🕊زیارت نامہ شهـــــــــدا
به نیت همه شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 بسیجی شهید سهراب اقیان
🌷 تولد ۱۲ مهر ۱۳۴۴ مهدیشهر استان سمنان
🌷 شهادت ۲۹ آبان ۱۳۶۶ ارتفاعات ماووت کردستان عراق
🌷 سن موقع شهادت ۲۲ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ هدف رفتن من به جبهه دلايل مختلفي دارد. اول آنكه بهخاطر عشق و علاقهاي كه به رهبر عزيزم و خاك وطنم داشتم.
✅ دوم آنكه ادامه دهنده راه شهيدان از جمله شهيد بختياري و كسائينژاد باشم
✅ و من بيشترين از عمرم را در جبههها گذراندم تا نگذارم كه ايران اسلامي به دست كافران و نامسلمانها بيفتد.
✅ حالا از جوانان تقاضا دارم كه صحنههاي جنگ را هيچ وقت خالي نگذارند و خود را در اين امر الهي مسئول بدانند.
✅ و از همه هم سن و سالهاي خودم ميخواهم كه از مرز خود خارج نشوند و به ناموس و شرف ديگران خيانت نكنند تا به ناموس و شرفشان خيانت نشود
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋
~🕊
#برگیازخاطراتتـــــو
همہ فڪر میڪࢪدن خیلے عبوسوخشنه!
در یڪی از جلسات فرماندهان #سپاه در تهران،
همہفرماندهان با لباس رسمے در آن شرکت کرده بودند!
جلسه سنگینے بود
دࢪتنفس بین جلسه
یک شݪنگ آب دࢪ جلسه دیدیم، یڪباره #حاج_قاسم با شݪنگ داخل آمد و فرماندهان را با آب خیس کرد.♥🥲
#آقایقافالفسینمیم
#قاسم
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌺🌺
من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد."
#عارف_شهید
#مصطفی_چمران💔
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
#شهید_آوینی:
«خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین، پیمان «باختن»
#شهید_همت:
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
#شهید_سلیمانی:
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
#فاطمیه
#وعده_صادق
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
حرف آخر...
میگفت:
باید در راه خدا زجر کشید
مشقت کنید...
میگفت مگر ما از فاطمه زهرا سلام الله
بالاتر هستیم؟ برای تعالی اساام باید سیلی
خورد... باید خون دل خورد...
#شهید_محمودرضا_عندالله
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
علی ڪسی نبود ڪه خودش دنبال مسئولیت و ریاست برود.دنبال این نبود ڪه به ڪسی حرفی بزند و دیگری اطاعت کند.دنبال این بود ڪه ڪار و تڪلیفش را انجام دهد...
#سردارشهید_علی_محمودوند
#شهید_تفحص
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
سلام بر او که مثل ابراهیم هادی، خالصانه و بی ریا
فعالیت می کرد. سر و صدا نداشت. هرجا میدید
کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام میداد.
اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را
می رساند و مشغول فعالیت می شد.
برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به
حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای
آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.
او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود
و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا
اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
روزمون متبرک به نگاهش
ان شالله امروز ویژه دعامون کنن، صلوات
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
📚 پسرک فلافل فروش
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#فاطمیه
#شهید_ابراهیم_هادی
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
#قسمت_چهاردهم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
خانه ای که برایمان گرفته بود کنار سپاه بود . یک خانه ی دو اتاقه که مهدی هیچ وقت فرصت نکرد شب آن جا بخوابد . به من گفت که " خودت برو آن جا . مجید را می فرستم بیاید سر اسباب کشی کمکت کند . " مجید آمد و وسایلمان را جا به جا کرد . موقع رفتن گفت " من دارم می روم منطقه . با آقا مهدی کاری ندارید ؟ " گفتم " سلام برسان . " گفت " سلام لیلا را هم برسانم ؟ " گفتم " سلام لیلا را هم برسان . " مجید موقع رفتن واقعاً قیافه اش نورانی شده بود .
اول که به آن خانه رفتم ، خانم باکری قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود ارومیه ، خانم همت ، را از قبل ، از اردوی تحکیم می شناختم . ولی ژیلایی که الآن می دیم با آن دختر پر شر و شور سابق خیلی فرق داشت . شکسته شده بود . با خانم باکری هم کم کم آشنا شدم . سعی می کردم جلوی آن ها جوری رفتار کنم انگار که من هم شوهر ندارم . فکر می کردم زندگی آن ها بعد از رفتن آدم هایی که دوستشان داشته اند چه قدر سخت است . فکر کردم خُب ، اگر برای من هم پیش بیاید چه ؟ اگر دیگر مهدی را نبینم …. فکر می کردم حالا من پدرو مادرم توی قم هستند آن ها چه ؟ ولی روحیه ی سرزنده و شوخشان را که می دیدم ، می فهمیدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضی وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باکری فکر می کردم که یادم می رفت من هم شاید روزی مثل آن ها بشوم .
بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند . که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند
یک شب گفتند " حالا ببینیم قمی ها چطور غذا درست می کنند . " من هم خواستم که برایشان نرگسی درست کنم . داشتم غذا درست می کردم که یک خانمی آمد در زد و یک چیزی به آن هاگفت . به خودم گفتم " خب ، به من چه ؟ " شام که آماده شد هیچ کدام لب به غذا نزدند . گفتند " اشتها نداریم " سیم تلویزیون را هم در آورند .
🌸پايان قسمت چهاردهم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