🌿🌿🌿
لقمان حکیم گوید روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم.
خوشه هایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند، نظرم را به خود جلب نمودند و هنگامی که آنها را لمس کردم شگفت زده شدم.
خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم.
با خود گفتم در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند، اما در حقیقت خالی اند.
📚 منبع: حکمت نامه لقمان، محمد محمدی ری شهری
👈 بچه های مدرسه🍁
(پروردگارا!)
چشمِ دل ما را از آنچه مخالف محبّت توست، نابينا گردان...
#صحیفه_سجادیه _ دعاى ٩
👈 حدیث_دل 🍁
پسرکی دو سیب در دست داشت🍎🍃
مادرش گفت :
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود.
👈 بوی عطر خدا 🍁
🌿🌿🌿
الهی
دردهایی هست
که نمی توان گفت.
و گفتنی هایی هست
که هیچ قلبی محرم آن نیست...
و زخم هایی هست
که هیچ مرهمی آنرا التیام نمی بخشد.
و تنهایی هایی هست
که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند.
الهی
پرسش هایی هست
که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست...
قصد هایی هست
که جز به توفیق تو میسر نمی شود.
الهی
تلاش هایی هست
که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد
تغییراتی هست
که جز به تقدیر تو ممکن نیست...
الهی
قدم های گمشده ای دارم
که تنها هدایتگرش تویی.
الهی
با این همه باکی نیست
زیرا من همچو تویی دارم
تویی که همانندی نداری
رحمتت را هیچ مرزی نیست
ای تو خالق دعا و مالک" آمین"...
🌹 صحیفه سجادیه🌹
👈 او می آید🍁