🔆زنگ عبرت
🔴 چاههای فاضلاب!!
♦️بدیهی است که در حکومت اسلامی جلوگیری از انتقاد و بستن دهانها کاملاً اشتباه و مردود است..❌
اما این اصل بههیچ عنوان به معنی کوتاه آمدن در برابر سمپاشیها و تهمتها علیه نظام اسلامی نیست.
♦️ مسئولین مربوطه همانگونه که نسبت به بازگذاشتن دهانهای منتقدان دلسوز مسئولیت دارند، بههمان میزان وظیفه دارند دریچه چاه های فاضلابی را که باز بودنشان سبب متعفن شدن فضای جامعه میشود؛ هرچه سریعتر اقدام کنند..
#مسمومیت
#نفوذ
"قاسم اکبری"
👆👆
میگنوَسطِیکعملیـات
یهودیدنحـٰاجقاسمدارنمیِرن...!
گفتن:حـٰاجیکـٌجامیری؟!
مـاموریتداریمـ
حـٰاجقاسمفـَرمٌودن:
ماموریتیمهمتراَزنمـازنداریم..!
_حواستباشه.✋🏻
پیروحاجقاسمبودنبهایننیستکههرشبساعت 1:20میزنیسـاعتبـهوقتِحـٰاجقـاسِـم ❗️
ببینحـٰاجیچیکـارکردڪـهحـاجقاسمشد!
بدونِنمـازبہهیچجانمیرسی..!
جهت تعجیل در فرج آقا #امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#معرفی_شهید 🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان #سنگر #رفیق_شهیدم ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگ
معرفی نامه
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
🌹 #معرفی_شهید🌹
✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید مهمان ما شهید
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت...
https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
معرفی نامه 🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺 🌹 #معرفی_شهید🌹 ✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید مهم
شهید به روایت خواهر
برادر من فردی متواضع و مهربان بود. تمام مدتی که در سپاه بود، یک بار ما او را با لباس سپاه ندیدیم. هر گاه از او میپرسیدیم که در سپاه چه میکنی؟ میگفت: «من یک سرباز هستم».
شهادت، بزرگترین آرزوی او
هر دفعه هر کسی را میدید، به او میگفت: «دعا کن من شهید شوم.» بزرگترین آرزوی او شهادت بود. هر دفعه والدینمان و هر کسی را میدید، از آنها میخواست تا دعا کنند که او شهید شود.
از زمانی که ماجرای دفاع از حرم و داعش پیش آمد، مرتب به سوریه در رفت و آمد بود. هنگامی که به سوریه میرفت، ما خبردار نمیشدیم و هنگامی که احوال او را از همسر او میپرسیدیم، به ما میگفت همسرم مأموریت رفته است. هرگاه که میخواست برود، این آمادگی را ایجاد میکرد که شاید شهید شود و می گفت که برای من دعا کنید که شهید شوم. مدتهاست که وصیتنامه خود را نوشته است و آماده است. خودش میدانست که شهید میشود.
وقتی نزد والدینمان میرفت، هر کاری در توانش بود، برای آنها انجام میداد
ساکن تهران بود اما والدینمان که در قم زندگی میکردند، معمولا هر هفته یا هر دو هفته یک بار میآمد و به آنها سر میزد. تمام این مدت کنار پدر و مادرمان بود و هر کاری که داشتند را انجام میداد، آنها را به دکتر میبرد، خریدهایشان را انجام میداد و آنها را برای زیارت به حرم میبرد.
تمام مدتی که به قم آمده بود، زمان خود و خانوادهاش را صرف خدمت به پدر و مادرمان میکرد و تا جایی که در توان داشت، به آنها خدمت میکرد. ویژگی دیگر احسان، شوخطبعی او بود. هر وقت او در جمع ما بود، همه شاد، خوشحال و سرزنده بودند. با همه شوخی میکرد و میگفت و میخندید. اگر جمعی بود که در آن احسان نبود، آن جمع خوشحال نبود و با وجود احسان همه خوشحال و سرزنده بودند و آنقدر به خانواده و همسر خود میرسید و خانوادهدوست بود.
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
شهید به روایت خواهر برادر من فردی متواضع و مهربان بود. تمام مدتی که در سپاه بود، یک بار ما او را ب
jundi allah:
شهادت، بزرگترین آرزوی او
هر دفعه هر کسی را میدید، به او میگفت: «دعا کن من شهید شوم.» بزرگترین آرزوی او شهادت بود. هر دفعه والدینمان و هر کسی را میدید، از آنها میخواست تا دعا کنند که او شهید شود.
از زمانی که ماجرای دفاع از حرم و داعش پیش آمد، مرتب به سوریه در رفت و آمد بود. هنگامی که به سوریه میرفت، ما خبردار نمیشدیم و هنگامی که احوال او را از همسر او میپرسیدیم، به ما میگفت همسرم مأموریت رفته است. هرگاه که میخواست برود، این آمادگی را ایجاد میکرد که شاید شهید شود و می گفت که برای من دعا کنید که شهید شوم. مدتهاست که وصیتنامه خود را نوشته است و آماده است. خودش میدانست که شهید میشود.
وقتی نزد والدینمان میرفت، هر کاری در توانش بود، برای آنها انجام میداد
ساکن تهران بود اما والدینمان که در قم زندگی میکردند، معمولا هر هفته یا هر دو هفته یک بار میآمد و به آنها سر میزد. تمام این مدت کنار پدر و مادرمان بود و هر کاری که داشتند را انجام میداد، آنها را به دکتر میبرد، خریدهایشان را انجام میداد و آنها را برای زیارت به حرم میبرد.
تمام مدتی که به قم آمده بود، زمان خود و خانوادهاش را صرف خدمت به پدر و مادرمان میکرد و تا جایی که در توان داشت، به آنها خدمت میکرد. ویژگی دیگر احسان، شوخطبعی او بود. هر وقت او در جمع ما بود، همه شاد، خوشحال و سرزنده بودند. با همه شوخی میکرد و میگفت و میخندید. اگر جمعی بود که در آن احسان نبود، آن جمع خوشحال نبود و با وجود احسان همه خوشحال و سرزنده بودند و آنقدر به خانواده و همسر خود میرسید و خانوادهدوست بود.
دوست نداشت کسی بداند او چه میکند
ما اصلا احسان را نشناختیم. حالا که شهید شده، تازه فهمیدیم او سرهنگ سپاه بوده، تازه فهمیدیم که چه خدماتی ارائه کرده و چه کارهایی انجام داده. هیچ گاه دوست نداشت کسی بداند که چه کار میکند. برادر من انتخاب شده بود. آنقدر که چهره نورانی داشت. هرگاه به قم میرفت، ابتدا به مزار شهدای مدافع حرم میرفت و آنها را زیارت میکرد و بعد از آن به خانه والدینمان میرفت و به آنها سر میزد.
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