eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
463 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
52_Bazgasht-be-Osoul .mp3
2.46M
فوریت و ضرورت پرداخت به #اندیشه_توحیدی سید علی خامنه ای - رمضان سال 1353 .
ُشُغلُه السفر یا شُغلُه فی السفر... .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
ُشُغلُه السفر یا شُغلُه فی السفر... .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: من شُغلُهُ السَّفَر ............... من شُغلُهُ فی السَّفَر در باب صلات مسافر دو اصطلاح مَن شُغلُهُ السَّفَر (کسی که شغلش مسافرت است) و مَن شُغلُهُ فی السَّفَر (کسی که شغلش در مسافرت است) از تعبیراتی هستند که در بحث نماز مسافر در کتاب‌های فقهی مطرح شده‌اند. ریشه این اصطلاحات چند حدیث از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است. در این دو تعبیر تفاوت به تمامه فهم می شود برای توضیح بیشتر مثال میزنم: کسی که شغلش سفر است مثل سالار کاروان، شتردار و یا ناخدای کشتی ای است که مشغله اصلی او از آب در آوردن سفر به احسن وجه می باشد. در کاروان ممکن است فرد ناشی، دزد، تاجر، طبیب، عالم و ... باشد. اما او همه این کاروان را بسان یک می بیند و قصدش به مقصد و مقصود رساندن است. اما کسی که شغلش در سفر است مانند تاجری که مدام در حال سفر کردن است مشغله اصلی او تدارک یک سفر و کاروان نیست بلکه در سفر او مشغله اش تجارت است البته با کاروان هم همراه است و شاید به کاروان هم کمکی بکند اما در کار مدیریت کلان و سامان کاروان نیست. 🔰پرده دوم: بسان یک انقلاب اسلامی ایران در دورۀ سیطرۀ تمدن غرب بر جهان بشری، رستاخیزی عظیم در جانها رقم زد چرا که: ⬅️انقلاب اسلامی بندگی یک امت در گستره تاریخی و اجتماعی است. ⬅️انقلاب اسلامی یک مدرسه عالی برای پرورش انسانهای وارسته ای است که یک شبه راه صد ساله را پیمودند. انقلاب اسلامی به دنبال طهارت نفوس انسانی و برساختن یک بهشت معنوی روی زمین است. ⬅️انقلاب اسلامی یک است. اندیشه ای که داعیه به چالش کشیدن تمامی مکاتب غربی و شرقی را دارد. چرا که اندیشه انقلاب اسلامی، اندیشه ای فطری است فلذا از آنجا که هیچ مذهب و مکتبی جز مذهب شیعه(به تقریر امام خمینی ره) فطرت انسانی را نشناخته است بالاترین شعور اسلامی(همچنین بشری) در کار انقلاب اسلامی آمده است. ⬅️انقلاب اسلامی یک زندگی است، نه یک عارضۀ موقتی که بهتر است از آن زودتر عبور بشود. انقلاب یک زندگی کامل اسلامی است. این انقلاب تمام ارزشهای اسلامی را به صحنه فراخواند؛ زیرا به همۀ آنها احتیاج داشت. کسی که در موقف کانونی انقلاب قرار بگیرد با تمام دین سر و کار خواهد داشت و به تمام پاسخهای دین احتیاج پیدا خواهد کرد. ⬅️همه اینها بیانگر آنست که این انقلاب آغازگر عصر جدیدی برای بشر بوده است فلذا: مکتب انقلاب یک است، یک «کل» فعال، خلاق، مهاجم و ویرایشگر که (بخوانید دستگاه استکبار) را بسان یک به چالش کشید. 