⚠️🚨ربا را ظاهر میکند.
🔻آیتالله نوری همدانی:
🔹پول گرفتن برای تأخیر در ادای دین نوعی رباخواری است. طرح جدید بانکداری به ربا رسمیت میبخشد.
🔹حوزه علمیه با این طرح مخالف است و نظر کسانی که این طرح را به مجلس بردهاند، حجت نیست. اگر خداوند بخواهد برای هر قومی هلاکت اقتصادی به وجود آورد، ربا را ظاهر میکند.
رهپویان بصیرت
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
4_5924623676472295763.mp3
3.73M
🎼 نماهنگ بسیار زیبای خط مقدم
با صدای جاوید عسگری
❤️ صلواتی جهت شادی روح #شهید علی حیدری
رهپویان بصیرت
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
بنام خدا
با ما همراه باشید با ادامه خاطرات دفاع مقدس
درد دلی است که باید گفت.......
شهدا وصیت کردند به اطاعت از ولی
انشاءالله ما هم بشیم فدای سیدعلی
🔷رفیقانم رفتند و من تنها ماندم
من که کم نذاشتم ،ای شهیدان
چی میشد شهدا منم صدا میکردین
هر شب ،عکسهای رفیقام و میبینم و دق میکنم 🌹🌹🌹
🔰امشب از سردار شهیدی خواهم گفت بزایتان که افتخارتیپ ویژه شهدا بود .
اسوه صبر و مقاومت بود و جوانمردی را
از مولایش امام علی .ع. آموخته بود
سرداری شجاع و بی باک و نترس که در
عملیاتها شیر هم در برابرش خاضع بود
🔸بله عزیزان این سردار شهید کسی نبود
مگر سردار شهید صمد بیلرام فرمانده
گردان از تیپ ویژه شهدا 🌹
⬅️قسمت اول : 1⃣
🔻تصرف ارتفاع مشرف بر
دوراهی جنگل آلواتان در محور (جاده)
پیرانشهر به سردشت این ارتفاع اگر تسخیر میشد ارتباط ضدانقلابها با عقبه
ضدانقلابیون منطقه بوکان قطع میشد .
و به همین منظور ضدانقلابها برای اون اهمیت خاصی رو غائل بودند.
🔸قسمت اول :تصرف ارتفاع آلواتان
شهادت سردار گمنام صمد بیلرام
ظهر بود نیروهای تیپ رو برای توجیه
عملیات تصرف ارتفاع آلواتان در مسجد
پادکان جمع کردند فرماندهی و تصرف ارتفاع رو به سردار شهید محول کردند
گردان امام حسین.ع. یکی از گردانهای
عملیاتی و هجومی بود .که تحت فرماندهی شهید بیلرام بود .
هوا بسیار سرد بود ما هم ناچار شدیم از
لباسهای گرم بیشتر استفاده کنیم .
گلوله و نارنجگ و جیره جنگی رو در کوله پشتی گذاشتیم.
آماده شدیم و منتظر بودیم که دستور
حرکت رو بدهند .
تا اینکه نفربرها و تویوتاهای حامل تیربار
دوشکا حاضر شدند .
ساعت دقیق یادم نیست....👇👇
ص۱
سر شب بود که مشغول روغنکاری و پاک کردن تیرباردوشکا شدیم هوا بسیار سرد بودو
آرام ،آرام از پادگان بیرون زدیم واز جاده
خاکی کنار شهر پیرانشهر عبور کردیم.
حدود بیست تا بیست و پنج. کیلومتر
تا محل مورد نظر فاصله داشتیم .
در جاده قرار گرفتیم
بچهها داخل نفربرها و تویوتاهای وانت
آرام دعا و نوحه میخواندند .
حالات معنوی بچهها درآن لحظات بسیار
دیدنی بود
به قول بر و بچههای جبهه بیشتر بچهها
نور بالا میزدند .
در طول راه شهید گرانقدر ستون رو
بررسی میکرد .
بنده هم پشت دوشکا بودم سرما تمام
وجودم رو گرفته بود ،طوری بود که دسته آتش دوشکا که گرفته بودم
دستانم یخ کرده بود و باز نمیشد .
