eitaa logo
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
33.9هزار ویدیو
316 فایل
"بایدازحالت انفعال درعرصه فضای مجازی خارج بشویم" "مقام معظم رهبری" کانال دیگر ما @Nahjolbalaghe2
مشاهده در ایتا
دانلود
این مطالب عینا از زبان (جاسوس انگلیسی) که در کتاب خاطراتش مکتوب شده نقل می‌شود. 👇👇👇👇👇👇👇
💎 در گذشته ‌های دور حكومت بريتانياي کبیر مانند امروز در اين انديشه بود که امپراطوري بزرگ و گسترده خود را چگونه حفظ کند، امپراطوري که آفتاب هيچگاه در آن غروب نميکرد. بريتانيا در مقايسه با مستعمرات خود همچون هند، چين و خاورميانه، کشوری کوچک بود. 💎 اگر چه ما در بخشهاي بزرگي از اين کشورها حكومت دست نشانده نداشتيم و کار را خود مردم انجام ميدادند، امّا سياستهاي فعّال و موفقيّت‌آميز ما در اين کشورها به پيش ميرفت، و ما به سوي حاکميت کامل بر آنها گام برميداشتيم. بنابراين ما بايد به دو نكته ميانديشيديم:
یک __ در مناطقي که بر آنها تسلّط پيدا کردیم حاکميت خود را حفظ کنیم. دو__ بخشهايي که هنوز زير سلطه ما نيستند را به مستعمرات خود بي‌فزاييم. 💎
💎 بريتانيا از هند به دليل وجود قوميّت‌هاي مختلف، اديان متفاوت، زبانهاي گوناگون و منافع بسيار در صورت برخورد با آن موارد نگراني نداشت. چنانكه چين نيز نميتوانست نگران کننده باشد، زيرا اديان و که بيشتر مردم آن کشور پيرو آنها بودند، انگيزه قيام را در آنان برنمي‌انگيخت. 💎 اينها دو نفر، افرادی بودند که به مسايل اجتماعي کاری ندارند و تنها به ابعاد دروني ميپردازند و احتمال ضعيف داشت که احساسي ملّي در ميان مردم اين دو منطقه پديد بيايد.
. 💎وزارت مستعمرات براي هر يك از اين کشورها کمیسیونِ خاصّي برگزيد تا به بررسي اين مسايل بپردازد. و من خوشبختانه از ابتداي ورود به اين وزارت مورد اعتماد وزير بودم؛ و کار در به من سپرده شد. اين کمپانی اگر چه هدف آشكارش بازرگاني بود، اما در حقيقت راههاي تسلّط بر هند و به چنگ آوردن سرزمين‌هاي اطرافِ را جستجو می‌کرد.
. 💎بنابراين بريتانياي کبیر از اين دو منطقه نگراني نداشت. ما از امكان به وجود آمدن تحوّلاتي در آينده نيز غافل نبوديم و برنامه‌هاي دراز مدّتي را براي گسترش ، ، ، و ، در اين کشورها برنامه‌ريزي کردیم. 💎پيدا کردنِ پوشش مناسب براي اين اهداف نيز دشوار نبود، پوشش‌هايي با ظاهر جذّاب و خيره کننده و باطني استوار، که با تمايلات روحي مردم در اين مناطق متناسب بود.
💎 برای توصيف کار ما، ميتوان از يك مثل قديمي بودايي ياد کرد که ميگويد: (اگر چه دارو تلخ است امّا به گونه‌اي رفتار کُن که بيمار آن را با شيريني ميل کند). 💎
. 💎 امّا اوضاع کشورهای اسلامي ما را نگران مي‌کرد. ما با اين مرد بيمار [منظور کشورهای اسلامی]، (قراردادهايي بسته بوديم که همه آن به نفع ما بود).
