eitaa logo
روانشناسی
7.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
2هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
40.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان نامه ای به خدا کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
تربیت فرزند لحن قاطع در برخورد با خطای کودک یعنی؛ وقتی کودك مرتکب خطایی شد به سمتش برید و از همون جایی که ایستادید سرش فریاد نزنید... بلکه خم بشید، هم قدش بشید، مستقیم توي چشمهاش نگاه کنید(برقراري ارتباط چشمی) اگر کودك خواست رویش رو برگردونه و بره، دستهاش رو بگیرید تا مستقیم به شما نگاه کنه. بهش بگید "لطفا به من نگاه کن" نباید در لحنتون خشونت یا تهدید باشه، با لحن آرام و قاطع باهاش صحبت کنید. روشن و واضح بهش بگید که چه خطایی کرده مثلأ "اجازه نداري کسی رو بزنی و ازت میخوام که دیگه این کار رو تکرار نکنی!" توجه داشته باشید که بین رفتار بد کودك و شخصیتش تفاوت قائل بشید و بهش برچسب نزنید.. مثلا بهش نگید بچه بد یا بچه تنبل. وقتی شخصیت بچه رو هدف قرار بدید، او احساس بی ارزشی میکنه و خشمگین میشه و میترسه. نگید دیگه دوست ندارم بگید هرچند خیلی دوست دارم اما از دست فلان رفتارت ناراحتم. کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
♥️🍃 اگه بتونی به یه زن ثابت کنی که دوسش داری تو باوفا ترین آدم رو کنارت خواهی داشت کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
هدایت شده از روانشناسی
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال خوب توی شرکت خوب! کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری و تربیت فرزند ، رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط @Ravanshenasee
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خانم دکتری که بچه ش داشته و هیچ پزشکی نتونسته درمانش کنه ، ولی با طب اسلامی درمان شد❗️ دکتر فرزانه استاد ابراهیمی: بچه‌ام اوتیسم داشت، برادر خودم هم متخصص کودکان است و پیش بهترین پزشکان بردم. حتی مدارک پزشکی بچه‌ام را به پزشکانی در کالیفرنیا آمریکا فرستادم اما همه گفتند اوتیسم درمانی ندارد و هیچ کاری نمیشود کرد! بار اول شوهرم آمد و خودم نیامدم چون با خودم گفتم مگر میشود یک آخوند با دارو هایی که از تو کوه جمع میشه بتواند فرزندم را درمان کند؟! چرا وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران دستورات WHO که مستقیما زیر نظر صهیونیستهای یهودی اداره می شود را اجرا میکند؟ 🔹 طب اسلامی (متمسکین) .کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
هدایت شده از ختوم و اذکار( خواص سوره ها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکید آیت الله بهجت (ره) نماز مهم برای ازدواج ✅ آموزش ختم و نماز حاجت و باطل سحر ، خواص اذکار و سوره های قرآن ،باارسال کم👇 https://eitaa.com/joinchat/3450208502C319c104f70
روانشناسی قلب 41.mp3
6.49M
41 🎧آنچه خواهید شنید؛ ❣️وقتی عاشق کسی هستی؛ هربار بوسيدنش،برات يه لذت جديده. 💓اگه قلبت عاشق خدا بشه، لذت هربار سجده ات روی پای خدا بادفعه قبل،فرق میکنه. کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
# ﻭﻗﺘﻲ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺳﻮﺍﻟﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ " ﻧﻤﻲ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﻲ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻲ" ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ اگر گاهی ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻢ ، ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺣﺲ ﺑﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻧمی شود. ﻭﻗﺘﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻟﻲ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺣﺪﺱ ﻧﺰﻧﻴﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﺪﻫﻴﺪ ﺣﻮﺍﺱ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ ﭘﺮﺕ ﻧﻜﻨﻴﺪ. 