عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم.
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت:
"این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
شهید#حسن_باقری🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
مادربزرگ
شھیدمغنیه
میگفتن(:
مدتِطولانےبعدشھادتش
اومدبهخوابم بھشگفتم:
چرادیرڪردۍ!؟منتظرتبودم!
گفت:چونطولڪشید
ازبازرسےهاردشدیم
گفتم:چهبازرسے؟!
گفت:بیشتراز
همهسرِبازرسے'نماز'وایستادیم..
بیشترازهمه
دربارهۍ'نمازصبح'میپرسند!
نذاریمتنبلے
مانعسعادتمابشه:)!
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
مۍگفت؛
بہجاۍاینڪہعڪسخودتونوبزاریـد
پروفایلتابقیہبادیدنشبہگناهبیافتن؛
یہتلنگرقشنگبذاریدڪھبادیدنش
بهخودشونبیان'!📮🌿
#شہیدابومھدیالمھندس
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
بِـدانیدڪھشَھادَٺ
مَࢪگنیست،ࢪِسالَتاَسٺ
ࢪَفتننیسٺ،
جـاودانھ مـاندَناست...
جـٰاندادَننیست؛
بلڪہجـانیافتَن است...🌿!
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
یک روز. جوان هایی از چشمان
زیبایشـٓان گذشتند:)
تا امروز ما؛
غرق خداشویم....
نه غرق گناه.!
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
گفت عشق به شهادت،
گُلی هست که در دل هرکس نمیروید
و شهادت غنچهای که به روی هرکس نمیخندد،
و این گریهها و اشکها آبی بود پای این گلها
که غنچههایش خوشگل میخندیدند
حاجحسینیکتا
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