eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
10.2هزار ویدیو
326 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
روز هشتم 1. « » در و « » در نوشته اند که در امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند; بنابراین امام علیه السلام کلنگی برداشت و در پشت ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به رسید، پیکی نزد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می کند و آب بدست می آورد . به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به نرسد و کار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر . عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود . 2. در این روز « » از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد; عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان می پنداری پس چرا بر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می نوشند از آنان مضایقه می کنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من می دانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم; آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که می دانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی بینم که بتوانم از آن گذشت کنم . یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر به قتل برساند 3. امام علیه السلام مردی از یاران خود بنام « » را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند . امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود « » و فرزندش « » را نزد خود نگاه داشت . عمر بن سعد نیز فرزندش « » و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد . در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام که فرمود: آیا می خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد . یک بار گفت: می ترسم خانه ام را خراب کنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را می سازم . ابن سعد گفت: می ترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم . عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم بیمناکم و می ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند . حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد . به خدا سوگند! من می دانم که از گندم عراق نخواهی خورد! ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است . 4 . پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین علیه السلام را رها کنند; چرا که خودش گفته است که یا به برمی گردم یا به مملکت دیگری می روم . عبیدالله در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، « » سخت برآشفت و نگذاشت عبیدالله با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند . +وعجل_فرجهم 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🕊| ڪلام شهـید 📄| شهید سید مرتضے آوینے: منطق ما، منطق امام (ع)است. اگر این حقیقت را دریابد هرگز لحظه‌ای منتظر ما نخواهد ماند... +وعجل_فرجهم 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
‌🌷مهدی شناسی ۵۲🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹یوم القیامه🌹 🍃در كلاس امام زمان شناسي بررسي القاب و اسامی ایشان به ما كمك مي‌كند تا مخاطب هر روزِ خويش را بهتر بشناسيم و از تاثير نامهاي مطهر ايشان بيشتر بهره‌مند بشويم. 🍃در اين بررسي به نام "قيامتِ" وجود مقدس امام زمان(عج الله فرجه) مي‌رسيم.قيامت از القاب مطهر ايشان است. از آنجا كه اين كلمه هميشه با «يوم» مطرح مي‌شود مي‌توان گفت قيامت روزي است كه همه چيز در آن وضوح خويش را پيدا مي‌كند. 🍃قرآن در آيه ۲ سوره مباركه حج می فرماید:« يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَ مَا هُم بِسُكَارَى وَ لَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيد» 🍃«آن روز كه ببينيدش، هر مادری شيرخواره اش را از ياد ببرد و هر آبستنى بار خود بر زمين گذارد و مردم را چون مستان بينى، حال آنكه مست نيستند بلكه عذاب خدا شديد است.» 🍃قيامت روزي است كه مادر از شدت پريشاني حتي از طفل شيرخوار خويش غافل مي‌شود.او چنان نگران عذاب خداست كه از هر چيز به غير از رهايي خود از عذاب غافل است. 