پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان واقعی بازی سرنوشت👌
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :265
مورخ:17/اردیبهشت/1403
پست آزاد قبل شبانه❌
کایی: 8000 😍❤️
:
دختری پرورشگاهی بودم
سرشناس ترین فرد شهر من رو به فرزندی قبول کرد
پسرشون هرشب میومد بالای سرم و نگاهم میکرد
تا زمانی که شدم 15ساله و هرروز با بدن درد بدی از خواب بیدار میشدم...
یه شب تصمیم گرفتم به پدرش بگم نیمه ای شب بهم سر بزنه چون میترسم....
تا اینکه راز بزرگی برملا شد....
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :266
مورخ:17/اردیبهشت/1403
پست آزادسومین چهارمین آخرین ق.ش ❌
کایی: 10/000 😍❤️
😂کلیپ طنز عروسها در سال ۱۳۸۵😂
ورود داماد خیلی جالبه😅😅😅
تفاوت نسل ها رو اینجا درک کن👌👇👇
https://eitaa.com/joinchat/459801299C2146838700
🤣🤣🤣🤣🥲💔💔
🥀عاشق شدم و اومدن خواستگاریم ولی
مادرم بجای من خواهرم و نشون خواستگارام داد 😱
و چون خواهرم خوشگلتر بود و عزیز کرده با عشق من که پولدارتر بود نامزد شد
منم به اجبار با دوست برادرم ازدواج کردم اما شب عروسیم اتفاقی افتاد که سرنوشت همرو عوض کرد
اون شب مهدی شوهرم ...
ادامه داستان اقدس👇
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
داستانی از دهه ۶۰🔴
.•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :267
مورخ:17/اردیبهشت/1403
پست آزاددومین/معمولی ق.ش ❌
کایی: دومین:13000/معمولی: 9000😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁یک کانال برات آوردم اگه بری لفت نمیدی😍🥇
🔺تا این حد بهت بگم کـه؛ با این
🔺کانال کلی سرگرم میشی کاملا گوگولی و فان 😁👇🏻
🔥 شوخی و خنده
🔥کرانچ و دخترونه
🔥 ترفند و خلاقیت
🔥 چالش
🔥 و...
https://eitaa.com/joinchat/1433076398C41b27e6079
🔞دور همی خوش ذوق ها 💋
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان واقعی بازی سرنوشت👌
..•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :268
مورخ:20/اردیبهشت/1403
پست آزاد معمولی روزانه❌
کایی :9000😍❤️
استیکر روز دختر ولادت حضرت معصومه رسید
ایــنجـا معدن گوگولی ترین اســــــــتــــــیـــــــــــکرای ایتاس🥰♥️👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/2505572605Cf08022835c
کلی استیکرای جذاب و باحال ویژه دلبری واس عشق جانتون 🥰♥️👆🏿
استیکر روز دختر ولادت حضرت معصومه رسید
کــــلـــیـــــــک کـــنـــیـــد خـــیـــلـــی بـــاحـــالـــــه
آرایشگاه داشتم همیشه میکاپ عروس داشتم شب دیر میرسیدم خونه ..
جاری با اصرار برام شام میآورد میگفت نگران دخترت نباش من میرسم بهش اون روز یکی از عروسها کنسل کرد زودتر رفتم خونه یادم رفت به جاریم بگم برام غدا نیاره وقتی رسیدم خونه بوی عطر جاریم تو خونه پیچیده بود صدای از اتاق دخترم میاومد آروم رفتم از لای در نگاه کردم با چیزی که دیدم تنم لرزید بالا آوردم ....
https://eitaa.com/joinchat/683474953Cd141688fae
داستان زیبای بازی سرنوشت(دختری #ایل_آی که قبول کرد همسر یک معلول جسمی بشه)
#پیشنهادمدیر👌👌