🔰پرده سوم: .................. اکثریت قریب به اتفاق مردمان و نخبگان را می توانم نام ببرم که به قطع مصداق هستند. کسانی که به نام نامی الله، به نام نامی الله مخلصانه در کاروانی که به سوی فجر انسانی به پیش می رود تلاش می کنند... کسانی در این انقلاب دغدغه دانشگاه اسلامی را دارند... کسانی دیگر دغدغه تحول حوزه را دارند..... کسانی دیگر دغدغه وحدت حوزه و دانشگاه را دارند... کسانی دیگر دغدغه سبک زندگی را دارند.... کسانی دیگر دغدغه رسانه دارند..... کسانی دیگر دغدغه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را دارند...... کسانی دیگر دغدغه فرهنگ جامعه را دارند...... اما انقلاب همه، این هست و این همه نیست......حال یک پرسش: در این زمانه کنونی چه کسی را میتوانیم نام ببریم که یقینا مصداق است؟ .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: من شُغلُهُ السَّفَر ............... من شُغلُهُ فی السَّفَر در باب
🔰پرده چهارم: () آیا جز رهبری این بار سنگین را به دوش می کشد؟ چه کسی سینه اش را برای تحمل این همه دغدغه و مشغله سعه داده است؟ آیا کسی هست که نصرت ولی را بدین معنا که شغلش را قرار دهد میتوان در نظر بیاوریم؟ حال میتوان یک را کمی بهتر تبیین کرد..........او آنچنان بر بلندای قله دغدغه سعادت بشریت ایستاده است که سختی طی راه تا رسیدن بدان قله، او را در یک قرار داده است. نصرت ولی و ولایتمداری اصلا پدیده سهل و ساده ای نیست سربسته میگویم بسیاری از اعاظم و اکابر در این صحنه لغزیدند.........قلم اینجا رسید و سر بشکست....... ولی فقیه، سالار یک کاروان انسانی است که بر مبنای اداره می شود. وظیفه او شکوفایی استعدادهای انسانی و اثاره دفائن عقول می باشد. وظیفه او حفظ جهت کلی و ارزشهای اصیل این کاروان می باشد. اما ولایت فقیه فقط ولی فقیه نیست بلکه یک است که بایستی همه عرصه های انقلاب را در نوردد. این کاروان انسانی منازل سلوک الی الله را برای تحقق هر چه بیشتر حاکمیت الله بر روی زمین در می نوردد هر چند افت و خیزهایی در این میانه دارد اما آنچه که ضرورت دارد آنست که عده ای آنچنان شرح صدری کسب کنند که بتوانند تمام دغدغه های سعادت حیات بشری را یکجا در سینه خود جا بدهند. در انتها به بیانی از رهبری در باب تعریف و نقش و جایگاه رهبری اشاره میکنم: 💠رهبری یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائی نیست. این اشکال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضی از تبلیغات ادامه دارد. اینجور تلقی کنند که رهبری یک مدیریت اجرائی است؛ نه، مدیریت اجرائی، مشخص است. مدیریت اجرائی در بخش قوه‌ی مجریه ضوابط مشخصی دارد، معلوم است، مسئولین معینی دارد؛ در قوه‌ی قضائیه هم - که آن هم مدیریت اجرائی است - همین طور، هر کدام مسئولیتهائی دارند؛ قوه‌ی مقننه هم که معلوم است. رهبری، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلی نظام مراقبت کند. در واقع رهبری، یک است.💠۱۳۹۰/۰۷/۲۴ 💠ولایت فقیه، جایگاه و و و به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. ... نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است.💠۱۳۸۳/۰۳/۱۴ 🔰🔴🔰این یک ضرورت راهبردی است که عده ای بایستی شغل خود را انقلاب بسان یک کل تعریف کنند. ضرورتا شخصیت چنین افراد به شدت بایستی ذوابعاد و ذو وجوه است و طی این مسیر سختگیری فوق العاده ای بر خویشتن خویش می طلبد. .
