eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
  به همراه یکى از - که نام او را بعضى گفته‌اند، بعضى گفته‌اند و احتمال دارد باشد؛ به‌هرحال یکى از بزرگان تابعین است که در ساکن بوده - این راه را طى کردند و در این روز بر سر حاضر شدند. شروع در روز است. جابربن‌عبدالله را از بلند مى‌کند و به مى‌کشد. این، همان است که امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. کسانى که به دارند، و به همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. جابربن‌عبدالله جزو است؛ از است؛ یعنى قبل از ، جابربن‌عبدالله، در خدمت بوده و در کنار او جهاد کرده است. ، و نشو و نماى (علیه‌السلام) را به چشم خود دیده است. جابربن‌عبدالله به طور حتم بارها دیده بود که ، حسین‌بن‌على را در آغوش مى‌گرفت، او را مى‌بوسید، صورت او را مى‌بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین‌بن‌على غذا مى‌گذاشت و به او آب مى‌داد؛ اینها را به احتمال زیاد جابربن‌عبدالله به چشم خود دیده بود. جابربن‌عبدالله به طور حتم از پیغمبر به گوش خودش شنیده باشد که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‌اند. بعدها هم بعد از پیغمبر، موقعیت امام حسین، شخصیت امام حسین - چه در زمان خلفا، چه در زمان امیرالمومنین، چه در مدینه و چه در کوفه - اینها همه جلو چشم جابربن‌عبدالله انصارى است. حالا جابر شنیده است که حسین‌بن‌على را به رسانده‌اند. جگرگوشه‌ى پیغمبر را با لب تشنه کرده‌اند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه، عطیه با او همراه شده است. عطیه روایت مى‌کند که: «جابربن‌عبدالله به کنار آمد، آنجا کرد، جامه‌ى سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهاى آهسته، با احترام به سمت امام حسین (علیه‌السلام) روانه شد. آن روایتى که من دیدم این‌طور است، مى‌گوید: وقتى به قبر رسید، سه مرتبه با صداى بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛ یعنى وقتى که مى‌بیند که چطور آن جگرگوشه‌ى پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهوات طغیانگران، این‌طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر مى‌گوید. بعد مى‌گوید: از کثرت اندوه، جابربن‌عبدالله روى قبر امام حسین از حال رفت، کرد و افتاد. نمى‌دانیم چه گذشته است، اما در این روایت مى‌گوید، وقتى به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله». http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4