👇👇👇 ١ـ نيروي اسلام در جان فرزندانش. 💎يك فرد مسلمان در پيروي از اسلام استوار است. همچنان که اسلام در جان يك مسلمان، همانند مسيحيّت در دل کشیش‌ها و راهبان ميباشد، که جان ميدهند ولي دست از مسيحيّت برنميدارند، خطر وجود مسلمانانِ شيعه در ايران، از اين هم بيشتراست زيرا آنان مسيحيان را کافر و نجس ميدانند. 💎
. 💎 کارشناسانِ نيز بر اين باور بودند که اين مرد کمتر از يك قرن آينده نفسهاي آخرش را خواهد کشید(منظور جهان اسلام). ما همچنين قراردادهاي پنهاني با دولت بسته بوديم و نيز جاسوس‌ها و مزدوراني در اين دو کشور به کار گرفته بوديم.(منظور دو امپراطوري بزرگ اسلامی یعنی ایران و عثمانی) _رشوه، فسادِ اداري وسرگرمي پادشاهان با زنانِ زيبا، مانند موريانه در آنها نفوذ کرده بود، ولي با اين همه برنامه‌ريزي، به دلايل زير ما به نتايج کار اطمينان نداشتيم و نگران بودیم، 👇👇👇
. 💎 مسيحي در نگاه يك شيعه همچون نجاستي است که يكي از دستان ما را آلوده کرده است و بايد در پاك کردن آن بكوشيم.
💎 وقتي از يك نفر ایرانیان پرسيدم: چرا به مسيحيان اينگونه مينگريد، در پاسخ گفت: پيامبر اسلام انسان حكيمي بود و به اين وسيله ميخواست پيرامون کافران نوعي فشار اجتماعي ايجاد نمايد تا آنان احساس تنگي و ترس کنند تا به‌سوي خدا و دين درست هدايت شوند چنانكه حكومت‌ها هرگاه از کسی احساس خطر کنند او را در فشار قرار ميدهند تا دوباره مطيع وفرمانبردار گردد. منظور از نجاستي هم که گفته شد نه پليدي ظاهري بلكه نجاست معنوي است و نه تنها مسيحيان که همه کافران را فرامي‌گيرد، حتّي مجوساني که ساکنانِ ايران باستان بوده‌اند.(منظور زرتشتیان ایرانی)
💎 به او گفتم: مسيحيان به خدا، نبوّت و معاد باور دارند، چرا آنان را نجس ميدانيد؟ _او گفت: به دو دليل، نخست اينكه آنها پيامبريِ محمّد صلي الله عليه و آله و سلم را انكار ميکنند و اين به معناي دروغگو خواندن پيامبراست، و ما در برابر آن ميگوييم که شما مسيحيان نجس هستيد، زيرا بر مبناي عقل، هرکس آزار رساند، ميتوان او را آزار داد. دوم آنكه آنها به پيامبران الهي نسبت‌هاي ناروا ميدهند، مثلاً ميگويند مسيح شراب مينوشيد، و او نفرين شده بود چون به صليب کشیده شد.
. 💎 من برآشفته گفتم: مسيحيان اينگونه نميگويند، _او گفت: تو نميداني، در آنها چنين سخناني است، من با آنكه ميدانستم اين مرد در مورد دوم دروغ ميگويد سكوت کردم؛ _البتّه او در مورد اوّل درست ميگفت و من نميخواستم که با او بحث کنم زيرا من در جامه مسلماني بودم و ميترسيدم که به من مشكوك شوند، از اينرو همواره از مسايل جنجالي دوري ميجستم.
٢ـ روزگاري اسلام دين زندگي بوده که سروري داشته و غرور سروري ( حتّي در هنگام ناتواني و عقب ماندگي) انسان را بسوي برتري ميخواند، ما هم نميتوانستيم تاريخ اسلام را وارونه کنیم تا مسلمانان احساس کنند که سروريِ گذشته آنها در شرايط ويژهاي به دست آمده است و اکنون آن زمان سپري شده و باز نخواهد گشت. ٣ـ ما اطمينان نداشتيم که عثماني‌ها و پادشاهان ايران آگاه نشوند و برنامه‌هاي سلطه‌گرانه ما را در هم نريزند. 💎
. 💎 البتّه اين دو حكومت چنانچه اشاره شد بسيار ناتوان شده بودند امّا وجود يك حكومت مرکزی با حاکميت و پول و اسلحه که مردم فرمانبردار آن بودند( برای ما ) امري نگران کننده است.
