باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 پاسدار شهید ولی الله عباسی
🌷 تولد اول آذر ۱۳۴۳ شیروان و چرداول استان ایلام
🌷 شهادت ۸ خرداد ۱۳۶۵ منطقه عملیاتی چنگوله مهران
🌷 سن موقع شهادت ۲۲ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ ما باید راه خودمان را مقید به عمل سالار شهیدان امام حسین(ع) و سایر ائمه که همانا مبارزه با شرک و بت پرستی و ترویج اسلام بوده است ادامه دهیم
✅ ما اگر نسبت به اسلام متعهد نباشیم گناه کردهایم و جایی در آخرت و روز واپسین نداریم
✅ از همه بهتر و افضل این است که برادران رزمنده از تفرقه و جدایی اجتناب کنید و با هم متحد باشید؛ توصیه دیگر این جانب این است که از غیبت همدیگر هم پرهیز کنید.
✅ تکریم و تعظیم شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچمهای سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای ارزشهای مکتب توحید و عدالت؛ زیرا که، «شهادت، مرگ در راه ارزشهاست،»
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
دوستش میگفت:
صیاد در قنوتش هیچ چیزی
برای خودش نمیخواست
بارها میشنیدم که میگفت:
اللهم احفظ قائدنا الخامنهای
بلند هم میگفت
از ته دݪ..:)
#شهید_علیصیادشیرازی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
•🕊•
تادررکابشهدانباشید،
بهمقامشهادتنخواهیدرسید..!
#شهیدقاسمسلیمانی🌱
❣❣❣❣❣❣
#هادی_دلها •°
ڪسـانی ڪہ بـــــرای هـدایت
دیـگـــران تــلاش مـی ڪنـنـد؛
بہ جای مردن، شهید می شوند...🕊
شهید ابرهیم هادی
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌱شوخ طبعی
🌺علی صادقی، اکبر نوجوان
در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم.
صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد!
جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می رفت و دوستانش را صدا می کرد.
یکی یکی آن ها را می آورد و می گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و...
ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی صدا می خندید.
وقتی ابراهیم می نشست، جعفر می رفت و نفر بعدی را می آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد.
ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می رسه!
آخر شب می خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن!
جعفر هم سوار موتور خودش شد و به دنبال ما راه افتد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی!
من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا!
یکی از جوان های مسلح جلو آمد.
ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره می یاد که...
بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه!
بعد گفت: با اجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده رو و ایستادم. دوتایی داشتیم می خندیدیم.
موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند!
بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه می گفت کسی اهمیت نمی داد و...
تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت خواهی کرد و به بچه های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء (علیه السلام) هستند.
بچه های گروه، با خجالت از ایشان معذرت خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد.
کمی جلوتر آمد که ابراهیم را دید. در پیاده رو ایستاده و شدید می خندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده.
ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم های جعفر باز شد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شکر همه چیز با خنده تمام شد.
📖برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم» جلد اول
📚صفحهی ۱۴۰
#شهید_ابراهیم_هادی
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
ابراهیم در کنار تمام ویژگیهای مثبت و اخلاقی، به کتاب و مطالعه بسیار اهمیت میداد.
اولین کتابی که در دست او دیدم زندگینامه پوریای ولی بود. کتابهای اخلاقی و دینی را بسیار اهمیت می داد و سعی می کرد آنچه از دستورات زندگی شنیده عمل نماید...
یکی از دلایل بینش بالای او در مسائل مختلف زندگی به همین امر مربوط می شد.
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🔴جای خالی شهید جمهور و وزیرخارجه در مراسم افتتاحیه مجلس دوازدهم😭😭😭
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
رفیق شش دونگ هم بودند؛
به هم گفته بودند هرکسی اول شهید شد،
باید بره در خونهی سیدالشهدا بست بشینه
تا شهادت اون یکی رو هم از آقا بگیره!
مصطفی گفت: نری آبروریزی راه میندازم!
مرتضی گفت: هرکی نره، شهید پَستیه!
چند وقت بعد،تیر توی پهلوی مصطفی،
تیر توی گلوی مرتضی،
و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی...💔
#شهیدمصطفیصدرزاده#شهید مرتضیعطایی
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
دیگِه سِفـٰارِش نَکنم ها!
+از بَر شُدم مامـٰان جـٰان!
- باز بگو دِلم آرومشِـه..!
+ سَعۍ کنم تیر نَخورم
- دیگِه؟!
+اگه خوردم شَھید نَشم
- دیگِه؟
+اگه شُدم،پلاکَم رو گـُم نکنم
- خُب؟
+اگه گُم کَردم،زیر آفتـٰاب نَمونم((:
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
عکس شهدای خدمت در بین الحرمین 🥺✨
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