🌹👆نحیف بود و لاغر
مادرش میگفت اخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه انجام بدی
❤️نمیدانست فرزندش مغز متفکر برنامه ریزی و عملیات های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی ست.
او کسی نیست جز غلامحسن افشردی معروف به حسن باقری فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ
تاریخ تولد : 1334/12/25
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : 1365/11/09
محل شهادت : فکه
وضعیت تأهل : متأهل_دارای یک فرزند
محل مزار شهید : بهشت زهرا(س)
#فرازیازوصیتنامهشهید 🌹
✍️... در اين موقعيت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خيانت به پيامبر اکرم ( ص ) و امام زمان ( عج ) ، و پشت پازدن به خون شهداست .ملت ما بايد خودش را آماده هر گونه فداکاری بکند..
#شهیدحسن_باقری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم!
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت: "این چیه؟"
بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
معجزه انقلاب، شهید حسن باقری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🍃🌹شهیدی که به قمر فاطمیون
شهرت داشت.
تخریب چی شهید #حسین_هریری، متولد سال ۶۸ بود و کارشناسی حقوق را از دانشگاه قوه قضاییه دریافت کرد و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود؛ از کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار حضور و فعالیت داشت و در برپایی تمامی برنامههای قرآنی، نماز جماعت، نماز جمعه پیش قدم میشد.
پیش از شهادت نیز به سوریه اعزام شده بود ولی قسمت بود در اربعین حسینی پیکر مطهرش در زادگاهش تشییع شود؛ از سالهای گذشته ، عشق به جهاد و دفاع از حرم اهل بیت(ع) را داشت و نیت کرده بود که برای دفاع از حرم بی بی زینب(س) به سوریه برود.
پدر و مادر این شهید در نجف مستقر بودند ولی با شهادت شهید حسین هریری به مشهد آمدند و در مشهد به آنها خبر شهادت فرزندشان را دادند؛ پدر شهید هریری از رزمندگان جبهه و جنگ بود و در تمامی مراسمات شهدای فاطمیون و مدافعان حرم حضور داشت.
زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «#قمر_فاطمیون» معروف شود.
او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت. ❤️❤️❤️
#شهیدمدافعحرمحسینهریری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌱 شکستن نفس _داداش ابراهیم مهربان❣❣
🌺 راوی : جمعی از دوستان شهید
همراه ابراهیم راه میرفتیم. عصر یک روز تابستان بود. رسیدیم جلوی کوچه. بچهها مشغول فوتبال بودند.
به محض عبور ما، پسر بچهای محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقیم به صورت ابراهیم خورد. به طوری که ابراهیم لحظه ای روی زمین نشست. صورتش سرخ سرخ شده بود.
خیلی عصبانی شده بوم. به سمت بچهها نگاه کردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهیم همینطور که نشسته بود دست کرد توی ساک خودش. پلاستیک گردو را برداشت.
داد زد: بچهها کجا رفتید! بیایید گردوها رو بردارید!
بعد هم پلاستیک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت کردیم.
توی راه با تعجب گفتم: داش ابرام این چه کاری بود؟!
گفت: بندههای خدا ترسیده بودند، از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلی برگشت و موضوع را عوض کرد. اما من میدانستم انسانهای بزرگ در زندگیشان اینگونه عمل میکنند.
📖 برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم» ؛ جلد اول
📚 صفحات ۳۹ و ۴۰
#شهید_ابراهیم_هادی ❣❣
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
#خاطرات_شهید
🔹هرگز راضى به بازگشت از منطقه نبود. مخصوصا با به شهادت رسیدن برادرش ـ رضا ـ كه همواره یار و همراه او بود، عزم و ارادهى اوبراى ادامهى راه راسختر گردید. به پدرش گفته بود:«خون بهاى رضا 5000 بعثى است. تا 5000 بعثى را نكشم برنمیگردم.»
🔸به اصرار خواهرهایش راضى به ازدواج شد. دوست داشت كه همسرش زنى عفیف و با ایمان باشد.شرط دیگرى هم براى ازدواج داشت و آن این بود كه: «من به خاطر زن جبهه را ترك نمیكنم.»
🔹در روز خواستگارى هم خطاب به همسرش گفته بود: «من یا شهید مىشوم یا در شرایطى قرار خواهم گرفت كه دیگر قادر نباشم به جبهه بروم.»
🔸بعد از شركت در عملیّاتى پاى چپش را از دست داد و یك پاى چوبى جانشین پاى از دست رفتهاش شد. پس از آن طولى نكشید كه درعملیّاتى دیگر به دنبال هدف گرفته شدن ماشین حامل مهمّات توسط دشمن و پرتاب شدن او به داخل آب، پاى چوبى را آب برد.
🔹پس از مدّتى یك پاى مصنوعى به ایشان داده شد امّا او باوضعیّتى كه داشت، حاضر نبود منطقه را ترك كند.
🔸بسیار فروتن و متواضع بود.پدرش این ویژگى او را اینگونه عنوان میكند:«بعد از گرفتن پاى مصنوعى به خانه كه آمده بود، گفتم: با یك پامیخواهى چه كار كنى؟ گفت: میتوانم در پشت جبهه خدمت كنم. آبى حمل كنم، مهمّات برسانم... امّا بعدها فهمیدیم كه فرماندهى گردان را عهدهدار بوده است.»
