❣شهید حسین حریری❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_یکم
🍁ســه روز از #عاشــورا گذشته . #شــاهرخ خيلي جدي تصميم گرفته بود . کار در کابــاره را رهــا کرد . فردا صبح هم رفتیم #مشهد . وارد #صحن_اسماعيل_طلا شدیم . يکدفعه ديدم کنار درب ورودي ، #شاهرخ روي زمين نشست . رو به سمت گنبد . خيره شد به گنبد و شروع کرد با آقا حرف زدن . مرتب مي گفــت : خدا ، من بد کردم . من غلط کردم ، اما مي خوام #توبه کنم . خدايا منو ببخش ! يا #امام_رضا_(ع) به دادم برس . من عمرم رو تباه کردم . اشــک از چشمان من هم جاري شد . #شاهرخ يکساعتي به همين حالت بود . خلاصه دو روز #مشهد بودیم و بعد برگشتيم تهران ، #شاهرخ در #مشهد واقعاً توبه کرد . همه خلافکارهاي گذشته را رها کرد .
🍁بهمن ماه بود و هر شــب در تهران تظاهرات بود . اعتصابــات و درگيريها همه چيز را به هم ريخته بود . از #مشهد که برگشتيم . #شاهرخ براي نماز جماعت رفت #مسجد !! خيلي تعجب کردم . فردا شب هم براي نماز #مسجد رفت . با چند تا از بچه هاي انقلابي آنجا آشنا شده بود . در همه تظاهراتها شرکت ميکرد . حضور #شاهرخ با آن قد و هيکل و قدرت ، قوت قلبي براي دوســتاش بود . البته #شاهرخ از قبل هم ميانه خوبي با شاه و درباريها نداشت . بارها ديده بودم كه به شاه فحش ميداد . ارادت #شاهرخ به امام بعد از شناخت امام تا آنجا رسيد که در همان ايام قبل ازانقلاب سينه اش را خالکوبي کرده بود و روي آن هم نوشته بود : #خميني ، فدايت شوم .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_دوم
🍁اوايل بهمن بود ، با بچه هاي مســجد ســوار بر موتورها شــديم . همه به دنبال #شــاهرخ حرکت کرديم .#شــاهرخ رفت جلوی یه رستوران وایساد و گفت : این رستوران صاحبش يه يهوديه ، که الان ترســيده و رفته اســرائيل ، اینجا اسمش رســتورانه اما خيلي از دختراي مسلمون همين جا بي آبرو شدند . پشت اين سالن محل دانس و قمار و ... بعد سنگي را برداشت و شيشه را شکست . بعد هم سراغ کابارههای دیگه رفتيم . آن شب تا صبح بيشتر کابارهها و دانسينگهاي تهران را آتش زدیم .
🍁نيمه هاي شب بود .وارد خانه شدیم . لباسهاش خوني بود . مادر با عصبانيت رفت جلو و گفت : معلوم هست کجائي ، اين کارها به تو چه ربطي داره . نشست روي پله ورودي و گفــت : اتفاقاً خيلي ربــط داره ، ما از طرف خدا مســئوليم ! ما با کســي درگير شــديم که جلوي قرآن و اسلام ايســتاده ، بعد به ما گفت: شــماايمانتون ضعيفه ، شــما يا به خاطر بهشــت ،يا ترس از جهنم نماز ميخونيد ، اما راه درست اينه که همه کارهات براي خدا باشه !! خلاصه این #شاهرخ ، با اون #شاهرخ که چند ماه قبل مي شــناختيم خیلی فرق داشت...!
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_سوم
🍁موقع وردی #امام به ایران نزدیک میشد . براي گروه انتظامات #شــاهرخ و دوستانش انتخاب شده بودند . بعد از ورود #امام_شاهرخ هر روز براي ديدار ایشان به مدرسه رفاه مي رفت . این چند ماه مدام #شاهرخ در فضای کمیته و #مسجد و ... بود .
🍁حالا دیگر فضاي متشــنج تابستان پنجاه و هشت فرا رسید . خبر رسيد #کردستان به آشوب کشيده شده . #امام پيامي صادر کرد : به ياري #رزمندگان_در_کردستان برويد . #شاهرخ با شنیدن پیام #امام ديگر ســر از پا نميشناخت . ســاعت ســه عصر (يکســاعت پس از پيام #امام) #شاهرخ با يک دستگاه اتوبوس ماکروس درمقابل #مسجد ايستاد . بعد هم داد ميزد : #کردستان ، بيا بالا ، #کردستان ...!!!