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 امروز انسجام ذهنی جامعۀ انقلابی هدف قرار گرفته است. نمی‌گویم الزاماً دشمنان، شاید بالاترین دشمن حق‌پویی طبیعت زندگی دنیایی است. «ولنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع ... و بشّر الصابرین.» انقلاب اسلامی طوفندگی خود را مدیون ایدۀ نیرومندی بود که امام خمینی رحمةالله‌علیه از دل یک تاریخ دردها و درکها و سوگیریها و تلاشهای الهی بیرون کشیده بود. آن ایده از جوهره‌هایی تغذیه می‌کرد. آن ایده تا زنده است ما زنده‌ایم. آن ایده تا نیرومند است ما نیرومندیم. آن ایده تا نوین است ما نیز سخن نو برای بشریّت داریم. آن «ایدۀ مادر» در آب و هوای لیبرال و در آب و هوای چپ‌اندیشی گم خواهد شد. ما نیازمند نفوسی هستیم که نقش قیّم این اندیشه را بازی کنند. عمیق باشند، ریشه در اصالت‌های فکر اسلامی داشته باشند، آن جوهره را با مجموع تجربیات تا امروزمان تراشیده باشند و حنجرۀ مقدس آن ایدۀ الهی را آمادۀ آوازی خوش نموده باشند. امروز کارزاری جذاب پدید آمده است. باز هم عصای موسی و دست کلیم‌الهی خواهد درخشید. آن ایده توحید است. سطحی‌نگری بلای جان مؤمنان است. مؤمن از آنجا که باطن(غیب) را چون ظاهر می‌بیند از کعبه هم ارزشی بالاتر دارد. «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انّا الیه راجعون.» «أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوٰاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُهْتَدُونَ.» ﴿البقرة، 157﴾ اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان! سالها ـ و نه ساعتها ـ باید در این باره سخن گفت، گفتگو کرد. همینجا باید خیمه زد. 🌼
بسمه تعالی 📝 🔰 ✍ در شرایط جنگ احزابیم. همه دارند به میدان می آیند. «در سورۀ احزاب مشاهده می‌کنید: «وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا.»(احزاب، 22) قضیّه‌ی احزاب قضیّۀ مهمّی بود؛ یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهۀ امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه‌سازی بکنیم، می‌شود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده می‌کنید دیگر؛ همۀ دنیاپرستان و قدرت‌طلبان و جنایت‌کاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همۀ جوانب حمله هم می‌کنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد.» (بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان، 12/4/95) در جنگ روانی چه زمزمه ای سر داده اند؟ 1. نظام اسلامی در حال فروپاشی است. 2. ما به اندازۀ یک ارزن هم کارآمد نبوده ایم. 3. راه حل تغییر ساختار است. هم آوایی با این طرح شوم و توطئۀ در واقع قدیمی، بلکه ایجاد یک ضلع جدید و افزودن بر این جبهۀ رنگارنگ گناه کوچکی است؟ کسی که مشغول چنین سیئۀ راهبردی بزرگی است چه قرائتی از موقف او می شود؟ مسائل خرد دیگر چه میزان درشت خواهد بود؟ ... قدری هشیارتر باشیم. هوای نفس انسان را در دام شیطان می اندازد، هر چند پرآوازه باشیم. البته ظواهر همیشه فریبنده است. مسلک خوارج همیشه این طور بوده است. جالب است که خوارج منفعلان صحنۀ اجتماعی هستند. افراد در واقع بی ریشه ای که نهایتاً با همۀ ادعاهای اصالت اندیشی و انقلابیگری و ... در طرح دنیاگرایان صریح می افتند. هیچ مفرّی نیست ... .
