باید که غم‌ها و خاطرات تاریخ انقضا می‌داشت؛ باید از یک جایی به بعد، فاسد و از حافظه حذف می‌شد. ‌

تصور می‌کنم در بیشتر لحظاتی که احساس شادمانی می‌کردم، به معنای واقعی خوشحال نبودم بلکه تنها گمان می‌بردم که شادم. اما مشکل این نیست، مشکل این است که مدت‌هاست گمانِ شاد بودن هم ندارم. ‌

انسان اندوهش را فراموش نمی‌کند، بلکه خود را وادار می‌کند آن را تاب بیاورد. ‌

و هیچکس با خودش فکر نمیکند، که من از جنسِ فولاد نیستم.. - آلبر کامو

یکی از آن‌ها گفت فراموش کردن آسان است، سپس گریه کرد.

- یک نظر دیدم و تاوانِ دو عالم دادم '! - شهریار🌱

هر چند خودت از همه عالم گله دارى تا صبح اگر شكوه كنم حوصله دارى

آشوب دلم گوش به فتواى كسى نيست جز حرف تو كه دست در اين غائله دارى

من عاشقم و ترس ندارم تو وليكن اقرار كنى عاشقى از من صله دارى

نه مثل پرى هستى و نه مثل فرشته يك نوع جديدى و خودت شاكله دارى

اى خاطره ى مبهم از ياد نرفته در قلبى و از دست ولى فاصله دارى