🍁ساعت چهار عصر ماشين پر شد . و به سمت #سنندج حرکت کردیم . نيروي ما تقريباً هفتاد نفر بود . فرمانده پادگان #سنندج وقتي بچه هاي ما را ديد گفت : فرمانده شما كيه ؟! ما هم بلافاصله گفتیم : آقاي #شاهرخ_ضرغام . اما #شاهرخ گفت : چي ميگي ؟! من فقط مي تونم تيراندازي کنم . من كه فرماندهي بلد نيستم . بعد با صحبت هایی که شد #شاهرخ را به عنوان #فرمانده انتخاب کردند .
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_چهارم
🍁بعد از مدتی که در #سنندج بودیم ما به #سقز رفتیم عمليات آغاز شد . با دستگيري بيست نفر و كشته شدن چند نفر از سران ضد انقلاب #سقز هم پاكسازي شد . #شــهيد_چمران هم كه از ماجرا خبردار شــده بود به ديدن ما آمد و از رشادت بچه ها بخصوص #شاهرخ تجلیل کرد . در طی عملیات #شاهرخ مجروح شد و مدتي در تهران بستري بود .
🍁سال 59 بود . با بمبارانهای فرود گاههاي کشور جنگ تحميلي #عراق_عليه_ايران شــروع شــد . در مسجد نشسته بودیم همه مانده بودیم چه بکنیم که يکي از بچه ها از در وارد شد و #شاهرخ را صدا کرد . نامهایی را به او داد و گفت : از طرف دفتر #وزارت_دفاع ارسال شده از سوي #دکتر_چمران براي تمام نيروهائي که در #کردستان حضور داشتند .
🍁 #شاهرخ به ســراغ تمامي رفقاي قديم وجديد رفت . صبح روز يازدهم مهر با دو دستگاه اتوبوس و حدود هفتاد نفر نيرو راهي جنوب شديم . وقتي وارد اهواز شــديم همه چيز به هم ريخته بود . رزمندگان هم ازشهرهاي مختلف مي آمدند و ... همه به ســراغ استانداري و محل اســتقرار دکتر چمران ميرفتند .
🍁بعد از سه روز به همراه #دکتر_چمران و برای عمليات راهي منطقه #سوسنگرد شديم . بعــد از اين حمله #شــهيد_چمران براي نيروها صحبت كــرد و گفت: اگر مي خواهيد کاري انجام دهيد ، اينجا نمانيد ، برويد #خرمشهر .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁🌱
شھید آوینی میگفت:
بالی نمیخواهم...🕊
این پوتین های کهنہ هم میتواند ،
مرا بہ آسمان ھا ببرد!✨
من هم بالی نمی خواهم...
بی شک با 'چادرم' میتوانم
مسافرِ آسمان ها باشم!🤲
🌹چادر من، بال پرواز مَن است .🤍
#حجاب🧕
#سخن_شهدا🌷
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋😉
#پدر_شهید
🌻با توجه به اینڪه شغل ایشون ادارے بود. رئیس بازرسے مترو مشهد، ولے براے آموزش نظامے خیلے وقت میگذاشت.
🌻 از ایشان پرسیدم شما ڪه نظامے نیستین پس چرا این همه وقت براے آموزش میزارین؟ گفته بود ما شیعیان اعتقاد داریم ڪه بالاخره امام زمان (عجل الله) ظهور مے فرمایند و اگر در زمان ما ظهور بفرمایند احتیاج به نیرو هاے ڪارآزموده دارن .
من باید آماده و دور دیده باشم، تا سریع خدمتشان برسم و اعلام آمادگے ڪنم.
🌻ایشان در دوره هاے مختلف:
فرماندهے برونمرزے ،فرماندهے جنگ هاے نا متقارن، فرماندهے جنگ هاے شهری.
و تخصص اصلیشون هم فرمانده تیپ و انفجارات و مربے آموزش این تخصص ها بود.
در حرم امام رضا (علیه السلام )مسئول (حفاو امنیت) و در عتبه حسینے (علیه السلام )در ڪربلا نیز افتخار خدمت داشتن و ماهے یک بار از مشهد به ڪربلا مشرف شدند ایشان ناظر عالے شوراے نگهبان در خراسان هم بودند
#شهید_حسین_هریری
#ظهرتون_متبرک_به_نگاه_شهدا
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
⚘﷽⚘
وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ امواتا،بَل احیاءُ عِنْدَ رَبِّهمْ یُرْزَقون...