وقتی که به یک یا دو کیلومتری محل
عملیات رسیدیم
همه بچهها از خودروها و نفربرها پیاده
شدند تا بصورت پیاده و ستونی حرکت
کنند .
🔻از قبل چند رأس قاطر جهت حمل تیربار دوشکا و مهمات و تجهیزاتداخل کامیون بودند .
قاطرها را پیاده کردیم و قبضه دوشکا و
مهمات و مابقی وسایل رو سوار کردیم .
زمانی که به ارتفاع رسیدیم در جایی امن
قاطرها رو مهار کردیم .
تا زمانی که نیروهای پیاده بالای ارتفاع
مستقر شوند تعدادی میرفتیم و آماده دفاع و تثبیت موضع میشدیم.
🔸درگیری اولیه شدت نداشت اما همینکه مستقر میشدیم نیروهایضدانقلاب
با تمام توان با ما درگیر میشدند .
🔻حدودا ساعتهای یازده تا دوازده شب بودکه بچههای پیاده با ضدانقلابیون درگیرشدند و صدای تیراندزی و انفجارات کاملا برای ما که پایین ارتفاع بودیم مشهود و قابل شنیدن بود .
🔺تا اینکه یک تا دو ساعتی گذشت و صدای تیراندازی کمتر شد.
بعد به ما دستور دادند تا به بالا بریم
طول راه خیلی سخت بود از طرفی
تاریک و میدان دید بسیار کم بود
و از طرفی مهار کردن قاطرها خیلی
دشوار بود اگر یک وقت قاطر رم میکرد
دیگه برگرداندن قاطر غیر ممکن بود
و ما به هر قیمتی که بود باید تجهیزات
تیربار دوشکا رو برای پشتیبانی نیروهای
پیاده به محل مورد نظر میبردیم .
🔸نیمههای راه بود که هر چه جلوتر میرفتیم عبور از آن سنگ لاخها سخت و
سختتر میشد .
آنشب به هر صورتی که بود به بالای ارتفاع رسیدیم .
خیلی خسته بودیم و باید بلافاصله
محل استقرار دوشکا رو حفر میکردیم
ومحلی تقریبا دو در دو متر به عمق یک
متر حفر میکردیم .
آنهم با بیلهای انفرادی که خیلی سخت
بود و تمام دستانمان تاول میزد .
اما چون کار برای رضای خداوند باری تعالی بودخستگی معنی و مفهومی نداشت، تا پای جان کار میکردیم
واما ما چهار نفر بودیم که خدمه دوشکا
بودیم .
بنده خدمه اصلی بودم و سه نفر دیگه
کمک خدمه بودند .
ما با سختی بسیار و تحمل سرمای ده
درجه زیر صفر و زمان دو ساعته سنگر
رو حفر کردیم، هوا داشت به سفیدی میزد که زمان نمازصبح هم بود .
با آب قمقمه وضو گرفتیم
هر کس بصورت فرادا نماز صبح رو خواندند .
آرام ،آرام آفتاب همه جا رو روشن کرد
ومقداری از سرمای موجود رو کمکرد
تقریبا ساعت هفت بود .
ناگهان با صدای تیراندازی و انفجارات
خمپارههای ۶۰ میلی متر و ۸۱ میلی متری
موضع ما رو زیر آتش قرار دادند
وما هم در پاسخ آنها شروع به......👇ص۲
قسمت دوم
🔰 تصرف ارتفاع و تثبیت موقعیت یاد شده توسط گردان امام حسین .ع. و شهادت پنج سپاهی و
سردار شهید صمد بیلرام 🌹
🔻هوا روشن شده بود مقداری از سرمای
شدید شب کاسته شده بود.
اغلب بچهها در سنگرهای نه چندان مستحکم بودند .
که ناگهان موقعیت ما مورد حمله خمپاره
شصت میلی متری و هشتاد و یک میلی
متری قرار گرفت .
ما آمادگی داشتیم چون این تاکتیک ضد
انقلابها بود و همیشه به این شکل حمله
میکردند .
به علت پوشش درختان جنگلی به سختی و حتی غیرممکن بود که آنها رو
ببینیم .
اما یک لحظه با تیربار دوشکا جاهایکه
احتمال میدادیم از آن ناحیه بطرمان
تیراندازی میکنند به رگبار بستم .
