ضامن چشمان آهو ها به دادم می رسی؟
من که آهو نیستم اما پر از دلتنگیم..❤️🩹🍃
یا امام رضا به حق جوادت 🙏🙏🙏😔😔
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
❣️فقط کلام شهید❣️
ضامن چشمان آهو ها به دادم می رسی؟ من که آهو نیستم اما پر از دلتنگیم..❤️🩹🍃 یا امام رضا به حق جوادت
اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا جان جوادت کمکم کن جان جوادت کمکم کن آقا جان مادرت 😭😭😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲
فرمانده سپاه تهران:
حمله موشکی دیشب به اربیل عراق
اجرای دستور مستقیم حضرت آقا بود؛
+ سایه ات از سرمان کم نشود ❤
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
هر انسانی لبخندی از خداوند است
سلام بر تو ای شهید که زیباترین لبخند خدایی..❤️
هوای مارو داشته باش داش ابرام کھ سخت محتاج نگاهتیم..💔
صبحتون و عاقبتمون شهدایی☀️✋
#یادشهداباصلوات
سید مجتبی میرلوحی تهرانی (۱۳۰۳-۱۳۳۴ش) معروف به نواب صفوی روحانی شیعه، بنیانگذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام. نواب صفوی دروس حوزوی مانند فقه و اصول، تفسیر قرآن و اصول سیاسی و اعتقادی را در تهران و سپس در نجف فرا گرفت. از علامه امینی و سید حسین طباطبایی قمی به عنوان اساتید وی در حوزه علمیه نجف یاد شده است.
نواب از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود. با ظهور احمد کسروی نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او از نجف به ایران آمد. قتل کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله فعالیتهای سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و فدائیان اسلام به شمار میرود. برخی از نویسندگان تاریخ ، تلاشهای نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران موثر دانستهاند.
مخالفت با اقدامات دولت دکتر مصدق به دلیل عدم عمل به احکام اسلامی از دیگر فعالیتهای وی بود که حبس را برای سید مجتبی در پی داشت. کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» از آثار نواب صفوی است. وی در دوران فعالیت سیاسی خود سفرهایی به اردن و مصر داشت که طی آن در دانشگاه الازهر سخنرانی کرده و با ملک حسین پادشاه اردن ملاقات داشته است.
رهبر فدائیان اسلام و برخی از یارانش در ۲۷ دی سال ۱۳۳۴ش توسط رژیم پهلوی اعدام شدند.
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی فرزند سید جواد و مادری علویه در سال ۱۳۰۳ش در خانیآباد، محلهای جنوبی در تهران به دنیا آمد.
پدرش روحانی بود ولی در دوره رضا شاه پهلوی بنابر قوانین و برخی اجبارهای حکومت، لباس روحانیت را رها کرده به وکالت در عدلیه مشغول گردید و گفته شده که در همین کسوت، روزی با علی اکبر داور وزیر وقت عدلیه درگیر و در پی آن به سه سال زندان محکوم میشود. بعد از گذشت سه سال سید جواد فوت کرده و جنازه او از زندان به خانوادهاش تحویل داده میشود.سرپرستی سید مجتبی که در این زمان نه سال داشت بر عهده دایی او سید محمود نواب صفوی که او نیز در عدلیه کار میکرد قرار میگیرد.
نواب صفوی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حکیم نظامی و دوره متوسطه و علوم جدید را در مدرسه صنعتی آلمانیها آموخت،و در کنار دروس جدید به تحصیل علوم حوزوی در مدرسه علمیه مروی و مسجد قندی خانیآباد پرداخت.
تغییر نام خانوادگی
برخی درباره تغییر نام خانوادگی نواب صفوی از میرلوحی به نام خانوادگی مادرش، نقل کردهاند احتمالا این اقدام برای در امان ماندن سید مجتبی از تبعات فرزندی یک محکوم انجام شده است؛ در عین حال یراوند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» این تغییر را از جانب نواب حرکتی نمادین برای «اعلام وحدت با بنیانگذاران نخستین دولت شیعی در ایران» دانسته است؛ هر چند این نظر دور از ذهن به نظر میرسد، زیرا نه صفویه نخستین دولت شیعی در ایران بود و نه این تغییر در زمان اعلام تشکیل گروه فدائیان اسلام صورت گرفته است.
مهاجرت به نجف
تمبر با تصویری از چهره نقاشی شده نواب صفوی و جملهای از آیت الله خامنهای درباره او: «اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد» این تمبر در ۲۲ اسفند سال ۱۳۸۶ با تیراژ ۴۰۰۰۰۰ قطعه منتشر شد.