پس ما در معرض مساس و درگیری طائفه ای از شیاطین انس و جن هستیم و انقلاب اسلامی به عنوان جامع ترین بندگی، خود نیاز به حضور ما و مقاومت ما در صحنه انقلاب دارد باشد که خدای خویش را از روی تضرع و ابتهال بخوانیم و از غافلان نباشیم... وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾ و در دل خويش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بىصداى بلند ياد كن و از غافلان مباش . .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: رهبری 💢5شنبه مورخ 12 مهرماه 1397، رهبری در صدهزار نفری اینگونه را ترسیم کردند: "این جلسه‌ی بزرگ در موقعیّت بسیار حسّاسی تشکیل شده است؛ موقعیّت کشور، موقعیّت منطقه، موقعیّت جهان، موقعیّتهای حسّاسی است، بخصوص برای ما ملّت ایران. حسّاسیّت از این جهت که از یک طرف عربده‌کشی‌های سران استکبار و سیاستمداران آمریکای جهان‌خوار، از یک طرف قدرت‌نمایی جوانان مؤمن و پیروزی‌های پیاپی در میدانهای مختلف، از یک طرف مشکلات اقتصادی کشور و تنگیِ معیشتِ بخش بزرگی از مردم ضعیف کشور و از طرفی حسّاس شدن و به کشور که این وضعیّت آنها را حسّاس کرده و به تکاپو و تلاش فکری و عملی وادار کرده است. کشور به‌خاطر وجود مشکل، از خمودگی و بی‌عملی درآمده است؛ خیلی‌ها که فقط تماشاگر بودند، امروز احساس وظیفه‌ میکنند و سرگرم تلاش میشوند؛ اینها جهات مختلفی است، اوضاع ویژه‌ای است برای کشور و این جلسه در چنین شرایطی تشکیل شده است." 🔰پرده دوم: بیّنه قرآنی اما این تبیین وضعیت رهبری آینه و تصویرگر آیه ذیل برای ما می باشد: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾ اعراف در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسهاى(یا خطری) از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند (۲۰۱) این آیه چه پیامی برای ما دارد؟! حقیر در پی پاسخ به سوالی هستم که ممکن است پرسیده شود: ❓به لحاظ زمانه شناسی و زمینه شناسی چه شد که انقلاب اسلامی رخ داد؟ ❓به لحاظ جامعه شناختی چه می شود که در مواقع خاصی جنبشها و تحرکات اجتماعی شدیدتر می شود؟ ❓به لحاظ روانشناسی اجتماعی آیا جامعه ایمانی در مواقعی در معرض یک بعثت و رستاخیز قرار دارد؟ حقیر بنا دارم پاسخی مبتنی بر این آیه و متکی به تبیین رهبری به پرسش های فوق بدهم: 🔰پرده سوم: 💢 " تقوا یعنی آن تجهیز لازم را، آن زره لازم را در مقابل ولایت طاغوت و دستگاه استکبار بر تن می پوشد و وارد مبارزه با ولایت طاغوت می شود برای دستگیری از گناهکاران" سید علی خامنه ای، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 💢 ضرورت پیشرفت و عبور از شدائد و سختی ها: "امت اسلامی هم اگر با تقوا بود، میتواند در راه‌های دشوار حرکت کند؛ مشکلات در مقابل او زانو میزنند؛ او در مقابل مشکلات زانو نمیزند. به این جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) توجه کنید: «من اخذ بالتّقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوّها»؛ اگر فردی - و من عرض میکنم اگر ملتی - تقوا را برای خودش جاده‌ی عمل قرار داد و متقی شد، شداید زندگی اگر نزدیک او هم رسیده باشد، از او دور خواهد شد. «و احلولت له الامور بعد مرارتها»؛ تلخیهای زندگی برای او شیرین خواهد شد. «و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها»؛ امواج طوفنده‌ی شداید زندگی، بعد از آن که متراکم شده باشند، از او دور خواهند شد و او بر امواج سوار خواهد شد. «و اسهلت له الصعاب بعد انصابها»؛ دشواریها و سختیهای زندگی بعد از آن که به سخت‌ترین مرحله رسیده باشد، برای او آسان خواهد شد. واقع قضیه هم همین‌طور است. امروز ملتهای مسلمان در مقابل زورگویی قدرتهای جهانی حرفی برای گفتن ندارند؛ نه علم لازمی، نه فناوری پیشرفته‌یی، نه در زمینه‌های گوناگون سیاسی مهارتی؛ چرا؟ چرا ما عقب ماندیم؟ چون تقوا را از دست دادیم. این همان شدتهایی است که با تقوا برطرف میشود. شما ملت ایران در انقلابتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ در دفاع از این انقلاب و از کشور و از اصالتهای اسلامی و دینی و ملیتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ لذا امروز بحمداللَّه به همان نسبت عزیزید. امروز عزت و اقتدار و عظمت ملت ایران در چشم مردم دنیا و دولتها و حتّی دشمنانش با اکثر کشورهای اسلامی قابل مقایسه نیست؛ این به خاطر تقواست. هر چه کمبود داریم، به خاطر بیتقوایی است."۱۳۸۴/۰۵/۲۸