شدت تیراندازی بین ما و ضدانقلابیون
بسیار شدید شد .
سنگری پایینتر از سنگر ما قرار داشت
که چندتا از بچهها تو آن سنگر بودند
بدجوری زیر تیراندازی ضدانقلابها بود
شهید بیلرام دستور دادند که یکی ،یکی
سنگر رو ترک کنند .
🔻آخرین نفر شهید قربانی بود که در حین
بستن بندحمایلی که باز کرده بود و قصد
داشت مجددا ببندد از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درجا
به شهادت رسیدند🌹
🔺سردار دلاور شهید بیلرام دائم در رفت و آمد بودند.و کاملا اوضاع رو تحت
کنترل داشتند و از تیرهای که بطرفش
میآمد ترسی نداشت .
🔸تقریبا بنده حدود یک هزار گلوله دوشکاشلیک کرده بودم و کمک خدمههایم در حال فشنگ گذاری در نوار بودند .
آنقدر مشغول درگیری بودیم که کلا از
سرمای موجود غافل شده بودیم .
درگیری به اوج رسیده بود و تبادلات
آتش به حدی بود که یک لحظه قطع
نمیشد .
یک لحظه متوجه شدم که از بین چند
درخت درهم رفته وبسیار پر بود
از آن نقطه با تیربار گرینف موضع ما
ما رو زیر آتش قرار میدادند .
با یک آتش دقیق حدود یک خشاب
صدوپنجاه تیری آنها رو زیر رگبار گرفتم
طبق خبری که به ما اطلاع داده بودند حدوددویست نفر. ضدانقلاب به موضع ما حمله کرده بودند .
🔻 هر لحظه به تعدادشان اضافه میشد
و ما باید به هر قیمت ممکن که بود آن
ارتفاع رو حفظ میکردیم .
ما هم با خمپاره و تفنگ ۸۲ م.م آنها رو
زیر آتش گرفته بودیم .
تا اینکه به وسیله توپخانه ۱۰۵ م.م که
توسط ارتش بود نقاطی رو زیر آتش
توپخانه قرار دادند .
🔸یک لحظه سردار شهید نزد ما آمد و فرمود که نهایت صرفهجویی رو داشته
باشید تا مهمات برسد .
گاها با اسلحه انفرادی که ژ.س بود
تیراندازی میکردیم تا لوله تیربار دوشکا
خنک شود .
از لحاظ گذشت زمان غافل بودیم و یک
لحظه دیدیم نزدیکیهای ظهر بود
که هوا برفی شد و آرام ،آرام شروع به
بارش برف شد .
چند نفر از بچهها مجروح شده بودند و
توسط امدادگران بطور موقت پانسمان
شده بودند در سنگری پناه گرفته بودند
با بارش برف به سختی و دشواریهای
ما اضافه شده بو.
🔺کم،کم زمین سفید شده بود و همچنان درحال دفاع از موضع بودیم .
🔺سردار شهید بیلرام هم یک دقیقه جایی بند نمیشد و دائم در حال سرکشی به سنگرها بود .
هوا خیلی سرد شده بود و بارش برف هم شدید شده بود .
🔸ضدانقلابیون خیلی به ما نزدیک شده بودند طوری بود که فریاد و داد و بیداد
آنها رو میشنیدیم .
و از حمله خود به ارتفاع و ما صحبت
میکردند و تقاضای نیروی کمکی میکردند
اطلاعات رو به سردار شهید دادیم .
🔺از بس کمک خدمههایم فشنگ دوشکا
در نوار جا زده بودند که از انگشتانشان
خون بیرون میزد .
وضعیت مقداری به نفع دشمن بود و ما
از اینکه دیدمان نسبت به آنها گم و نا پیدا بود دقت شلیک و تیراندازی ما رو
پایین آورده بود .
چون ما در یک جای معین بودیم ولی آنها در لابهلای درختان و سنگ و سخرهها پنهان شده بودند و این برای آنها خوب
بود .
سردار شهید بیلرام دائم به سرکشی میامد و میگفت که تنها راه شکست آنها
مقاومت است.
در حال تیراندازی بودم که وز ،وز گلولهها
از بیخ گوشم عبور میکرد .