نواب صفوی پس از ایجاد نا آرامیهای سیاسی علیه حکومت در مدرسه صنعتی آلمانیها به آبادان رفته و در شرکت نفت استخدام گردید. وی در آبادان نیز با اعتراض به اهانت یک انگلیسی به کارگر ایرانی، شورشی برپا کرد و در پی آن از شرکت نفت به طور مخفیانه بیرون آمده و راهی حوزه علمیه نجف شد
تاریخ این مهاجرت باید در فاصله سالهای ۱۳۱۹-۱۳۲۱ش بوده باشد، تحصیل وی در این شهر، سه سال و نیم به طول انجامید و در حین درس خواندن برای تامین زندگی خود کار میکرد[۹]و نقل شده است که در این دوران از وجوهات شرعی استفاده نمینمود.
در این تاریخ، آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی محوریت حوزه نجف را داشت. نواب در مدرسه بزرگ آخوند حجره ای گرفت و مطابق با برخی منابع نزد استادان مشهوری مانند علامه امینی (صاحب الغدیر)، آیتالله سید حسین طباطبایی قمی و آیتالله شیخ محمد تهرانی به تحصیل فقه، اصول، تفسیر قرآن و مباحث اعتقادی پرداخت.
یکی از همراهان سید مجتبی در این دوره، سید اسدالله مدنی بود و گفته شده بیشترین بهره علمی را در نجف از علامه امینی برده است.
جریان کسروی
همزمان با اقامت نواب صفوی در نجف، احمد کسروی با انتشار آثاری در عرصههای مختلف در تهران به اوج شهرت رسیده بود؛ پرداختن وی به مذهب و به ویژه نشر دو کتاب درباره اسلام و شیعه، موجب ناراحتی بسیاری در میان متدینین و روحانیان ایران گردید. نقد تند به مذهب و تشیع محتوای بیشتر آثار کسروی در این دوره بود که برخی از آنها مانند کتاب شیعهگری به زبان عربی نیز ترجمه شد.
یکی از این آثار که به احتمال همان کتاب شیعهگری است در نجف به نواب صفوی میرسد، وی با مطالعه آن و آگاهی از محتوای توهینآمیزش به تشیع با تعطیل نمودن درس و بحث به ایجاد هیجان در بین علما و طلاب مقیم نجف میپردازد.
سرانجام بنابر تصمیم بعضی از علماء نجف نواب صفوی به نمایندگی از طرف حوزه علمیه به ایران آمده با اصلاح افکار منحرف شده جوانان، بساط کسروی را جمع کند.
برخی نویسندگان فکر مبارزه با کسروی را در نواب، متاثر از علامه امینی و شیخ محمد آقا تهرانی میدانند. نواب با رسیدن به ایران، سخنرانیهای عمومی بسیاری علیه کسروی در آبادان و تهران برپا کرد؛ و در پی آن با حضور در تهران طی جلسات متعددی به مباحثه و مذاکره با کسروی پرداخت.در راستای همین اقدامات چند بار هم به منزل کسروی رفته و در جلسات علنی وی شرکت و در انظار عموم او را نقد میکند، که این رفتار با تهدیدی از جانب کسروی مواجه میشود. شرح یکی از این مذاکرات و مباحثات در روزنامه «دنیای اسلام» با عنوان «کسروی مباحث منطقی را با تهدید جواب میدهد» چاپ شده است.
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
پس از این سلسله رویاروییها و علاوه بر آن سودمند نبودن اقدامات علمی فراوان دیگر علمای وقت،نواب با اعتقاد به ارتداد کسروی، حذف فیزیکی وی را طراحی کرده و در پی اقدامی نافرجام با سلاحی که از پول اهدایی شیخ محمدحسن طالقانی از روحانیان وقت تهران، خریده بود، خود شخصاً به کشتن وی اقدام و در این برخورد حتی با کسروی گلاویز هم میشود. سرانجام نیز با تحریک و برنامهریزی مجدد نواب، کشتن کسروی توسط دیگر اعضای فداییان اسلام به نتیجه رسید.
تشکیل جمعیت فدائیان اسلام
یکی از نشستهای فدائیان اسلام با حضور سید عبدالحسین واحدی
نواب صفوی پس از اقدام ناموفق خود برای کشتن کسروی زندانی شد ولی در پی حمایت مردم پس از یک هفته و با قید کفالت و به قرار دوازده تومان که از طرف فردی به نام اسکویی از بازرگانان آن دوره تأمین شد،آزاد گردید.
