💫جانباز و شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری💫🌸
#تدفین
قطعه شهدای عراق در نجف فاصله زیادی تاحرم داره. اما مزار هادی به حرم آقا امیرالمومنین(علیه السلام) خیلی نزدیک است. قبر هادی در واقع قبر مادر یکی از دوستان هادی بوده که می خواستند بعد از فوتش او را آنجا دفن کنند.
هادی خیلی اصرار کرده بود تا توانسته بود مادر دوستش را راضی کند.
هادی چند وقت یک بار بالای سر قبر خودش نماز می خواند، دعا می کرد و روضه می خواند.
هادی وصیت کرده بود که قبرش را با پارچه مشکی بپوشانند.
وقتی داشتند دفنش می کردند خیلی خدایی شد که یک پارچه مشکی پیدا شد و هادی را دور آن پیچاندند.
دفن هادی با اولین شب ایام فاطمیه مصادف شد.
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#با_شهدا_باشیم
#مدافع_حرم
#اللهم_الرزقنی_حبک
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت محمد(ص) و امام حسن مجتبی(ع) تسیلت باد
حاج میثم مطیعی...
#شهدا
لباسِ تکسایزِ شهادت
یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد.» آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تکسایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تکسایز درآمدی، پرواز میکنی، مطمئن باش!» من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز میکنم؟» شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کولهات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی را که در آنها مستند ساخته بودم آورد و بعد ادامه داد: «در کولهات چیزهای دیگری هم هست که نمیدانم چیست، هر وقت کولهات سبک شد، پرواز خواهی کرد.»
مدتی پسازاین گفتوگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد. البته من هم منتظرم ببینم کی کولهام سبک میشود...
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حوزه
راوی: رضا برجی، مستندساز و از همراهان شهید آوینی
شهید سید مرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم
#سیره_شهدا
ده سال با محمد زندگی کردم ،
هیچوقت یاد ندارم بی وضو باشه ، به نماز اول وقت فوق العاده اهمیت می داد ،
مسافرت که می رفتیم تا صدای اذان رو می شنید ، توی بیابون هم بود می ایستاد ،
بارها بهش می گفتم ،
مقصد که نزدیکه ، نمازتون رو شکسته نخونین ، بذارین برسیم خونه ، نمازتون رو کامل و با خیال راحت بخونین.
ولی محمد می گفت ،
شاید توی همین راه کوتاه ، عمرمون تموم شد و به خونه نرسیدیم ؛ الان می خونم تا تکلیفم رو انجام داده باشم ؛
اگه رسیدیم خونه ، کامل هم می خونم....
#سردارشهیدمحمّد_بروجردی
📕 مسیح کردستان
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅
#شــهـــادٺ
یڪ اتفاق نیسٺ...✋
بایَد از دنیایَٺ
بَراے رسیدَنْ به محبوب گُذر ڪنے.
اے شهیدے ڪِه آسمانے شُدے |🕊|
دسٺِ ما را هم بگیر ٺا آسمانے شویم...💔
#شهید_حاج_حسین_معزغلامے🌹
#یاد_شهدا_باصلوات📿
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🎙#صوت_استاد_شهید_مرتضی_مطهری/تفسیر سوره الحاقه،جلسه دوم
🔰برخی خصوصیات #امام_حسن_مجتبی (ع) / کوچکترین رنج امام مجتبی شهادت ایشان بود
💠امام مجتبى سلاماللَّه عليه آن وقت واقعاً براى ما امام است كه عملًا الگو و مقتدا باشد
💠ايشان چند بار هرچه داشتند دو قسمت كردند، يك قسمت را به مصرف مساكين و فقرا رساندند و قسمت ديگر را براى خود نگهدارى كردند
💠سفر حج را مخصوصاً از مدينه تا مكّه پياده مىرفتند نه از آن جهت كه مال و مركوب و چنين امكانى نداشتند، امكانش را هم داشتند ولى مخصوصاً براى اينكه افْضَلُ الْاعْمالِ احْمَزُها، براى اينكه همه ياد بگيرند، براى اينكه نفس انسان بيشتر خاضع و خاشع بشود و براى اينكه در مقابل خداى متعال بيشتر اظهار عبوديت كرده باشد
💠ايشان ضرب المثل حلم و بردبارى و تحملند، با توجه به اين نكته كه امام حسن همان نشاط را براى #شهادت و شهيد شدن دارد كه #امام_حسين دارد
💠براى اشخاص فهيم و حساس، رنجهاى روحى از رنجهاى جسمى خيلى بالاتر است. #جراحت_زبان از جراحت شمشير خيلى بالاتر است. معاويه آن سران شيطان خودش از قبيل عمرو عاص و مغيرة بن شعبه را جمع مىكرد، بعد امام مجتبى را دعوت مىكرد.
يكيك شروع مىكردند به زخم زبان زدن و چه زخم زبانهايى! امام البته يكيك اينها را جواب مىداد. اما اينها يك امر كوچكى نيست.
اين است كه براى امام حسن درست گفتهاند كه كوچكترين مصيبتهايش همان مصيبت مرگش بود. وقتى كه مسموم شد اين مسموميت كوچكترين رنجى بود كه او در دنيا ديد
💠ذکر مصیبت و دعای شهید مطهری...