ودقیقا من و آن دوشکاچی دیگر رونشانه
رفته بودند .
بچههای خدمه رو که نگاه میکردم پاهایشان تا زانو در گل و برف فرو رفته
بود و دستانشان از شدت سرما کبود
شده بود .اما خم به ابرو نمیآروردند
من هم با دیدن آنها با آن وضعیت بدتر
حرصم میگرفت و سنگ و سخره و درخت رو زیر رگبار میگرفتم
🔺درگیری به غروب کشیده شد کم ،کم
مهمات رو به پایان بود و منتظر بودیم
بچهها هر چه زودتر مهمات رو به ما
برسانند .
از طرفی سرما و از طرفی گرسنگی امان
از ما گرفته بود .
و در همان لحظات لقمهٔ نان و تن ماهی
و دستان سیاه و باروتی لذت خاص خودش رو داشت .
در آن حین بود که یه صدایی از ناحیه
یکی از نیروها بلند شد وقتی. دقت کردم دیدم از کتفش خون
میاد که ناگهان از بغل به آرامی دراز شد
سریع امدادگر رو صدا زدیم
و بلافاصله او رو به جایی امن بردند
هوا داشت تاریک میشد و درگیری لحظهای قطع نمیشد .
ناگهان صدای عدهای از بچهها بلند شد....
ص۳👇👇
🔷که سردار دلیر و شجاعمان شهید شد
اصلا ما باور و قبول نمیکردیم
که برادر بیلرام شهید شدند
🔺با هر مکافاتی که بودخودمون رو به بالای سرش رساندیم
با یک صحنهٔ دلخراش و بسیار جانکاه
روبرو شدیم .
دقیقا گلوله به نارنجکی که به کمرش بود
اصابت کرده بود که از ناحیه سینه وپهلو
و کمرش پاره شده بود
همگی گریه میکردند و ناله میزدند
تا اینکه جانشین گردان بر سر بچهها
داد کشید و گفت همه برن جایی که باید
باشند کافیه دشمن بداند فرمانده گردان
شهید شده است .
آنموقع است به سادگی نمیشه آنها رو
شکست داد و روحیه مضائفی خواهند
گرفت ، آن شب برای سردار شهید شبی
خاص بود .
🔸وقتی که به نزدیکیهای صبح و اذان رسیدیم و درگیری هم تا حدودی کم
و بصورت جنگ و گریز بود .
پیکر پاکش رو به قبله شده بود و وقتی
هم زیپ کیسه خواب رو باز کردیم
صورت نورانی و خندانش رو دیدیم
بله این شهید در دعاهایش از امام. حسینعلیهالسلام مخلصانه خواهان
دیدن رویش رو داشت .
تا اینکه به آرزویش رسید .
خدایا : روح این شهید رو شاد و با شهدای جنگ بدر محشور بفرماید
شادی روح شهیدان وبرای خشنودی و محقق شدن ظهور
امام زمان ..عج.. بر محمد و آل محمد
صلواة
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجم
پایان 🌸
حاج یدالله
شهید صمد بیلرام 🌹
🌸شیر دلاوری که خواب ازچشمضدانقلاب
گرفته بود .
در عملیاتها آنچنان از ارتفاعات صعود میکرد که ضدانقلاب مات و مبهوت میماند.
از دینداری همتایی نداشت
آرزویش دیدار امام روحالله .ره. بود .
روحش شاد ...راهش پررهرو باد
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
🍃رهپویان بصیرت🍃
مذهبیسیاسیاجتماعی،دفاع مقدس
@Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اکبر ترکان در برنامه پرونده ویژه:
🔺 ورود رهبر انقلاب به موضوع بنزین یکی از مقاطع ویژه و بزنگاههای اصلی دوران رهبری ایشان بود.
رهپویانبصیرت✨
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌وقتی #هومن_سیدی جایزهی جشنواره فجرش در سال ۹۲ را به حسن روحانی تقدیم کرد گفت: «تقدیم به بزرگمردی که با آمدنش لبخند را برگرداند!!»