💢 یعنی تلاش در راه تحقق آرمانهای اسلامی و مطالبات اسلام "یک تقوای فردی داریم که من و شما خودمان از گناه پرهیز کنیم، خودمان را حفظ کنیم؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة؛ خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این تقوای فردی است. تقوای اجتماعی -تقوای اسلامی مربوط به اجتماع- این است که در راه تحقّق این چیزهایی که اسلام از ما مطالبه کرده است، تلاش کنیم. همه‌ی آن آرمانهایی که عرض کردیم، آرمانهای اسلامی است؛ یعنی مسئله، فقط مسئله‌ی یک محاسبه‌ی عقلائی نیست؛ اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما میگوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ عبودیّت خدا -یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن- و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [میگوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشَّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۳) اینها دستور قرآن است. اینکه ما خودمان را و مردممان را و جوانانمان را و مسئولینمان را به احساس مسئولیّت در مقابل این حرفها فرا میخوانیم، فقط یک توصیه‌ی عقلائی نیست، یک توصیه‌ی سیاسی نیست؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است"۱۳۹۵/۰۳/۱۴ 💠پس بدین ترتیب بیان آیه این است: آنانکه بنای بر تقوا دارند نه تنها تقوای فردی بلکه تقوای اجتماعی، در برابر سختی ها و شدائد مقاومت و ایستادگی میکنند، کاهلی و سستی نمی کنند و در راه تحقق آرمانها و مطالبات اسلام عقب نشینی نمی کنند. بلکه متوجه اند تا نظام اسلامی را بیش از پیش حفظ کرده و اراده اسلام را در مدیریت و راهبری آن بسط دهند و به بیان امام خمینی ره در تلاشند خود را از رأس گناهان کبیره نگه دارند: 💢"امام خمینی:همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسل‌های آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است." 💠فلذا در مواقعی که مؤمنین به تعبیر قرآن در معرض مساس و درگیری با طائفه ای ازشیاطین انس و جن قرار میگیرند متذکر شده(تذکروا) و ناگهانی و فجاءة با نهیب های امام و ولیّ جامعه مبصر می گردند(فإذا هم مبصرون) پس به لحاظ زمانه شناسی و زمینه شناسی همانگونه که امت ایران در درگیری با رژیم طاغوت پهلوی به امامت امام خمینی ره متذکر شدند و به خیابان ها ریختند و طاغوت سیاسی را سرنگون کردند اکنون نیز امت ایران و نخبگان این سرزمین ضرورت دارد با رعایت تقوای اجتماعی و مقاومت در سختی اقتصادی طاغوت اقتصادی و امپراتوری دلار را ساقط سازند. همان طور که به لحاظ جامعه شناختی در انقلاب اسلامی سال 57 به هدایت انگشتر خضر امام خمینی ره امت ایران قبله خواست و آرمان خود را با مطالبات و آرمانهای اسلامی تنظیم نمود اکنون نیز ضرورت دارد امت ایران رویه رفتاری اجتماعی خود را مبتنی بر هدایت الهی و نه حرص و طمع برآمده از برساختهای ذهنی امپراتوری رسانه ای غربی سامان دهد. و همان طور که به لحاظ روانشناختی تقوای اجتماعی امت ایران در انقلاب اسلامی سال 57 رستاخیز و بعثتی درونی در جانها و قلوب رقم زد ضرورت دارد با تعمیق و تقویت معرفت ایمانی خود و اطرافیانمان را در این نزاع تمدنی نامتقارن تجهیز کنیم. این خاصیت تقوای اجتماعیست که هنگامی که جامعه ایمانی در معرض جامعه کفر و هویت کفر قرار میگیرد متذکر شده و مستبصر می شود. این خاصیت ایمان توحیدی است که میخواهد استقلال خود را در برابر کفر و طاغوت حفظ کند. ایمان بالله همراه با اجتناب از طاغوت است. فلذا خاصیت ذاتی ایمان بالله کفر به طاغوت می باشد و ایمان واقعیست که در هنگامه مساس و درگیری با شیاطین و طواغیت متذکر شده و مستبصر می گردد. اما در این میانه برادران ناباب و شرور ما آنانکه کفر به طاغوت و اجتناب از طاغوت را فراموش کرده اند و شیاطین را به عنوان برادر خود گرفته اند رفتار دیگری دارند: وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ ﴿۲۰۲﴾اعراف و يارانشان آنان را به گمراهى مىكشانند و كوتاهى نمی كنند. .