گمان مبر آنان که در راه خدا شهید شدند؛مرده اند، آنها زنده اند و نزد پروردگارشانند و متعنمند به انعام او…
ای شهدا می دانیم که شهید و شهادت الفاظی هستند که بالاترین مفاهیم ارزشهای اللهی و انسانی را در خود نهفته دارد و شما به این مفاهیم دست یافته اید.
ای شهدا این روز ها ، هوای شهرهامان بارانیست...
دیده هایی که،عزیز دلشان بودید؛اشک می بارند....
وانوار معنوی که از وجود شما در شهرها پیچیده است بر دلهای پوسیده ما می بارد...
و شما، باردیگر ثابت کردید ،شیعه واقعی هستید و شرف و عزت خود را ازاهل بیت گرفته اید.
ثابت کردید شما سربازان امام خامنه ای،ادامه دهنده ی راه سربازان امام خمینی و قبل تر سربازان ائمه اطهار هستید و این راه تا ظهور حضرت حجت(عج الله) ادامه دارد…
#سـلام_بـرشهـدا
❣❣
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهید حسین هریری در سوم آبان ماه سال 1368 در مشهد دیده به جهان گشود.
وی دانشجوی رشته حقوق بود و در متروی مشهد نیز کار می کرد. این شهید گرانقدر از همان دوران کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار فعالیت داشت.
زمانی که دشمنان اسلام در پی اشغال سوریه و حرم حضرت زینب (س) بودند، شهید هریری تصمیم گرفت که به عنوان مدافع حرم داوطلبانه به سوریه اعزام شود. او قبل از اعزامش به سوریه می گفت: «می روم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم.»
سرانجام این شهید بزرگوار در کسوت مسئول تخریب لشکر فاطمیون در 22 آبان ماه سال 1395 حین پاکسازی شهر حلب در سن 27 سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاک شهید هریری در اربعین حسینی بر دوش مردم شهر مشهد تشییع شد.
❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
همسر شهید هریری درباره رضایتش از اعزام همسرش به سوریه می گوید:یکی از شرطهایش برای ازدواجمان این بود که چون رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به این عنوان باقی بمانم و نمیخواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود.
در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از همسر آیندهام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای دفاع از حرم بیبی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید.
❣❣
وی افزود: همسرم از شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. حتی به من گفت: شما چطور قبول کردید؟ خیلی از دخترهای نسل امروزی در این وادیها نیستند. عجیب است که شما پذیرفتید.»
همسر شهید هریری گفت: من این شرط را قبول کردم چون به این موضوع اعتقاد داشتم که مرگ دست خداست. به او گفتم اگر قرار است برای شما اتفاقی بیفتد چه شما برای دفاع از بیبی زینب(س) در سوریه باشید یا در خانه خود نشسته باشید حتماً اتفاق میافتد. پس بهتر است که مرگمان به شهادت ختم شود که در برابر خداوند ارزش معنوی داشته باشد.
❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
وی ادامه داد: من خودم به عنوان یک خانم نمیتوانستم برای دفاع از حرم زینب (س) حضور داشته باشم چرا به شریک زندگیام که توانایی این کار را دارد اجازه ندهم برود. شاید باورتان نشود از روزی که همسرم برای اعزام مجدد میخواست راهی شود خودم پا به پایش او را همراهی کردم.
گفتنی است آرامگاه این شهید گرانقدر در بهشت رضا (ع) شهر مشهد مقدس قرار دارد.
قسمتی از وصیتنامه شهید حسین هریری
«همسر عزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم و بهترین و شیرینترین لحظات را در کنار هم سپری کردهایم و جدایی بسیار سخت است؛ اما عشقی فراتر از هر عشق دیگری، در قلب هردوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دو عالم بیبی زینب سلاماللهعلیها است و باید برای این عشق فراتر، از وابستگیها و عشقهای دیگر، گذشت...
من نمیتوانم آن روزی را ببینم که ما باشیم؛ نسل بعد از ما هم باشد اما اثری از حریم اهل بیت علیهمالسلام نباشد. آنوقت نسلهای بعد از ما هم، ما را مثل مردم کوفه مورد لعن قرار میدهند...
بیقرارم... باید بروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم...
ادامه ش👇
https://www.hayat.ir/news/220475/
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
❣شهید حسین حریری❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