سال ۹۲ هومن سیدی در جشنوارهی فیلم فجر پس از دریافت سیمرغ برای فیلم «سیزده»، جایزهاش را به حسن روحانی تقدیم کرد و گفت:
«میخواهم این جایزه را تقدیم به بزرگمردی کنم که با آمدنش لبخند را برگردانده و حامی فرهنگ و سینماست؛ میدانم نیازی به این جایزه نداره نه به لحاظ مادی نه معنوی، اما با دلم میخواهم این جایزه را تقدیم کنم به جناب آقای رییس جمهور حسن روحانی!»
#درست_انتخاب_کنیم
#دزدان_مالیات
#دولت_کثیف
🍃رهپویان بصیرت🍃
مذهبیسیاسیاجتماعی،دفاع مقدس
@Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا آبرو ش رو برد !!!
*مهران آزادپی*
🍃رهپویان بصیرت🍃
مذهبیسیاسیاجتماعی،دفاع مقدس
@Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بلایی که مدیریت روحانی و سایر لیبرالها بر سر مردم آورد...
درد دل کشاورزان با آیتالله رئیسی: ما زکات ده بودیم امروز صدقه خور شدیم.
رهپویانبصیرت✨
🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون
که هر کجا خبری هست، ادعایی نیست...
شهید حسین ولایتی فر 🌹
🍃رهپویان بصیرت🍃
مذهبیسیاسیاجتماعی،دفاع مقدس
@Rahpooyan_basirat
هدایت شده از 🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
✨
🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم✨🌸
🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،✨
🌸 وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،✨
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،✨
🌸 وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ✨
🌸وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ✨
🌸وَمُنِعَتِ السَّماءُ ✨
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،✨
🌸 وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،✨
🌸 وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛✨
🌸اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،✨
🌸اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا 🌸 طاعَتَهُمْ ،✨
🌸 وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم✨
🌸فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا✨
🌸ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛✨
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ✨
🌸اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ✨
✨🌸وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛✨
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛✨
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ✨
🌸اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ✨
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،✨
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛✨
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،✨
🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸
و برای سلامتی محبوب
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
🇮🇷 🍃رهپویانبصیرت
#مذهبیسیاسیاجتماعیدفاعمقدس
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
#سلام_امام_زمانم
#سلام_آقای_من
#سلام_پدر_مهربانم
🌼السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
🍃 السلام عليك يا اباصالحَ المَهدي
🌼السلام عليك يا خلیفةَالرَّحمن
🍃السلام عليك يا شریڪَ القرآن
❣
🌸
رهپویان بصیرت
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
#گیلان
#اشکورات
هیچکس دوبار
زندگی نکرده
پس امروز رو زندگی کن
قدر ثانیه و لحظه هایی
که بهتون هدیه داده
شده اند رو بدونید
ازطرف طبیعت وفرهنگ گردشگردی
رهپویان بصیرت
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تحلیل_تصویری
🔴 جنگ هیبرید علیه ایران
💬 #علی_علیزاده
🔺بیست و یک آبان در دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی اسکایپی کردم. درباره جنگ اق اقتصادی-روانی-رسانهای. همان جنگ هیبریدی.
🔹براساس اتفاقات منطقه و تجربیات میدانی حضور اخیرم در عراق. سه روز بعد از سخنرانی، متاسفانه آتش حمله هیبریدی به ایران کشید. حالا شاهد بودم تکنیکهایی که در سخنرانی توضیح داده بودم، چگونه باز علیه ایران بکار میرفت و پدافند ضعیف رسانهای چگونه به مردم ایران آسیب میزد.
🔺کارنامهی صداسیما و کلیت پدافند رسانهای ایران در آبان نود و هشت وحشتناک بود. و وحشتناکتر اینکه بسیاری از ناکارآمدیها در دیماه نود و شش عیان شده بود. ولی این دو سال هیج تلاشی برای رفعشان نشدهبود.
🔹در میانه تماشای کلافه کنندهی سنگرهای خالی رسانهای، دو دانشجوی جوان دانشگاه علامه ویدیوی فرستادند از حرفهایم در این دانشگاه که در نگاه من کیفیتی بهتر از ویدیوهای رسمی سازمانها و نهادهایی دارد که صدها میلیارد بودجه به اسم جنگ نرم میگیرند.
@Rahpooyan_basirat