🍃 اگر بخواهیم وجود مقدس حضرت را با اين آيه مقايسه كنيم بايد معناي مخالف آيه را استنباط كنيم و بگوييم حضرت از آن رو كه در هر جا حضور يابند توجه همه را به سوي خود جلب مي‌كنند؛ "يوم الذهول" هستند.یعنی حضرت افراد را از هر چيز و هركس به غير خودشان فارغ مي‌سازند. 🍃اگر وجود مبارك صاحب الزمان در زندگي كسي جلوه‌گر شوند وجود او را از هر معشوق ديگري بي‌نياز مي‌سازند. 🍃اگر صاحب الزمان بر قلب هر يك از ما گام بگذارد؛قيامت آن قلب در دنيا برپا مي‌شود. 🍃 به حضور حضرت با دو نگاه مي‌توان نگريست. 1⃣ نگاه اول آنكه با قدم گذاشتن حضرت آرامشي وجود فرد را فرا مي‌گيرد.زيرا قيامت يوم الظهور است و اين گام مبارك باطن فرد را بر خودش ظاهر مي‌سازد. براي آنكه حضرت، قلب او را قدمگاه خويش كرده است. 2⃣ در نگاه دوم بايد گفت نگراني و اضطراب بر دل او مستولي مي‌شود. زيرا نگران اين مطلب است كه آيا قلب او قدمگاه باقي خواهد ماند يا نه؟ 🍃 اين اضطراب بايد براي فرد مراقبه خاصي را در پي داشته باشد. يعني هر چند از ساحت مطهر حضرت بهره‌مند مي‌شود ولي هر لحظه نگران اين موضوع خواهد بود كه شيريني وصال به تلخي فصال و جدايي مبدل شود. و همچنین نگران است كه اين وصل تنها وصال لفظي و ظاهري نباشد كه عمق و واقعيتي در پي نداشته باشد. 🍃هر كس به ميزاني كه از بركت وجود حضرت بهره‌مند شود خود را قاصر در انجام وظيفه مي‌داند قرآن مي‌گويد: «الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ » « آنان كه چون نام خدا برده شود در دل بترسند » سوره مبارکه حج آيه ۳۵، لذا جهت دوام اين وصال تلاش بيشتري باید كرد. ١٢ +وعجل_فرجهم 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
: 34 ساله آسمان و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . <<عباس>> یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از و توانمندی دارد. او (ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. (ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین بود. زیرا بود و را به دست و افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. و عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین است که همه را به شگفتی واداشته است... +وعجل_فرجهم 👇🥀👇🥀👇🥀👇 http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✨ 🌹 ✨با صدای اذان از خواب پاشدم، تو این یک سال بعد از اون که تو خواب شهید همت بهم نماز را یاد داد به لطف خودش تمام نمازامو اول وقت میخونم. نمازم که تموم شد سلامو دادم بازم اشکام جاری شد😭 😔خیلی شدید دلتنگ خانواده ام بودم💔بغل دست سجاده دراز کشیدم و پاهام تو شکم جمع کردم اشکام جاری شد نفهمیدم کی خوابم برد با صدای زنگ در از خواب پریدم. 👌حتما زینبه تنها کسی که تو این دوسال بهم سر میزد. همونجوری خواب آلود به سمت در رفتم، اما از دیدن آدم پشت در خشکم زده بود😳 اشکام دوباره صورتمو شست خدایا یعنی چیزی که دارم میبینم واقعیت داره یا دارم خواب میبینم واقعا بابام بود😍😊 بابا: نکنه جن دیدی نمیخای بذاری بیام تو -نه نه باورم نمیشه اینجایی +اومدم دنبالت برگردی خونه با تمام اختلاف نظرهامون دیگه نمیخام ترلانم ازم دور باشه 😥باصدای آرومی گفتم : من حنانه ام +سرکار خانم حنانه معروفی برو وسایلت جمع کن بریم خونه... @Refighe_Shahidam313
✨ 🌹 😔برگشتم خونه اما چه برگشتنی انگار مسافرخونه رفته بودم. خانوادمو فقط سر میز ناهار شام میدیدم 🔰اوناهم اصلا باهم حرف نمیزدن، هر زمان دلم میگرفت میرفتم مزارشهدا باهاشون حرف میزدم دلم باز میشد بعد از حادثه چشمم کلا کاراته گذاشتم کنار. 🍃❤️دوساله محجبه شدم. واقعا خیلی وقتها حس میکنم تو آغوش خدا هستم 🔸بهمن ماه ۹۰ بود کم کم زمستون داشت جاش به بهار ۹۱میداد. تو اتاقم روسریمو لبنانی بستم چادرمشکیمو سرم کردم از خونه خارج شدم به پایگاه رسیدم درشو باز کردم دیدم بچه ها دور زینب جمع شدن ازش میخوان دعاشون کنه و زینب حلالیت میخواد. 😳من در حال تعجب : کجا اِن شاءالله زینب +دارم ‌میرم جنوب خادمی و برگزاری نمایشگاه 🌹زینب خیلی حرفا زد ولی من فقط همین یه جمله را شنیدم، دلم میخاست جای زینب بودم... از پایگاه مستقیم رفتم مزار شهدا و این بار مزاری که به یاد شهید همت بود تا رسیدم اشکام جاری شد و گفتم... ادامه دارد... @Refighe_Shahidam313