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
بسم الله ، ، ، 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری آزادی با رویکرد در بیان رهبری🔰 بخش دوم: 💢آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از عبودیت غیر خدا ✍"ریشه‌ی آزادی در فرهنگ اسلامی، جهان‌بینی توحیدی است. اصل توحید با اعماق معانی ظریف و دقیقی که دارد، آزاد بودن انسان را تضمین میکند؛ یعنی هر کسی که معتقد به وحدانیت خداست و توحید را قبول دارد، باید انسان را آزاد بگذارد. لذا شما می‌بینید در دعوت انبیا در سوره‌های مختلف قرآن، در سوره‌ی انبیا، در سوره‌ی اعراف، در چند سوره که از پیغمبران مختلف حرف میزند، مثلاً میگوید: «و الی عاد اخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا اللّه»؛(۱) اول آنها را از خدا میترساند و دنبال سرِ او اطاعت از خدا و اطاعت از خودش را که نماینده‌ی خداست، به مردم پیشنهاد میکند و مطرح میکند. تمام پیغمبران اولین حرفشان عبارت بوده از اینکه از خدا اطاعت کنید و از طاغوت، از کسانی که غیر خدا هستند و میخواهند انسان را اسیر کنند و برده کنند، اجتناب کنید؛ «ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»،(۲) در قرآن با همین لفظ و این مفهوم مکرر ذکر شده. بنابراین آزادی اسلامی متکی بر توحید است. ✍این همان بحثی است که عرض کردم دامنه‌ی بسیار وسیعی دارد و خود ما، خود بنده در بحثهای توحیدی در سالهای گذشته، وقتی که اینجاها را و این موضوع را میخواستیم بحث کنیم، ساعتهای متمادی و روزهای متمادی آیات و مفاهیم قرآن و حدیث را در اینجا ذکر میکردیم؛ واقعاً یک دریائی از معارف اسلامی است. اینجا من به طور خلاصه و مجمل عرض میکنم که روح توحید عبارت است از اینکه عبودیت غیر خدا باید نفی بشود. یعنی توحید در هر دینی و در دعوت هر پیغمبری معنایش این است که انسان باید از غیر خدا - چه آن غیر خدا یک شخص باشد، مثل فرعونی، نمرودی؛ چه غیر خدا یک تشکیلات و یک نظام باشد، یک نظام غیر الهی؛ چه غیر خدا یک شی‌ء باشد؛ چه غیر خدا هوی‌ها و هوسهای خود او باشد؛ چه غیر خدا عادتها و سنتهای رایج غیر الهی باشد - و از هرچه غیر خداست، اطاعت و عبادت نکند و فقط از خدای متعال اطاعت کند. ✍اطاعت از خدا به این معناست که احکام الهی را عمل کند؛ نظامی را که الهی است و متکی بر تفکر الهی است، قبول کند؛ رهبر و زمامداری را که ارزشهای الهی را دارد، رهبر و زمامدار بداند، از او اطاعت کند؛ پیامبری را که از سوی پروردگار می‌آید، واجب‌الاطاعه بداند؛ ولیّ امری را که خدا معین کرده، مورد قبول بداند و اطاعت کند و در همه‌ی حرکات و رفتار در این چهارچوب فقط زندگی کند و از غیر این چهارچوب هیچ اطاعتی نکند؛ فقط بنده‌ی خدا باشد. انسان در جهان‌بینی اسلام آن موجودی است که در او استعدادهای فراوانی نهفته است. این انسان میتواند در میدانهای علم و دانش و کشف رمزها و حقایق خلقت تا بی‌نهایت پیش برود؛ در سیر مراتب معنوی و مراحل روحی میتواند تا بی‌نهایت پیش