. 💎 ما کنفرانس‌های بسياري تشكيل داديم تا براي اين مسايل نگران کننده راه‌حل‌هايي بيابيم امّا هر بار با بن‌بست روبرو ميشديم. 💎
٤ـ ما از عالمان مسلمان بسيار نگران بوديم. علماي الازهر، عراق و ايران استوارترين سد در برابرخواسته‌هاي ما محسوب ميشدند، آنان از اصول زندگي معاصر کاملاً بي‌اطّلاع بودند، بهشتي را که قرآن مژده داده بود هدف خود قرار داده بودند، و حاضر نبودند سر سوزني از اعتقادات خود دست بردارند، و مردم از آنها پيروي مي‌کردند و حكومت همچون موشِ هراسان از گربه، از آنها ميترسيد، البتّه اهل تسنّن نسبت به شيعيان، کمتر از علماي خود فرمانبري داشتند، زيرا آنان هم سلطان را هم شيخ‌الاسلام را حاکم مي‌دانند، در حالي که شيعيان حكومت را تنها شايسته عالمان ميدانند و به سلطان اهميّت کافی نمي‌دهند؛ 💎امّا اين تفاوت چيزي از نگراني و حاکمانِ نمی‌کاست.
. 💎گزارشهاي رسيده از جاسوس‌ها و مزدوران نيز نااميد کننده بود، همچون نتايج کنفرانس‌ها که يا صفر بود و يا زير صفر، نااميدي در ما راهي نداشت، زيرا ما خود را با تلاش پيوسته و صبر بي‌پايان آموخته بوديم. _به ياد دارم که يك بار کنفرانسي با حضور شخص وزير و بزرگترين کشیشانٍ و تعدادي از کارشناسان برپا کرده بوديم، افراد حاضر در جلسه بيست نفر بودند بيش از سه ساعت گفتگو کردیم و کنفرانس را بدون نتيجه به پايان برديم.
💎اما اسقف گفت: «نااميد نشويد! مسيح پس از سيصد سال شكنجه، و تبعيد و کشته شدن خود و پيروانش به حكومت رسيد. شايد هم مسیح از ملكوت نظر لطفي بي‌افكند و ما موفّق شويم حتّي پس از سيصد سال کفار را از مراکزشان بيرون کنیم (به مسلمانان میگن کفار!!! ) 💎ما بايد به ايمان استوار و بردباري بي‌پايان مجهّز شويم و از همه وسايل و راهها براي تسلّط و در سرزمينهاي مسلمانان بهره ببريم، اگر چه پس از قرن‌ها به نتيجه برسيم؛ که پدران براي فرزندان مي‌کارند.
💎 کندنِ ريشه‌هاي درختي که در شرق و غرب زمين گسترش يافته دشوار است، امّا بايد به هر بهايي از دشواريهاي اين کار کاست. 💎 مسيحيّت بايد گسترش يابد و اين مژده خود مسيح، به مااست. امّا محمّد [صلي االله عليه و آله و سلم] از شرايط زماني انحطاط شرق و غرب سود جست و با پايان دوران انحطاط بايد اين فرصت از ميان ميرفت که خوشبختانه چنين شد. بالاخره کار مسلمانان به انحطاط گراييد و کشورهای مسيحي رو به پيشرفت نهادند و اکنون هنگام آن رسيده است که آنچه را طيّ قرنها از دست داده‌ایم با فداکاری باز ستانيم.
💎يك بار کنفرانسی در تشكيل شد که در آن نمايندگاني از ، و در بالاترين سطوح حضور داشتند، از ديپلماتها و دين‌مردان(مردانِ دین و یا منظور همان کشیش‌های کلیساها) 💎خوشبختانه من به دليل پيوندهاي نزديك با وزير در اين کنفرانس شرکت داشتم. اعضاي کنفرانس بطور گسترده مشكلات مسلمانان را مورد بررسي قرار دادند. آنان راه‌هاي افزايش فشار بر مسلمانان، جدا نمودن آنها از باورهايشان و بازگرداندن آنها به حوزه ايمان را مطرح کردند ـ 💎
ـ 💎 همچنان که پس از قرنها جنگ با مسلمانانِ بربر به حوزه ايمان بازگشت ـ امّا نتيجه در سطح مطلوب نبود. من مشروح گفتگوهاي اين کنفرانس را در کتابی به نام «به سوي ملكوت مسيح» نگاشتم.
هدایت شده از کنفرانس بسوی ظهور 🌴
پایان