خوردن غذاهای تکراری و برنجی خسته شدین حتما به این کانال سر بزنید😌
40 نوع غذا با گوشت چرخکرده و مرغ🥩🐔
50 نوع غذا بدون گوشت و گیاهی🍆🍅🫑
آموزش👌غذاهای #نونی🌯 سه سوته⏰ ارزون و #مقرون به صرفه🤑
⭕️انواع #دسر و #ساندویج حاضری😋
https://eitaa.com/joinchat/2007236622C5be7be73d3
#کاپ_کیک_هندوانه 🍉
#ژله_انار
کلی سورپرایزشب_یلدا👆👆
آهنگ زیبا 👌🎵
مخصوص ماشین و جشن ها📱 میخوای بیا☺️👇
اهنگا اینجا رو از دست نده رفیق👌🎶👇
https://eitaa.com/joinchat/3698065577Cc0eb7a8a4f
اهنگهای محلی؛ عاشقونه؛ نوستالژی👆
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :650
مورخ:2/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
رخساره بند انداز که میگن منم😈
30 سالمه تنها زندگی میکنم مامان بابام از پیری و مریضی فوت شدن
عاشق پسر همسایه مون شهاب شدم ولی از شانس بدم ازدواج کرد!!😤💔
ولی نا امید نشدمو با زنش مریم رفیق صمیمی شدم تا زندگیشونو از ریشه بزنمو حداقل بشم زن دومش😏
تا اینکه یروز اومد آرایشگاه تا موهاشو رنگ کنم، منم بلایی به سرش آوردم که شهاب کتکش زدو انداختش تو کوچه ، بشکن زنون چادر انداختم تو سرمو دوییدم در خونشون اما شهاب تا منو دید...😱❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
فکرشم نمیکردم خدا بزاره تو دامنم😭
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :651
مورخ:2/آذر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من آتوسا هستم
و تو سن ۲۶ سالگی بر اثر تصادف
به مدت ۶ سال میرم داخل کما
و وقتی به هوش میام
حافظم رو از دست دادم …
تنها کسی که دارم خواهرم هستش
اما بعد از حدود چند ماه متوجه میشم
که قرص هایی که برای برگشت
حافظه من هست و
با قرص های خواب اور و مخدر
جا به جا کرده
چون اون با شوهر سابقم …
👇😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/159384409C13d0371ef9
❌باورم نیست سرگذشت زندگیم آنقدر تلخ باشه☝️😢
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :652
مورخ:2/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
۳٠ سالم شده بود و دریغ از یک خواستگار که برام بیاد،سه تا خواهر کوچیکتر از خودم عروس شده بودن و دیگه تحمل نگاه های سنگین و دلسوزی دوروبری هارو نداشتم.🥺
تا اینکه یه روز دختر داییم گفت: رخساره یه رمال میشناسم که کارش خیلی درسته برو پیشش تا بختتو باز کنه.روز بعد سریع یه اسنپ گرفتم رفتم خونه رماله،یه پیرمرد شصت هفتاد ساله بود،پشت یه میز چوبی کهنه نشسته بود،تا مشکلمو بهش گفتم وفورا گفت باید دو روز صیغه خودم بشی تا بختت باز بشه،تا این حرفو زد سریع کیفمو برداشتم اومدم از خونش بیرون،اما نمیدونم چیشد بعد یک هفته دوباره رفتم خونه رماله،گفتم:باشه قبول کردم صیغه تون بشم.تا این حرفو زدم یه مرتبه از پشت پرده سه تا...
😱🔥❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
با یه حُقه کثیف زندگیمو به باد دادم😭🔥
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :653
مورخ:3/آذر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
#نغمه معشوقه ی مشترک من و داداشم بود
از وقتی که فهمیدم عشق چیه، بطور اتفاقی عاشق یه دختر گل فروش شده بودم وقتی به داداشم نشونش دادم متوجه شدم که داداشم هم اونو میخواد😪
وقتی این قضیه رو فهمیدیم، تصمیم گرفتیم یه شرط بذاریم، هرکدوم شرط رو بردیم، #نغمه با اون ازدواج کنه.❌
و این باعث شد که جفتمون....😓
ادامه ی داستان واقعی و جذاب دو برادر و نغمه👇😨
https://eitaa.com/joinchat/2792555401C0ca8eebfd1
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :654
مورخ:3/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
شهاب پسر همسایمون عشق منه❤️🔥
سهم منه از دنیا، حقه منه از زندگی🌻
از نوجوونی دلبسته اش شدم تا اینکه با دوس دخترش ازدواج کرد، مریم!
یه دختر جلف با کلی قر و فر
🥺جیگرم سوخت ..
اینهمه مرد تو دنیاس خب مریم بره دنبال یکی دیگه چی میشه اما شهاب دوسش داشت برای همین ناچار شدم قبرشو بکنم تا به معشوقم برسم، یروز رفتم خونشون و یه طلسم رو..🔥❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
بمن میگن رخساره پنجه طلا😏😆
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :655
مورخ:4/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از این که برادرم پسر خان کشت منوخونبس کردن،به زور وکتک بلا هایی که خانوادم سرم آوردن؛منو به عقد پسربزرگ خان در آوردن ،افتادم زیر دست مرد مسن و زشت که از دیدنش عق میزدم اینا به کنار هر روز باید از هووم کتک میخوردم،مادر شوهرم که بیشتر از همه اذیت میکرد.
از حق نگذریم منم دختر تیز وزرنگ بودم
یه روز که منو فرستاده بودن انباری رو تمیز کنم یه صندوقچه زیر وسایل ها پیدا کردم تصمیم گرفتم سر از کار مادر شوهره در بیارم شبونه به اتاقش رفتم که کلید صندوقچه را پیدا کنم
ولی از شانش من مادر شوهرم وارد اتاق شد که من قایم شدم که یکدفعه بعد مادر شوهرم با کسی وارد اتاقش شد که ای خدا باورم نمیشه...😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/2238644862C21d298c044
خدایا مگه میشه کسی با جگر گوشه خودش این کارو بکنه👆👆
گسترده تبلیغاتی رادین
بعد از این که برادرم پسر خان کشت منوخونبس کردن،به زور وکتک بلا هایی که خانوادم سرم آوردن؛منو به عقد
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :657
مورخ:5/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه که بودم بابام مُرد، منو با چند تا خواهر برادر کوچیک تنها گذاشت💔😭
صبح تا شب جون میکندمو کار میکردم تا اینکه مامانم شوهر کرد، اونم چه شوهری...
تازه رفته بودم تو 19 سالگی که ناپدریم مجبورم کرد زن یه مرد 60 ساله بشم که از خودشم بزرگتر بود😭
سر سفره عقد با دست و پای لرزون چشم دوخته بودم به در که داماد اومد تو
باورم نمیشد انقد پیر باشه!
اومد نشست کنارمو با لبخند تور روی صورتمو زد کنار،به جوونی که کنارش ایستاده بود اشاره کردو گفت :پسرم بیا بشین کنار عروست آذر...😳😱🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/3447193688C2571e4be0f
سرگذشت زندگی تلخ منو بخونید👆❤️🔥