﷽❣ سلام_امام_زمانم ❣﷽
تقصیر دلم چیست
اگر روی تو زیباست
حاجت به بیان نیست
که از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه
تماشای تو هستم
افسوس که یک لحظه
تماشای تو رؤیاست
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
صبحتون مهدوے 🌼 🍃
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
#التماس_دعای_فرج
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
نیاز
بہهیچ زبان
شاعرانہاے نیسٺ
🌹فقط
رَبَنـا
آتِنـا
فِے دنیا
ڪربلا...
ڪربلا...
ڪربلا...
باز هم زائرتان نیستم
ازدور سلام ارباب
#امام_حسین
#ماه_رجب
#شهیدانه
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
سلام
صبح یک شنبه تون بخیر
عرض ارادت خدمت عزیزان وفادار سنگر
✌️✌️❤️❤️✌️✌️
عرض خوش آمد خدمت بزگواران تازه وارد
به سنگر رفیق شهیدم خوش اومدین
😊☺️✌️✌️😊😊
مقدمتان گلباران
💐💐🌷🌷🌹🌹
🥀🥀🌺🌺🌸🌸
🌼🌼🌻🌻🌼🌼
🌸🌸🌺🌺🥀🥀
🌹🌹🌷🌷💐💐
#ماه_رجب
#خوش_آمد
#رفیق_شهیدم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
حدیثی از امام علی علیه السلام : هرگاه کسی به نماز می ایستد شیطان حسودانه به او می نگرد به خاطر آن ک
میگفت:
چشمان شهدا
به راهـے است کہ
ازخود به یادگار گذاشته اند،
اما چشم ما
بـه روزى است که با
آنان رو بروخواهیم شد...
دعائـے...
تا که شرمنده نباشیم
😔😔😔
#شهیدانه
#ماه_رجب
#انتخابات
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
هدایت شده از خاطرات صوتی دفاع مقدس
مهمان شام۴۹.m4a
4.49M
کتاب : مهمان شام .. خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی 🌹
راوی : 🌹
قسمت : چهل و نهم🌹
آدرس ما👇👇👇ت ل گ رام
@defaemogadas1
ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1487863813C4bb957d00e
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/GZeookBrGMTEkraRvVXLXl
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سرگذشت تلخ شهادت #برادران_نمکی از زبان مادری داغدار... مادران بسياري در جامعه وجود دارند كه بدون
سرگذشت تلخ
شهادت #برادران_نمکی
از زبان مادری داغدار...
مادران بسياري در جامعه وجود دارند كه بدون كمترين توقع و چشمداشتي و تنها با هدف وطن پرستي و تنومند كردن درخت انقلاب اسلامي، عزيزترين كسانشان را در اين راه تقديم كردند...
#قسمت_دوم
#ماه_رجب
#شهیدانه
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
👇👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
شهيد رحمت الله نمكي 22 ساله، شهيد شهريار نمكي 19 ساله و شهيد شهرام نمكي 16 ساله سه جوان غيوري بود
👉ادامه
وی گفت:
با گذشت زمانی نه چندان طولانی نهضت اسلامی به اوج رسیده بود، رحمت به همراه برادران و دوستان همفکرش زحمت زیادی کشیدند شب ها تا سحر خواب راحتی نداشتند و اغلب در سطح شهر اعلامیه های امام را به سنندج می آورند و در بین اقشار مختلف مردم پخش می کردند و مبارزه همچنان ادامه داشت تا بالاخره مجاهدت های جوانان این مرز و بوم به بار نشست و نهضت اسلامی به پیروزی رسید...
شروع فعالیت گروهک ها در سنندج
خانواده ما هم از حملات گروهک های خدانشناس در امام نماند، پسران من هم شناسایی شده بودند، همه جور افراد دو و برمان بودند، خلاصه اوضاع نابسامانی بود، تضمینی نبود که از گزند کومله و دموکرات در امان بمانی.
در اوضاع نابسامان کردستان پسران من به دوستانشان که با هم، هم عقیده بودند، می گفتند از این شهر بروید تا در امان باشید و اتفاقی برایتان نیفتد ولی خودشان هرگز راضی نبودند جای دیگری جز سنندج باشند.
شروع فعالیت گروهک ها در سنندج
خانواده ما هم از حملات گروهک های خدانشناس در امام نماند، پسران من هم شناسایی شده بودند، همه جور افراد دو و برمان بودند، خلاصه اوضاع نابسامانی بود، تضمینی نبود که از گزند کومله و دموکرات در امان بمانی.
