eitaa logo
رصدنما 🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
255 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃🏴 🍃 دسته گلای بی‌نشون 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 بعد ازون هشت سال مردم ما از طرفهای غربی مورد قرار گرفتند و اون درد و رنج رو بر مردم ما بیشتر تحمیل کردند. 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 و باز هم نهال این انقلاب در برابر طوفانها مقاوم‌تر ایستاده تا جایی که درختی پُر برگ و بار است 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 پربار و ثمربخش ، اما الان وظیفه ماست که ازین انقلاب دفاع کنیم. 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 همونجوری که تو سالهای همه مدل ، از همه صنف و سال، از همه اقشار شهید دادیم 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 الان هم وظیفه ماست در این های آخرزمانی پا جای پای اون شهدا بذاریم 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 در اخیر قطعا و به یقین می‌توان گفت تک‌تک اون شهدا اگر بر روی زمین حاضر بودن دفاع می‌کردن 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 اون شهدا با عشق در راه جان فدا کردند. 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 باشد که ما هم قدمی در راهی که شهدا به آسمان رسیده بودن برداریم. 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
🏴🍃🏴 🍃 و سلام و صلوات خدا و پیامبرانش بر شهدای راه حق 🍃 🇮🇷🍃 🏴 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┓ 🖌┏ ┛┗موضوع: تکفیری‌ها و معجزه‌ی امام رضا 👤 خاطرات همسر سرلشکر پاسدار () 📚 از کتاب 📖 صفحات ۸۴ و ۸۵ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔻 گفت: «قراره ۴۸ اسیر ایرانی معاوضه بشن، باید برم.» اسرا رو که آوردن همه‌شان نحیف و لاغر شده بودند. قیافه‌ی اسرای ایرانی رو داشتن که بعد ۸سال اسارت از زندان‌های صدام آزاد شدن اما اینا فقط چندماه تو اسارت تکفیری‌ها بودن. 🔸 اسرا از آنچه به اونا گذشته بود گفتن. از اینکه هرروز شکنجه می‌شدن و از غذایی که به‌اندازه‌ی زنده‌نگه‌داشتن‌شون به اونا می‌دادن. یکی تعریف کرد «وقتی اسیر شدیم توی لباس‌هام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چندبار لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن بگو غیر از تو کی نظامیه. به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم. برای تکفیری‌ها گردن زدن یه کار عادی بود اما می‌خواستن من بقیه رو لو بدم. یکی‌شون که سرکرده بود و فحش می‌داد برای آخرین بار از من خواست اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم با تبر گردنم رو بزنه که خمپاره‌ای نزدیکش منفجر شد. ترکش به سرش خورد و افتاد. تکفیری‌ها عصبی شدن و جنازه‌ی فرمانده‌شون رو از جلوی ما دور کردن و از اون به بعد روزانه فقط سهمیه‌ی کتک‌خوردن داشتیم تا یه شب تو خواب علیه السلام رو جایی دیدم که برف سنگینی می‌اومد. حضرت اومد و گذرنامه‌ی ما رو امضا کرد و فرمود شما آزاد خواهید شد. فردا از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم؛ در حالی که همون برفی که تو خواب دیدم می‌اومد.» 🇮🇷 (۲۵) 🆔Eitaa.com/Rasad_Nama