eitaa logo
راویدین | دین‌داری آگاهانه
2.2هزار دنبال‌کننده
73 عکس
77 ویدیو
1 فایل
﷽ 🇵🇸🇮🇷🇱🇧 و فرمود: درمورد دین خدا آگاهی پیدا کنید که خداوند، از اعمال کسی که آگاهی در دینش نداشته باشد، راضی نمی‌شود!... |بحارالانوار،ج۱۰،ص۲۴۷ _طلبهٔ ممکلت _ کارشناس علوم قرآن وحدیث _ پژوهشگر 💡 📪 ارتباط با من: @Ravigap 🛍️فروشگاه: @ir_borhan
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ کسی که در خردسالی اهل پرسش باشد، در بزرگسالی اهل پاسخگویی خواهد شد. 🫀 💠 @Ravidin | غررالحکم،حدیث۹۲‌۳۳
‌ ▪️نیمه‌های شب، وقتی همه خوابیدند، جناب ابوطالب همراه امیرالمؤمنین می‌اومد، پیامبر رو به جای دیگه‌ای منتقل می‌کرد، و امیرالمؤمنین رو به جای ایشون می‌خوابوند. ▪️یه شب امیرالمؤمنین فرمودن: _ پدر! اینطوری من کشته میشم! ▪️جناب ابوطالب فرمود: پسرکم، صبر کن، که صبر برای تو سزاوارتره؛ هر موجود زنده‌ای سرانجامش مرگه! ما تو رو تو اوج سختی، بخشیدیم به رسول الله، این نجیب زادهٔ نجیب؛ که جون همه‌مون به فداش... بعضی از تیرها به هدف میرسن، بعضی‌ها نه؛ اگه مرگ دامن‌گیرت شد، یعنی این بار تیر به تو رسیده! هر موجود زنده‌ای، حتی اگه عمر درازی داشته باشه، بالاخره یه روز مورد اصابت تیر مرگ قرار می‌گیره! ▪️امیرالمؤمنین با لبخند فرمودن: _ پدرجان! من رو به صبر در یاری احمد دعوت می‌کنی؟ به خدا قسم اون حرفی که زدم، از روی ترس یا نگرانی نبود! می‌خواستم بدونی که از خطرات این کار با خبرم و با این حال تا پای جان کنار رسول الله ایستادم؛ و به خاطر خدا تمام تلاشم رو برای یاری احمد می‌کنم، که درود همیشگی خدا بر او باد... پدرجان! من همیشه گوش به فرمان شما هستم... ♨️ به روایتِ راویدین | تشریف بیارید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
enc_1737914450299074627973.mp3
3.3M
🎧 شاهکار جدید مدح زیبا و طوفانی حضرت زینب _ برمی‌گردیم دمشق به زودی 💚 💠 @Ravidin | راویدین
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 🎥 ماجرای حضرت داوود و جوانی در هفت قدمیِ مرگ⚠️ 💠 @Ravidin | بحارالانوار،ج۴،ص۱۱۱ ‌
‌ صدای بال و پر جبرئیل می‌آید صدای گام بلند خلیل می‌آید خدا به دست خلیلی دگر تبر داده که پشت لات و هبل‌ها به لرزه افتاده ندا رسیده که إقرأ...بخوان ز طیّ براق بخوان از آن...لِاُتَمِّم مکارم الاخلاق 💚✨ 💠 @Ravidin | راویدین
‌ 📪 پیام جدید سلام راویدین جان عیدتون مبارک عیدی مارو بدید بریم پی زندگیمون 😁 تچکر ___ سلاااام اعزه (بالاخص عزیز منظور) عید شما هم خیلی خیلی مبارک 🌸 به روی چشم ☺️ ان شاءالله تا فردا تو کانال بله یکی دوتا پاکت هدیه ناقابل می‌ذارم 🎁 به هرکی رسید براش پر برکت باشه ان شاءالله 💚 لینک کانال 👇 🆔 https://ble.ir/ravidin 💠 @Ravidin | راویدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ عزیزان! مناسبت‌های مربوط به پیامبر رو تا جایی که می‌تونید بزرگ و پرشور برگزار کنید؛ طوری نشود که وقتی یه غیر مسلمون ماها رو می‌بینه خیال کنه که پیامبر اسلام، مال اهل سنته، و ائمه مال شیعه‌ها! ما پیروان امیرالمؤمنینی هستیم که فرمود: _ أنا عبدٌ من عبید محمد!... من غلامی از غلامان محمدم :)💚 💠 @Ravidin | راویدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میان اصحاب بودند که فرمود: - کی برادران خود را دیدار می‌کنم؟ عرض کردند: مگر ما برادران شما نیستیم؟! فرمود: شما همراهان من هستید؛ برادران من کسانی اند که مرا ندیدند و به من ایمان آوردند! من به دیدار آنان شوق بسیار دارم... 💚 | کنز العمال: ۳۴۵۸۳ 💠 @Ravidin | راویدین