🔹قبل از شروع عملیّات روبه نیروهایش گفت: «امشب میخواهیم برویم كه كار مهمّى انجام دهیم. خدا با ماست. امكانات باماست. خداباماست ، بهترین پشتیبانى پشت سرماست. فقط كافى است كه شما روحیّه داشته باشید.
🔸سپس غسل شهادت به جا آورد و رو به یكى از دوستانش و روحانى گردان كرد و گفت: «شما دو نفر هم غسل شهادت كنید. شما هم امشب شهید مىشوید.»
🔹عملیّات در شبى سرد و برفى به فرماندهى خود او آغاز شد و او با عصا پیشاپیش نیروهایش به راه افتاد. در حین عملیّات با شنیدن صداى صفیرخمپاره، معاونش را از بالاى خاكریز پایین كشید و در نتیجه خودش مورد اصابت تركش قرار گرفت.
🔸تركش به قلبش خورده بود امّا او مثل همیشه با آرامشى غیر قابل تصّور میگفت: «چیزى نیست. اگر حركت نكند طورى نمیشود.» وقتى او را سوار بر برانكارد میبردند، خندهكنان براى بچّهها دست تكان میداد و در همان حال در حالى كه شهادتین را زیرلب زمزمه مىكرد، چشمانش را بست و به دیدار معبود شتافت.
📎 فرماندهٔگردان والعادیات لشگر ۲۱ امامرضا(؏)
#سردارشهید_مجید_افقهیفریمانی🌷
●ولادت : ۱۳۴۴/۱/۷ فریمان ، خراسانرضوی
●شهادت : ۱۳۶۶/۱۱/۳ عملیات بیتالمقدس ۳
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
درسـی کـه #شهیدآرمــان بـهـمـون یـاد داد ایـن بـود:"پــــــای هــــر چــیــزی کــه درســــتـه بــمــونــیــد حــتــی اگــهتــنــها مــونــدیــد💔
#شھیدآرمانعـلی وردی🕊🌹
#کلام_شهدا🕊
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
اعمال قبل از خواب 🌸❤️
شبتون به زیبایی بین الحرمین🌱🌸
#اعمال_قبل_خواب
شبتون شهدایی(:
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
خدایا ما رو رها نڪن
ما ڪہ جز تو ڪسی رو نداریم...🥺
#شبتونپرازعطرخدادوستانتافردا👋
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
شَبتـونمَھدَو؎ . . .✨!'
نَفسـتونحِیدر؎ . . .🌙!'
خـوابتونفاطمۍ . . .🌤!'
ـ ـ ـ ـ ــــــ⊱𑁍⊰ــــــ ـ ـ ـ ـ
انشـآاللّٰھازفردا
فعالیتمانراآغازمیڪُنیم🏵!"
ـ ـ ـ ـ ـــــ⊱𑁍⊰ـــــ ـ ـ ـ ـ
﴿الھُمَصَلِالامحَمدوآلِمحَمدو؏َـجِلفَرجـَھم﴾
‹‹🌻 #الھمعَجلالولیكَالفَرج🌻››
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#یهویی _یاد شهدای غواص🤍
عملیات کربلای چهار
در نیمه شب سوم دیماه ۱۳۶۵
#غواصان دریادل با رمز مبارکِ
محمدرسولاللهﷺ به آب اروند زدند
هدف انجام تکلیف بود و بس...
و امام فرمود : تکلیف ما را
سیدالشهداء(ع) معلوم کرده است.
#کربلای_چهار
#شهدای_غواص
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم سید محمد حسین میردوستی 🍃
فرزندم:
آقا سید محمد یاسا ،پسرم نمی دانم چه زمانی این نامه را می خوانی؟ از تو می خواهم در زندگی ات پشتیبان ولایت باشی ومراقب فریب دشمن باشی، شرمنده که نتوانستم باشم ؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش .
یا علی.
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌱 برخورد صحیح
🌺 راوی : جمعی از دوستان شهید
از خیابان۱۷شهریور عبور میکردیم.من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم.ناگهان یک موتور سوار دیگر با سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد.
پیچید جلوی ماو ابراهيم شدید ترمز کرد.
جوان موتورسوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت،داد زد:هُو!چیکار میکنی؟!بعدهم ایستاد وباعصبانیت ما را نگاه کرد!
همه می دانستند که اومقصر است.من هم دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی پائین بیاید و جوابش را بدهد.
ولی ابراهیم با لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت:سلام،خسته نباشید!
موتورسوار عصبانی یکدفعه جا خورد.انگار توقع چنین برخوردی را نداشت.کمی مکث کردو گفت:سلام،معذرت می خوام،شرمنده.
بعد هم حرکت کرد و رفت.ما هم به راهمان ادامه دادیم.
ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد.سوالاتی که در ذهنم ایجاد شده بود را جواب داد:
دیدی چه اتفاقی افتاد؟با یک سلام عصبانیت طرف خوابید.تازه معذرت خواهی هم کرد.حالا اگر میخواستم من هم داد بزنم و دعوا کنم.جز اینکه اعصاب و اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نمی کردم.
📖 برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم» ؛ جلد اول
📚 صفحهی ۱۶۹
#شهید_ابراهیم_هادی
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