این نخستین اقدام فدائیان اسلام بود در حالی که هنوز تشکیلات تعریف شده نداشتند و البته با حمایت بسیاری از نیروهای مذهبی شامل مردم و علما مواجه گردید. پس از همین رویداد نخستین اطلاعیه فدائیان توسط نواب و با ادبیاتی شدیدا انقلابی منتشر شد که با آن به صورت رسمی موجودیت خود را اعلام کردند.
حکم ارتداد؛ اجتهاد یا تقلید
از موارد قابل بحث درباره نواب صفوی، منشا اعتقاد وی به ارتداد کسروی است. در بازجوییهایی که از وی به عمل آمده نیز از او درباره اینکه این اعتقاد براساس اجتهاد شخصی بوده و یا تقلید از دیگر مراجع، سوال شده است. مهدی عراقی یکی از انقلابیون ایران این اعتقاد را نتیجه استفتاء نواب از حاج آقا حسین قمی و جواب او مبنی بر مرتد و واجبالقتل بودن کسی مانند کسروی، میداند. بنابر نقلی که به نوعی تایید این نظریه است آیت الله قمی در جواب عدهای از نمایندگان دربار پهلوی که برای دیدار وی به نجف رفته بودند درباره اقدام به قتل کسروی میگوید: عمل آنها (فدائیان اسلام) مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه اطهار جسارت و هتاکی کند قتلش واجب و خونش هدر است.
با توجه به موارد مذکور محققین درباره این که قتل کسروی با اجازه برخی مراجع وقت بوده است تردیدی نداشته و این اجازه را از جانب علمایی چون علامه امینی، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمد تهرانی، سید ابوالقاسم کاشانی، و حتی سید محمد بهبهانی ثابت میدانند.
بنابر اسناد تاریخی موجود نواب صفوی خود در بازجوییهایش و در جواب این سوال که «شما روی چه عنوانی، و به اجازهء کدام مجتهد این کارها را کردهاید؟ میگوید: اجازه مجتهد نمیخواهد، زیرا ما جهاد که نمیکنیم. اینها مهاجم هستند، و اگر کسی به اسلام و ناموس مسلمین مهاجم بود، بر هر مسلمانی،واجب است دفاع کند. و چون ما قدرت داریم و میتوانیم، دفاع میکنیم.»
آیت الله بروجردی و نواب صفوی
نواب در یکی از بازجوییها با اذعان به اعلمیت آیت الله بروجردی، درباره عدم اقدام سیاسی توسط وی میگوید: «من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند. و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمیرود. ایشان، مقامشان عالیتر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام میفرمودند. با وجود ما، لازم نیست که ایشان اقدام بکند.»[۴۹] آیت الله بروجردی در قضیه اعدام نواب صفوی و فدائیان اسلام دخالتی نکرد که البته این را ناشی از اطمینان وی به عدم اعدام آنان توسط رژیم میدانند.ربانی شیرازی دخالت نکردن بروجردی در قضیه اعدام نواب را کذب محض و افترا دانسته ومی گوید: نظر ایشان این بود که «رژیم اگر بخواهد کاری کند و اینجا بیایند ما جلویشان را میگیریم و با وجود ما کاری نمیتوانند بکنند». حتی ایشان شب قبل اعدام بعد از اطلاع از زمان اجرای حکم، با ناراحتی به پیشکار خود میگوید که الان حرکت کن و خودت را به دربار برسان و برو پیش شاه و بگو که نظر آیتالله این است که نواب اعدام نشود و جلوی این کار را بگیرید. حاج احمد پیشکار میگوید اگر اجازه دهید الان شب است فردا اول وقت حرکت کنم که ایشان گفته بود باشد فقط سریع اقدام کنید. حاج احمد فردا سریعا پیش شاه میرود و پیغام آیتالله را میرساند و شاه میگوید اجازه دهید بپرسم قضیه چه شده است که وقتی پرسیده بود آنها هم به او گفته بودند که همین الان وی را اعدام کردند.
شهادت و دفن
نواب صفوی، عبدالحسین واحدی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی و ذوالقدر در ۲۷ دی سال ۱۳۳۴ش به دست رژیم شاهنشاهی تیرباران شدند و در قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شدند.
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲ مصادف با ۵ رجب المرجب
📿ذکر روز چهارشنبه: یا حَیُ یا قَیوم (صد مرتبه)
سالروز شهادت :
🕊#شهید سید مجتبی نواب صفوی
🕊#شهید سید محمد واحدی
🕊#شهید مظفر ذوالقدر
🕊#شهید خلیل طهماسبی
✅ذکر روز چهارشنبه موجب عزت دائمی میشود.
https://eitaa.com/Ravie:1370🦋🦋
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_چهل_و_هفتم
بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد...