📚 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
قسمت پانزدهم که با حضور او شیرین می شود قبل از پیام اقوام داشتم در مورد خوابهام صحبت می کردم . که خدا برای اینکه من کمتر اذیت بشم یه خوابهایی دیدم البته يكي از اقوام گفته بوده كه بعد از تصادف خواب مي بينه مادرم رو ( فوت شده ) كه مادرم گفته ما منتظره همشون بوديم يعني ٤تامون فوت كنيم نفهميدم چه كسي اين خواب رو ديده بود انقدر مشغله فكري براي عليرضا داشتم كه پيگير اين خواب نشدم كه به طور كاملا بشنوم يعني طي دو خواب خدا گفت هستي تو جاي خوبي ميره تنها هم نيست پيش خانواده ميره برای اینکه کمتر متاسف بشم وفكر نكنم صادق حيف شد حروم شد ، از طریق سفير امام حسين ع وارد معامله شد همون اول كه از خواب بيدار شدم فوري گفتم اگر امام حسينئ خريداره من هم فروشندم و اما جریان علیزضا در بيمارستان،وقتي ديدم داره هر روز يكي تو بيمارستان مي ميره اصرار من براي بيرون اوردن پسرم ادامه داشت و شايد بيشتر اما همسرم قبول نمي كرد دوباره صورتش عفونت كرده بود ريس بيمارستان به همسرم گفته بود اگر پسر خودم بود هم گرافت مي كردم داماد برادرم احمد اقا گفت گرافت خوب نيست و نيم ساعت يا يك ساعت دم درب بيمارستان صحبت كرديم با برادرزاده م و بيشتر همسرش احمداقا مخالف بود منم مخالف بودم اما ریس بیمارستان و همسرم اصرار داشتند ايشون احمداقا بيشتر از بقيه بيمارستان مي اومد خلاصه مشوقم شد به زنگ زدن براي استخاره به آقای فاطمی نیا اقا گفتند بسيار بد ه گفتم اقا دعا كنيد همسرم قبول كنه هر چي مي گم بده قبول نمي كنه و قرار صبح عمل بشه گفت باشه دعا می کنم تشكر كردم و خداحافظي اومدم خونه به همسرم گفتم كه پيش اقاي فاطمي نيا استخاره كردم گفتند بسيار بده بهش گفتم اقا ،همسرم قبول نمي كنه دعا كنيد قبول كنه گفت باشه دعا می کنم همسرم قبول کرد که عمل نکنیم گفتم زنگ بزن بيمارستان اماده نكنند گفت نه صبح مي ريم بيمارستان بهش صبحانه ميديم عمل بايد ناشتا باشه ديگه عمل منتفي ميشه به برادرشوهرم گفته بود بره صبحانه بده منم برد بیمارستان صبح زود كه نكنه بعد از حتي صبحانه خوردن عملش كنند يا اينكه برادر شوهرم نياد يا اينكه برادر شوهرم رو نزارن صبحانه بده .... خلاصه رفتم بيمارستان و برادرشوهرم مشغول دادن صبحانه شد لبش زرده تخم مرغی سد صحنه اي كه يادمه اينكه بعد از كمي خوردن دهنش يعني لبش رو خيلي اهسته با دستمال كاغذي پاك كردم پوست رفت و خون اومد و برادر شوهرم ناراحت شد و به من تند اعتراض كرد شایدم اخم کرد شايدم براي من فرزند مرده و بچه سوخته در بيمارستان و كسي كه به صورت بسيار ملايم دستمال رو به صورت نوازش روي لب فرزندش مي كشه و خون مياد تند بود احتمالا دوباره خون رو پاك كردم و دوباره خون اومده و ناراحت شده شايد فقط يه نكن يا چيكار مي كني؟ دقيق يادم نيست اما به عنوان يك صحنه ي تلخ يادم مونده اما بايد مي دونست كه اين صحنه براي منم بسيار ناراحت كننده تر بوده تازه نگفتم براتون دو طرف صورتش رو تيغ زده بودند سمت گيجگاه و لپها رو كل صورت باند پيچي بود و فقط دماغ و دهان و چشمها بيرون بود تيغ زده بودن يعني پوست صورتش رو با تيغ كندن بودن كه صبح گرافت كنند اگر شب عمل رو تلفنی لغو کرده بود تیغ نمیزدند ميشد اين كارو موقع بي هوشي و عمل بكنند اما لابد ترسيده بودند كه ما پشيمون بشيم خلاصه عمل لغو شد به کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وسیاست‌های زنانه و تربیت فرزند و رشدفردی و ویسهای ارتباط موفق و سفرهای پرماجرا و عزت نفس از استاد شجاعی بپیوندید👇 @Ravanshenasee