در اوضاع نابسامان کردستان پسران من به دوستانشان که با هم، هم عقیده بودند، می گفتند از این شهر بروید تا در امان باشید و اتفاقی برایتان نیفتد ولی خودشان هرگز راضی نبودند جای دیگری جز سنندج باشند.
#شهیدانه
#ماه_رجب
#انتخابات
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
👉ادامه وی گفت: با گذشت زمانی نه چندان طولانی نهضت اسلامی به اوج رسیده بود، رحمت به همراه برادران
رحمتالله كه آمد، پدر و خواهر زخمياش را بلند كرد و به داخل منزل برد. خودم رفتم به طرف كوچه، كه ببينم چه خبر شده، چشمم افتاد به يك گروه آدم مسلح كه تعدادشان از ده بيست نفر هم بيشتر بود و اسلحه به دست منزل ما را محاصره كرده بودند و چشمشان به خانه بود. سرشان داد كشيدم اي از خدا بيخبرها! از جان ما چه ميخواهيد؟ چرا دست از سر ما برنميداريد؟ يكي از جمعشان درآمد: با پسرهاي تو كار داريم، بگو بيايند! پرسيدم: مگر آنها چه جرمي دارند كه بايد بيايند پيش شما؟ گفت: چيز مهمي نيست.
چند لحظه با آنها كار داريم و بعد ميرويم. باور نكردم. سريع به داخل حياط برگشتم و دروازه را پشت سرم بستم. چند لحظه كه گذشت، همسايهها ماشيني آوردند كه شوهرم را به بيمارستان برسانند. من و رحمتالله هم داخل اتاق، داشتيم پاي دخترم را پانسمان ميكرديم. هنوز زخمش را كاملاً نبسته بوديم كه دوباره صداي تيراندازي بلند شد و همه چيز به هم ريخت. رحمتالله اين وضع را كه ديد، بلند شد كه ببيند آنها چه از جان ما ميخواهند. حالا هرقدر التماس ميكنم كه نرو بيرون، قبول نميكرد. خودش را به زور از بين دستهايم رها كرد و گفت: بگذار ببينم اينها چه ميخواهند؟ ما كه داخل خانه بوديم، گروهكها دو تا ديگر از پسرهايم ـ شهرام و شهريار ـ را دستگير كرده بودند و پيش خودشان داشتند.
#شهیدانه
#انتخابات
#شهادت
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
حیا یعنی... بدانی ارتباط پنهانی با نامحرم، رزق معنوی تان را ازبین میبرد... و روشنای قلب و چشمتان را
بانو...
حجاب تو را زمین نمیزند
در آسمان ها
برایت رکورد میزند. ...
#حجاب
#چادرانه
#شهیدانه
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
یڪروایتعاشقانہ💍 قهر بودیم گفت : عاشقمے گفتم : نہ😁 گفت : لبت نہ گوید و پیداست مےگوید دلت آرے کہ
یڪروایتعاشقانہ💍
خواستگارها آمده و نیامده
پرس و جو مےکردم
کہ اهل نماز و روزه هستند یا نہ
باقے مسائل برایم مهم نبود☺️
حمید هم مثل بقیہ
اصلا برایم مهم نبود کہ
خانہ دارد یا نہ
وضع زندگیش چطور است
اینها معیار اصـلیم نبود
شڪرخدا حمید از نظر دین و ایمان
کم نداشت و این خصوصیتش مرا
بہ ازدواج با او دلگرم مےکرد♥️
حمید هم بہ گفتہ خودش حجاب
و عفت من را دیده بود
و بہ اعتقادم درباره امام
و ولایت فقیہ و انقلاب
اطمینان پیدا ڪرده بود
در تصمیمش براے ازدواج
مصمم تر شده بود🍃
روایتے_از_همسرِ↓
#شهید_حمید_ایرانمنش
#یک_روایت_عاشقانه
#مذهبیها_عاشقترند
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
تو جوادی و
ما گدای توئيم
هر چه هستيم
خاک پاي توئيم...
لطف تو، عجز ما، بود معلوم
هر دو هستيم لازم و ملزوم
پیشاپیش میلاد امام جواد بر ساحت مقدس امام تمام شیعیان و شما رفیق شهیدمی ها (ع) تبریکو تهنیت...
#ميلاد_امام_جواد
#ماه_رجب
#شهیدانه
#پروفایل
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