اردلاݧ تعجب زده نگاهموݧ میکردو سرشو میخاروند.
بعد هم دستشو انداخت گردݧ ماماݧ و گفت :ماماݧ جاݧ مارو اوݧ جلو ملو ها کہ راه نمیدݧ کہ ما از پشت بچہ هارو پشتیبانے میکنیم
لبخند پررنگے رو لب ماماݧ نشست ودست اردلاݧ و فشار داد.
یواشکے بہ دستش اشاره کردم وبلند گفتم:پشتیبانے دیگہ
چشماش گرد شد ،طورے کہ کسے متوجہ نشہ ، دستش و گذاشت رو دماغش،اخم کردو آروم گفت: هیس
بعد هم انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید واسم تکوݧ داد.
خندیدم و بحث و عوض کردم:خوب داداش سوغاتے چے آوردے؟؟؟
دوباره چشماشو گرد کرد رو بہ علے آروم گفت :بابا ایـݧ خانومتو جمع کـݧ امشب کار دستموݧ میده ها...
زدم بہ بازوشو گفتم .چیہ دوماهہ رفتے عشق و حال و پشتیبانے وایـݧ داستانا یہ سوغاتے نیوردے؟؟
خندیدو گفت چرا آوردم بزار برم کولمو بیار
ݧ داداش بشیـݧ مـݧ میارم
رفتم داخل اتاقشو کولہ ے نظامیشو برداشتم خیلے سنگیـݧ بود از گوشہ یکے از جیب هاش یہ قسمت ازیہ پارچہ ے مشکے زده بود بیروݧ
کولہ رو گذاشتم زمیـݧ گوشہ ے پارچہ رو گرفتم و کشیدم بیروݧ
یہ پارچہ ے کلفت مشکے کہ یہ نوشتہ ے زرد روش بود
چشمامو ریز کردم و روشو خوندم
"لبیک یا زینب "کہ روے ایـݧ نوشتہ ها لکه هاے قرمز رنگے بود
پارچہ رو بہ دماغم نزدیک کردم و بو کردم متوجہ شدم اوݧ لکہ هاے خونہ
لرزه اے بہ تنم افتاد و پارچہ از دستم افتاد احساس خاصے بهم دست داد
نفسم تنگ شده بود
صداے قلبم و میشندیدم
نمیفهمیدیم چرا اینطورے شدم
چند دیقہ گذشت اردلاݧ اومد داخل اتاق کہ ببینہ چرا مـݧ دیر کردم.
رو زمیـݧ نشستہ بودم و بہ یہ گوشہ خیره شده بودم
متوجہ ورود اردلاݧ نشدم
اردلاݧ دستش و گذاشت رو شونمو صدام کرد:اسماء؟؟؟
بہ خودم اومدم و سرمو برگردوندم سمتش
چرا نشستے ؟؟مگہ قرار نبود کولہ رو بیارے؟؟؟
بلند شدم و دستپاچہ گفتم إ إ چرا الاݧ میارم.
کولہ رو برداشت و گفت :نمیخواد بیا بریم خودم میارم
کولہ رو کہ برداشت اوݧ پارچہ از روش افتاد
یہ نگاه بہ مـݧ کرد یہ نگاه بہ اوݧ پارچہ
اسماء باز دوباره فوضولے کردے ؟؟
سرنو انداختم پاییـݧ و با صداے آرومے گفتم:ببخشید داداش ایـݧ چیہ؟؟؟
چپ چپ نگاهم کردو کوله پشتے و گذاشت زمیـݧ آهے کشیدو گفت :
بازوبند رفیقمہ شهید شد سپرده بدم بہ خانومش
داداش وقتے گرفتم دستم یہ طورے شدم
خوب حق دارے خوݧ شهید روشہ اونم چہ شهیدے هر چے بگم ازش کم گفتم
داداش میشہ بگے؟خیلے مشتاقم بدونم درموردش
ݧ الاݧ نمیشہ مامانینا منتظرݧ باید بریم ..
✍ ادامه دارد...
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/Ravie:1370🦋🦋
#لبخندهای_خاکی
#عملیات_کربلای_پنج
شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت!
حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که
در اونجا جریان داشت....
بچهها تو جبهه در وصف آن یکجمله
میگفتند که بسیار شنیدنی بود:
یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه
إلّا به جراحت یا شهادت 😂
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
┄┅═✼✿✵♥️✵✿✼═┅┄