برود؛ از فرشتگان میتواند بالاتر بزند؛ از لحاظ انواع و اقسام قدرتمندی‌ها میتواند به اوج قله‌ی قدرت برسد. اگر عبودیت خدا کرد، اطاعت خدا کرد، این راه‌ها در مقابل او باز خواهد شد. اگر اطاعت غیر خدا کرد، بالهای او بسته خواهد شد و از پرواز باز خواهد ماند در همه‌ی رشته‌ها؛ حتی علم و دانش هم با توحید در سر راه انسان قرار میگیرد و انسان با او آشنا میشود. ✍شما ببینید مسلمان صدر اسلام که علی‌رغم جهالت حاکم بر آن روز دنیا و شرک حاکم بر آن روز دنیا به توحید گرایش پیدا کرد، آنچنان آزادی و فتوحی پیدا کرد که درهای علم و دانش به روی او باز شد و جلو افتاد و همه‌ی بشریت به دنبال او وارد وادی علم شدند که امروز دنیا و بشریت دانش خودش را مدیون اسلام است و مدیون توحید مسلمانهائی است که اولْ‌بار قدم در وادی دانش گذاشتند. این آزادی اسلامی است.
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
بسم الله #توحید، #ولایت، #آزادی، #انسان 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش
✍پس ریشه‌ی آزادی در اسلام عبارت است از شخصیت و ارزش ذاتی انسان که بنده‌ی هیچ کس غیر خدا نمیشود و در حقیقت ریشه‌ی آزادی انسان توحید و معرفت خدا و شناخت خداوند است. ریشه‌ی آزادی در اسلام انواع و اقسام آزادی‌های تازه‌ای را برای انسان به بار می‌آورد. دیگر انسان آزاد در فرهنگ اسلامی نمیتواند و حق ندارد از غیر خدا اطاعت کند - که در آن تفاوت سوم با آزادی غربی بعداً این را مشروحتر عرض خواهم کرد - لذا شما می‌بینید انبیا همه و بخصوص اسلام بر روی عبودیت انحصاری پروردگار تکیه کرده. قرآن خطاب به اهل کتاب - یعنی یهود و نصاری - این پیشنهاد را در زمان پیغمبر مطرح میکند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم»؛ ای اهل کتاب، ای یهود و نصاری، بیائید بر یک کلمه با هم توافق کنید و آن این است که: «ألّا نعبد إلّا اللّه»، به غیر خدا هیچ کسی دیگر را عبادت نکنید. این چیزی است که در ادیان یهود و مسیحیت بوده و در همه‌ی ادیان الهی بوده؛ اسلام هم که پرچمدار این توحید خالص است. بعد به این اکتفا نمیکند، با جمله‌ی دیگری عبودیت خدا را روشنتر میکند: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را - نه فقط هیچ کسی را - شریک خداوند قرار ندهید. یعنی خواستها، هوی‌ها، هوسها، خودخواهی‌ها، خودرأیی‌ها، استبدادها، سنتها، و آداب و عادات غلط جاهلی، هیچ کدام از اینها را ما شریک خدا در عبودیت قرار ندهیم. باز مطلب را در صحنه‌ی زندگی روشنتر و عینی‌تر میکند: «و لا یتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه»؛(۳) هیچ کدام از ما آن دیگری را پروردگار خودمان و ارباب خودمان و سرور خودمان نگیریم، مگر خدا؛ یعنی فقط سرور همه‌ی ما خدا باشد و بس؛ هیچ انسانی هیچ سرور و بالاسر دیگری غیر از خدا نداشته باشد. این آن شعار اسلام است و منشور جهانی اسلام این است. آزادی‌ای که ما دعوت میکنیم بشریت را به آن، این است. اگر امروز هم بشر بتواند این آزادی را