قسمت شانزدهم که با حضور خدا شیرین می شود شبها خوابم نمي برد و نگران مردن عليرضا بودم چون هر روز داشت توی بیمارستان یکی به علت عدم رعایت بهداشت و سرایت عفونت‌های دیگری می مرد چند روز بعد بالاخره همسرم رضایت داد بیاریمش خونه . دختر خاله م گفت فعلا بیان خونه ما كه از نظر روحیه خونه ی خودمون نباشیم همسرم قبول کرد بریم اونجا البته نوه ی خاله بود اما از لحاظ روابط ، صمیمی بوديم و رفت و آمدی در حد خواهر شاید بیشتر داشتیم شوهرش هم مرد خوبی بود بچه هاش هم پسراي خوبي بودند و أين موجب افزايش روابط شده بود پسراش فرشها رو جمع کردند و جارو کردند و چندین بار هی تی کشیدند تا حسابی تمیز بشه و حالت بیمارستان داشته باشه چون نگران پرز فرشها و گرد و غبار فرشها بودم حال و یک اتاق خواب و راهرو که به آشپز خونه و توالت وصل بود اینکارو کردیم پذيرايي جدا بود ويك اتاق كه فرش بود به بیمارستان امضا دادیم و عليرضا آوردیم خونه ي دختر خالم و قرار شد تا آقای جعفری بیاد خونه بشورتش . حمام رو هم خودم حسابی شستم و بعد کاملا با محلول ضدعفوني كننده ضدعفوني كردم فرداش همسرم زنگ زد كه اقاي جعفري رو ميخوام الان بيارمش ميتوني ببري دوش رو بگيري روي پانسمانها خيس بخوره ؟ و بازش كني گفتم بله و رفتيم اب رو چند دقيقه روي پانسمانها گرفتم و صبر كرديم تا خيس بخوره و راحت جدا بشه وقتي باز كردم صحنه ي خيلي بدي بود پوست سوخته زخم خون عفونت درد پوستهاي مرده گفت مامان بيمارستان صبر نمي كردند خيس بخوره تعداد مريض زياده همينطور پانسمان رو با عجله مي كندند ٢٣ روز در بيمارستان بود و هر روز شكنجه شده بود خلاصه اون لحظه باز كردم لحظه ي خيلي سختي بود كم مانده بود كه خودم رو ببازم اگر بچه ي كسي ديگه بود بعد از ديدن مي رفتم در گوشه اي وگريه مي كردم اماچاره اي نداشتم بايد شرايط رو كاملاً تحمل مي كردم عادي جلوه مي دادم خلاصه اومد و شست علي رضا أز اين شكنجه ها خسته شده بود و فقط روزهاي اول در بيمارستان گريه نمي كرد مخصوصاً كه گوشش عفونت كرده بود و اصلا دست گذاشتن به گوشش براش غير قابل تحمل بود و موقع شستن گريه ميكرد اقاي جعفري طی شستن به همسرم می گفت بیمارستان علاقه زیادی به گرافت داره خوب شد که گرافت نکردید گفت کسی رو آورده بودن بیمارستان طرف معلوم بود یکی دو روز بعد فوت می کنه اما بیمارستان سوختگیهایش رو گرافت می کرد تا سانتی صد هزار تومان بگیره می گفتیم اینکه مردنی هست گرافت می‌خواد چیکار؟ رئيس بیمارستان می گفت بمیره ما چیکار داریم ما پول گرافتمون رو می گیریم صد هزارتومان سال ۷۸ براي هر سانت مبلغ زیادی بود یعنی مساحت ۱۰ در ۱۰ که ۱۰۰ سانتیمتر مربع می شد ده میلیون لبه ي بالاي گوشش پر از چرک بود گوشش متورم شده بود اندازه ی گوش یک مرد بزرگ بود وبالاي گوشش يك سانت شده بود فرداش که اومد دیدم موقع شستن به همسرم می گه سوختگیها رو من دلم نمیاد سفت بشورم بچه است دردش مياد اما من شنیده بودم که سوختگیها رو باید سفت و محکم با چیزی مثل کیسه حمام نو شست تا عفونت نکنه و گوشت اضافه نیاره من که صورتم رو روزی سه بار می شستم و بیمارستان عليرضا رو روزی یکبار شُل و آرام ديدم شستنش فايده نداره اينطور شستن باعث عفونتش شده بود پمادي هم كه استفاده مي كرد نوشته بود براي ترميم وگفت كه همين موجب گوشت أضافه هم ميشه روزي ١٢يا ١٥ تومان مي گرفت بياد خونه و كار خاصي هم نمي كرد همسرم و برادرشوهرم هم با هم صحبت كرده بودند و برادرشوهرم گفته بودمن ميام ميشورم من خوشحال شدم چون اگر برادرشوهرم نمي اومد بايد خودم مي شستم ديدنش سخت بود چه برسه به شستن کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 ملاک ارزش انسان‌ها چیست؟ 🔹امام جمعه بیرم فارس کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
# اگر می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش دهد و اشتباهاتش را تکرار نکند، به جای اتهام زدن به او اطلاعات را در اختیارش قرار دهید. کی بطری شیر رو اینجا ول کرده!! بچه ها اگر شیر رو یخچال نذارین ترش میشه. کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee