🌹 مسلمِ امام زمان(عج)
استاد ماندگاری:
چنین حالتی از امتحان، بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده است و پیروان جبهه حق در وفاداریشان مورد امتحان قرار گرفتهاند و در آینده نیز مورد امتحان قرار خواهند گرفت. ما نیز در بستر چنین امتحاناتی هستیم. اگر امروز در کنار مسلمِ امام زمان(عج) باشیم، سربلند میشویم و در آزمون بزرگ ظهور نیز به لطف پروردگار سرافراز خواهیم شد.
#ولایت #امام_زمان #مهدی_موعود
#ظهور #تعجیل #فرج #دعا #انتظار
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌹 مسلمِ امام زمان(عج) استاد ماندگاری: چنین حالتی از امتحان، بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده اس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#کلام_شهید🌹 اگر #امام_زمان غیبت کرده است، این #غیبت ماست نه غیبت او... این ما هستیم که چشمان خو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم🌹🌹
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
🌹 #معرفی_شهید🌹
✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید مهمان #شهید_مهران_اقرع
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
برای آشنایی بیشتر شهدا در نشر مطالب کوشا باشیم
زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#زندگی_نامه#زندگینامه
من و همسرم سال 1367 در روزهای پایانی #جنگ با هم #ازدواج کردیم
و ماحصل زندگیمان سه فرزند شد.
مسعود، مهران و مرجان.
مهران متولد18#خرداد سال 1371 بود.
بعد از #دیپلم وارد #دانشگاه_علوم_انتظامی_امین #ناجا شد
و بعد از اتمام درسش در سال 1393 به #سیستان_و_بلوچستان رفت.
چون میخواست ابتدای خدمتش را در #مرز سپری کند.
مهران اصرار داشت که وارد ناجا شود.
با توجه به سابقه خدمتی همسرم، هر دو فرزندمان مسعود و مهران میتوانستند #معاف شوند اما مهران اجازه نداد که پدرش کارهایش را پیگیری کند. گفت من #نظام را دوست دارم.
خیلی دوست داشت که حتماً خدمت سربازیاش را انجام دهد.
اما من از مهران خواستم که خوب فکرهایش را بکند.
به #شوخی به مهران گفتم شاید مانند پدرت خوششانس نباشی تا همسری گیرت بیاید که با همه شرایط یک فرد نظامی، رفت و آمدها، نبودنها و شهر به شهر گشتنها بسازد.
گفت مامان مثل شما پیدا میشود.
من #شغل بابا را دوست دارم.
همیشه با خنده میگفت مامان بگذار من بروم سیستان و بلوچستان #ریگی را دستگیر کنم.
میگفتم نگو من استرس میگیرم.
میگفت عمر دست خداست، نگران نباش.
#مادر #مادرانه
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خاطره
در اینجا میخواهم برایتان خاطرهای از مهران بگویم. سال چهارم دبیرستان بود. #نیمه_شعبان هر روز صبح غسل میکرد،
#وضو میگرفت و با دوچرخهاش مسیر طولانی از خانه تا #مزار_شهدا را #رکاب میزد.
تا #عید_فطر کارش همین بود.
میرفت تا در کنار گلزار شهدای گمنام #دعای_عهد را بخواند.
مریض هم شد. اما خیلی مصر بود که برود من هم گفتم برو مهران جان، امام زمان(عج) ما غریبند.
من نیت کرده بودم که شماها #سرباز_امام_زمان(عج) باشید.
من همیشه میگویم و گفتهام پسرهایم قبل از هر چیزی بسیجی هستند و این از همه چیز برایم مهمتر است.
من قبل از اینکه به همه بگویم مهران #افسر است، میگویم مهران یک #بسیجی_افسر است.
یا وقتی میخواهم بگویم مسعود مهندس است ابتدا میگویم مسعود یک #بسیجی_مهندس است.
من افتخار میکنم که بچهها بسیجی هستند.
همه آنها را #نذر خانم #حضرت_زهرا(س) کردهام. افتخار میکنم بچههایم از #بسیجیان_مخلص هستند.
#بسیجی #بسیج #هفته_بسیج
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#شهادت
#نحوه_شهادت
تقریباً هفت هشت ماهی میشد که به سیستان و بلوچستان رفته بود.
از آنجا خیلی برایم تعریف میکرد.
میگفت همه چیز آرام است و جای نگرانی نیست.
میگفت مادر در اینجا آدم به #خدا نزدیکتر میشود.
با این تفاسیر مطمئن میشدم که آنجا #آرام است و نباید نگران شوم.
هر بار که با من تماس میگرفت، میگفت #مادر برایم #دعا کنید.
همیشه همین را میخواست.
میگفتم انشاءالله خدا درست میکند.
آخرین بار به من گفت: «مامان خیلی برای من #دعا کن.»
گفتم: «چی شده؟ مشکل کاری داری؟» گفت: «یک چیزی است فقط دعا کنید.» من هم گفتم:
«تو که به من نمیگویی اما هر چه از خدا میخواهی به تو بدهد.»
دوستانش میگویند قرار بود بروند و گشتی بزنند.
مهران رفت #وضو گرفت. زمانی که وضو میگرفت ذکر #شهادتین را زمزمه میکرد. خودش #داوطلبانه همراه نیروهایش رفته بود.
مهران به یکی از دوستانش به نام عباس که تنها چند روز از خدمتش مانده بود میگوید عباس اگر میخواهی همراه ما بیا.
عباس میگوید در این مدتی که اینجا بودم هیچ اتفاقی نیفتاد امروز میآیم ببینم چه میشود. بچهها در 17 فروردین ماه سال 1394 در #منطقه_مرزی به همراه همرزمانشان با عوامل #گروهک_تروریستی #جیش_العدل که از داخل #پاکستان وارد مرزهای ایران شده بودند، درگیر میشوند و مهران و همرزمانش به شهادت میرسند.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
خبر شهادت مهران را ابتدا به پسرم مسعود داده بودند. وقتی مسعود به خانه آمد، دیدم چشمهایش قرمز است. گفتم:
«چرا آنقدر با لپ تاپ کار میکنی؟ چشمهایت اذیت شدهاند.»
خودم هم همیشه #اخبار را پیگیری میکردم.
چند ساعت پیش از آمدن مسعود زیرنویس شبکه 6 را خواندم که نوشت:
امروز در یک حادثه تروریستی چند مرزبان ایرانی در #نگور به شهادت رسیدند. با خودم گفتم خدا لعنت کند این تروریستها را که بچههای ما را شهید میکنند. آنقدر مهران از آرام بودن اوضاع محل خدمتش گفته بود که اصلاً گمان نمیبردم این اتفاق برای مهران افتاده باشد.
مسعود نتوانست خبر شهادت برادرش را به ما بدهد. فردا صبحش که شوهرخواهرم آمد خانه ما، به من گفت میخواهم چیزی به شما بگویم. اما باید مثل همیشه خیلی خوب و منطقی برخورد کنید.
ایشان گفت: «در درگیری دیروز مهران از ناحیه چشم و پا دچار مجروحیت شده است.»
با شنیدن این خبر، پاهایم سست شد، نشستم و گفتم مگر میشود چشم آسیب دیده و مهران زنده مانده باشد.
خودم آرام آرام به پدرش موضوع را گفتم. خیلی خونسرد بودم. خدا کمک کرد. به شوهر خواهرم گفتم گروه خونی من O مثبت است. کم کم حاضر شویم و برویم شاید کسی نباشد که به پسرم خون بدهد.
لباس میپوشیدم که برویم که دیدم خواهرها و بستگانم یکی بعد از دیگری به خانه ما میآیند، بعد از طرف اداره همسرم آمدند و خبر شهادت را دادند.
من مات مانده بودم و #سجده_شکر کردم.
مهران به خواستهای که همیشه برای اجابتش از من میخواست دعا کنم رسیده بود.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
دو شب قبل از شهادت مهران داشتم #قرآن میخواندم.
به این معنا در قرآن رسیدم که فرمودند:
ما شما را با مال و جان و فرزندانتان امتحان میکنیم. رفتم پیش مسعود و معنای این آیه قرآن را برایش خواندم و گفتم:
«تاب ندارم که خدا من را با جان شما امتحان کند.» مسعود گفت:
«مادر جان خدا بارها شما را آزمایش کرده است.»
گفتم «با هر چه آزمایش کند من با این مورد نمیتوانم کنار بیایم.»
مسعود گفت: «خدا خودش میداند که چه کند. شما بسپار به خدا.»
گریه کردم و گفتم: «من این را نمیتوانم تحمل کنم.» همان شب در #نماز_شب به خدا گفتم هر کاری میخواهی کن، من تسلیم امر تو هستم، نمیخواهم پیش خانم حضرت زهرا(س) بیآبرو شوم.
اگر مهران غیر از شهادت از من جدا میشد، نمیتوانستم تحمل کنم.
خود خدا کمک کرد و #آرامش عجیبی در مراسم مهران داشتم، آنقدر که خواهرهایم میگفتند ما خجالت میکشیدیم پیش تو گریه و زاری کنیم.
گفتم خدا در #سوره_بقره فرموده است:
هر کسی در راه خدا از جان و مالش بگذرد خدا جای آن نفر را در خانه پر میکند و من این را با حضور مهران درکنارم حس میکنم.
#قرآن #شهیدان_زنده_اند
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
ستوان دوم «شهید مهران اقرع» و ستوان دوم «شهید علی امامدادی» از پرسنل یگان تکاوری 132 باهوکلات سیستان و بلوچستان که برای حفظ حریم مقدس کشورمان از لوث وجود منحوس اشرار در مرزبانی این استان مستقر شده بودند به دست اشرار به شهادت رسیدند.
این شهدای بزرگوار همراه با شش همرزم خود در 17 فروردین 1394 در منطقه نگور حد فاصل میله مرزی 239 در کمین گروهگ جیش الظلم قرار گرفتند و پای بر بساطِ «عند ربهم یرزقون» نهادند.
گفتنی است شهید مهران اقرع فرمانده دسته شهدا در سال 1371 در مشهدالرضا و شهید علی امامدادی در سال 1370در باخرز متولد شدند؛ این شهدا از دانشآموختگان دوره 22 دانشگاه علوم انتظامی امین ناجا بودند که به فیض شهادت رسیدند.
#ستوان_دوم #مرزبان
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#پدر_شهید اقرع نیز در وصف پسرش گفت که علاقه مهران به لباس :ناجا یک #علاقه_ذاتی بود و آن قدر به این لباس علاقه داشت که میتوانست با #سابقه_جبهه من معاف شود اما این کار را نکرد.
چون من در #ناجا بودم و می توانستم او را سفارش کنم ولی او اهل سفارش پذیری و سفارش کردن نبود و با #عشق و #علاقه و آگاهی کامل در این مسیر قدم برداشت.
پدر شهید اقرع گفت:
مهران به معنای واقعی #عاشق_ولایت مردم #صله_ارحام و نوع دوستی بود و اینها در وجودش موج میزد.
#سردار_حسین_اشتری پدر امیر گفت که ما در ناجا از 13 هزار شهید، 200 شهید #دهه_هفتادی داریم و وقتی ما زندگی این شهدا را مرور میکنیم، بیانات #حضرت_آقا مبنی بر امیدواری به آینده و تاکید بر جوانان را درک میکنیم و این شهدای ما همان روحیه شهدای #دوران_دفاع_مقدس دارند.
#دفاع_مقدس #بسیج #بسیجی
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #شهید_مهران_اقرع
از زبان #مادر_شهید
🌷🌷🌷🌷
#انگشتر #انگشتر_سوخته #جوان
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🤚سلام° و عرض ادب
خدمت همراهان #سنگر #رفیق_شهیدم
ان شاءالله که
رضایت ❤️ـخدا
و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا
شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت
🌹🌹🌹
امروز با معرفی #شهید_مهران_اقرع خدمت بزرگواران بودم
#بسیجی
شادی روح شهدا بخصوص #شهید_مهران_اقرع
فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم
ان شاءالله ک این دنیا و آخرت شفیع همه مون باشن
با ارسال پیامهای معرفی شهدا در ثوابش شریکش باشید که زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست اجرتون با 🌷ـشهدا
با تشکر #خادم_نوشت
جهت #انتقاد و #پیشنهاد پذیرای شما بزرگواران هستم
👇👇👇
@zahra_mab_62
#التماس_دعای_فرج ❤️❤️
#التماس_دعا_برای_همه 🌺🌺
#التماس_دعای_حقیر 😔😔
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✅ او هم #منتظر برگشت #ابراهیم_هادی بود
🌷با ابراهیم هادی دوست صمیمی بودند،
دوستیشان به قبل از #انقلاب برمیگشت،
در #دریاچه_لار با هم #ماهیگیری میکردند.
از صد تا #ماهی که میگرفتند ، تعداد کمی از ماهیها را برمی داشتند و بقیه را به نیازمندان میبخشیدند
🌷 در سال 1361 که خبر #شهادت ابراهیم آمد، محمدرضا باور نمیکرد و میگفت:
ابراهیم قویتر این حرفهاست که عراقیها بتوانند او را شهید کنند او زنده است .
می گفت: اگر من شهید شدم، تمام وسایلم را به ابراهیم هادی بدهید
🌷قبل از #عملیات #کربلای10 با نیروهای مهندسی رزمی در منطقه بود و برای آماده کردن منطقه و ساخت خاکریز فرماندهی میکرد.
بر اثر حملات دشمن، تعدادی از راننده لودرها به شهادت رسیدند؛
وقتی که احساس کرد، راننده لودر اضطراب دارد، لودر را از راننده تحویل گرفت و خودش مشغول به کار شد؛
او خاکریزها را درست کرد و پس از تکمیل، موقع برگشت مورد هدف گلوله توپ قرار گرفت؛ سرش قطع شد و به شهادت رسید.
#شهید #شهیدانه #رفیق_شهیدم #قهرمان_من #محمدرضا_علیاوسط
#شهید_ابراهیم_هادی
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅ او هم #منتظر برگشت #ابراهیم_هادی بود 🌷با ابراهیم هادی دوست صمیمی بودند، دوستیشان به قبل از #ان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼❀
【حفظ چادر】
،حفظ
دین و مذهب است
❀🌼
🌼❀
【شیوه 】زهرا(س)
【درس】 زینب(س)است
❀🌼
🌼✾
【 حفظ چـادر 】
نَصِّ【قرآن کریم】
✾🌼
🌼✾
قفل جنّت را
بُـود 【تنها کلید】
✾🌼
#دختر #دخترانه #چادر #چادرانه #مذهبی #دختران_چادری #حجاب #محجبه #محجوب
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_ودعای_شهادت_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌼❀ 【حفظ چادر】 ،حفظ دین و مذهب است ❀🌼 🌼❀ 【شیوه 】زهرا(س) 【درس】 زینب(س)است ❀🌼 🌼✾ 【 حفظ چـادر 】 نَصِّ【
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨آقاجان! ما شما را تنها نخواهیم گذاشت؛
حاج حسین یکتا:
بچهها! آروم آروم داریم میریم جلو میفهمیم اینها (دشمنان) دیگه الان دعواشون با حضرت آقاست؛ پیداست!
میگن کار با #ولایت_فقیه فعلاً نداریم،
ما مشکلمون با این #سید_علی_خامنهای ] هست؛ که خیلی میفهمه،
خیلی حواسش جَمع هست، خیلی #جوانان رو #درک میکنه، خیلی موضوعات رو دقیق #تحلیل میکنه،
مشکلمون با این #سید هست.
میبینی آقا رو دارن میزنن؟ از همه طرف میزنن...
میگه وقتی آقا #امام_حسین علیهالسلام گفتش که دست زن و بچه رو بگیرید و برید و اینها با من کار دارند،
اول آقا #قمر_بنی_هاشم بلند شد گفت:
«آقاجون ما زنده باشیم و تو نباشی؟»
بعد دیگری هم همینو گفت، دیگری هم همینو گفت؛
و همهی جمع یه حرفی بود که زدند:
«آیا همینطور تو را بگذاریم و برویم؟
و برگردیم با این همه دشمن که تو را فراگرفته؟
هرگز به #خدا چنین نخواهد شد.»
آقاجون ما شما رو تنها نخواهیم گذاشت،
ما تا آخرش ایستادیم پای شما...
#حاج_حسین_یکتا #تلنگر #تلنگرانه
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4