مورد توجه قرار بدهد و عمل بکند، اگر نظامهای فاسد نتوانند بر دوش بشر سنگینی بکنند، اگر انسانهای ظالم و خودکامه در سراسر عالم نتوانند انسانها را اسیر و برده‌ی خودشان بکنند، اگر کمپانی‌های اقتصادی بزرگ دنیا و شرکتهای چند ملیتی و کسانی که به خاطر پول و به خاطر سود میلیونها انسان را در سراسر دنیا حیران و سرگردان و زندانی خودشان کردند، اگر بشر بتواند سنگینی بار اینها را از دوش خودش بردارد، همان آزادی است که اسلام میخواهد. ✍آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از غیر خدا و اسلام که انسان را بنده‌ی خدا میداند، این رجحان را بر همه‌ی ادیان و مکاتب دیگر دارد. در بعضی از ادیان انسان فرزند خداست، این فرزند خدا بودن یک تعارف است، فرزند خداست و اسیر هزاران انسان دیگر؛ این چه جور فرزند خدائی است؟ اسلام میگوید انسان بنده‌ی فقط خداست، یعنی بنده‌ی هیچ کس نباش؛ فرزند هر کی میخواهی باش، از کس دیگری اطاعت نکن. جهاد اسلامی اصلاً برای همین است و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) درباره‌ی جهاد اسلامی میفرماید: «لیخرج النّاس من عبادة العباد الی عبادة اللّه و من طاعة العباد الی طاعة اللّه و من ولایة العباد الی ولایة اللّه»؛(۴) اصلاً جهاد برای این است؛ جهاد برای کشورگشائی نیست، برای فتح سرزمین نیست، برای به دست آوردن غنائم جنگی نیست، جهاد برای این است که انسانها را از بردگی بندگان به عبودیت خدا سوق بدهند؛ از اطاعت و فرمانبری بندگان و نظامهای ساخته‌ی دست بندگان به اطاعت خدا بکشانند؛ از ولایت و حاکمیت و سرپرستی بندگان و انسانهای ضعیف که خودشان برده‌ی هوا و هوس و شهوت و غضب خودشان هستند، انسانها را خارج کنند و به ولایت‌اللّه و سرپرستی خدا ببرند. کدام افتخار برای انسان از این بالاتر است؟ این آن انسان آزاد ایده‌آل است که میتواند ادعا بکند که من آزادم. ✍آن انسانی که ادعا میکند من آزادم، فقط آزادی‌اش در این است که توی خیابان مثل حیوانات جلوی چشم مردم میتواند جفتگیری بکند یا آزادی‌اش در این است که یک صندوقی را آنجا میگذارند و تمام امکانات فهم و شعور او را در دست میگیرند و او را هُل میدهند که برود توی این صندوق به نام یک کسی، یک کارتی، یک ورقه‌ی رأیی بیندازد، آزادی او فقط همین است، اما هزاران اسارت دست و پای او را بسته، این آزاد نیست. این انسان چطور ادعا میکند من آزادم؟ اسارت شغل، اسارت نظامهای فاسد، اسارت هوی‌ و هوس، اسارتهای پلیسی، اسارتهای گوناگون ناشی از فشار قدرتها، اسارت اقتصادی به دست تشکیلاتهای گوناگون اقتصادی دنیا، این ملتهائی که این همه اسارت دارند، چطور میتوانند بگویند ما آزادیم؟ چطور میتوانند ادعا بکنند که آنی که دارند این آزادی است، این چه آزادی است؟ این همان چیزی است که اسلام قبول ندارد. آزادی اسلام، ریشه‌اش آزادی انسان از عبودیت هر آنچه غیر خداست. در حالی که آزادی غربی ریشه‌اش عبارت بود از تمنیات و تمایلات و خواستهای پست انسانی یا همه جور خواست انسانی.۱۳۶۵/۱۰/۱۹