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ میگه: ما کجا پیامبر کجا؟! شاید در نگاه اول حرف قشنگی به نظر بیاد، اما!... پس «اُسوِهٔ حسنه» بودنِ پیامبر مال کجاست؟ 💠 @Ravidin | راویدین
‌ 🔰لطفا در گوش‌های خود پنبه بگذارید‼️ 🔸یکی از سران قبیله‌ی خَزرَج به نام اَسعَدِ بْنِ زُرارِه راهی مکه شد. هدفش از این سفر این بود که از قریش برای جنگ با قبیله‌ی اوس، کمک بگیره. وقتی به مکه رسید، مهمانِ یکی از بزرگان قریش به نام عُتبِه شد و هدفش رو با اون در میان گذاشت. 🔹عتبه به اسعد گفت: شرمنده، این روزها خودمون گرفتاریم! یک نفر از بین ما ادعای پیامبری کرده، خدایانمون رو رد می‌کنه، نیاکانمون رو جاهل می‌دونه و با سِحر کلامش جوان‌های ما رو دور خودش جمع کرده. اینجا اوضاع خیلی بهم ریخته است، نمی‌تونیم کمکی بهت بکنیم... 🔸اسعد، بعد از پاسخ منفی قریش، تصمیم گرفت که به سمت قبیله‌ی خودش برگرده؛ اما طبق سنت جامعه‌ی عرب، باید قبل از ترک مکه، به زیارت کعبه می‌رفت. 🔹عتبه بهش هشدار داد که مواظب باش موقع زیارت، حرف‌های اون مرد رو نشنوی تا مبادا تو هم جادو بشی! عتبه حتی برای حل این مشکل، به اسعد پیشنهاد داد که پنبه توی گوش‌های خودش بذاره!! 🔸اسعد، اولش پیشنهاد عتبه رو قبول کرد و همین کار رو انجام داد، اما بین طواف، وقتی نگاهش به پیامبر افتاد، با خودش گفت: این چه کار احمقانه‌ایه؟! چرا نباید بفهمم که این مرد حرف حسابش چیه؟ بالاخره پنبه‌ها رو از گوشش درآورد، جلو رفت و با پیامبر اکرم مشغول صحبت شد. 🔹رسول الله تمام اهدافشون رو برای اسعد توضیح دادن؛ ایشون فرمودن: - من برای این مبعوث شدم، که شِرک و بُت پرستی رو از بین ببرم. - از مهم ترین برنامه‌های من، احترام و خوش رفتاری نسبت به پدر و مادره. - در آیینِ من، قتل فرزند به خاطر ترس از فقر، زشت‌ترین عملیه که ممکنه از انسان سر بزنه؛ - من برای این مبعوث شدم که بشریت رو از هر نوع پلیدی و کارهای زشت و ناپسند، دور کنم. - در شریعتِ من، قتل و خونریزیِ به ناحق، اکیدا ممنوعه! - در شریعتِ من، خیانت به مال یتیم، حرومه! - اساس شریعتِ من عدالت در همه چیزه، به همین خاطر در اسلام، کارهایی مثل کم فروشی حرومه! - پروردگار من از هیچ کس بیشتر از توانش توقعی نداره. - زبان و گفتار انسان، که آیینه‌ی تمام نمای شخصیت و روحیاتش هست، باید در راه کمک به حق کار کنه و جز حرف راست نباید از دهان کسی خارج بشه، حتی اگه اون حرف راست، به ضرر صاحبش باشه. - همچنین در شریعتِ من، باید به عهد و پیمان، خصوصا پیمانی که با خدا بستید احترام بگذارید. 🔸حرف‌های پیامبر اون‌قدر روی اسعد، همون اسعدی که سالها شاهد خونریزی و جنگ‌های احمقانه بینِ قبیلگی بوده، تأثیر می‌ذاره که همون جا مسلمان میشه و از پیامبر درخواست می‌کنه که کسی رو به مدینه بفرستن تا این پیام‌ها رو به گوش مردم مدینه برسونه. | فروغ ابدیت، ص ۴۲ ♨️ به روایتِ راویدین | تشریف بیارید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185