#امام_جماعت 👳 #واحد_تعاون بود
بهش می گفتند #حاج_آقا #آقاخانی
روحیه عجیبی داشت 🤔
زیر #آتیش 🔥 سنگین ☄ #عراق #شهدا ❤️ رو منتقل🚑 می کرد عقب
توی همین رفت و آمدها بود که #گلوله مستقیم تانک #سرش رو #جدا کرد
😔😔😔
چند قدمیش بودم
هنوز تنم می لرزه 😨 وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد :
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#شهادت : #کربلای5 #شلمچه
( برگرفته از کتاب روی خط عاشقی )
#کتاب
#عشق
#عاشقی
#عاشقانه
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅ #رهروان_راه_ابراهیم
🌸 در فلافل فروشی کار می کرد #همسفر_شهدا ؛ #سید_علیرضا_مصطفوی بارها برای خرید فلافل جهت #مراسم و #هیئت پیش این پسر رفته بود
🌸 سید می گفت این پسر باطن پاکی داره و باید جذب #مسجد بشه
بارها باهاش صحبت کرد تا اینکه در اولین #یادواره_شهدا شرکت کرد و حضورش سرآغازی شد برای پروازش ...
🌸 در مدتی کوتاه به آنچنان مقامی دست یافت که خدا عاشقش شد و امروز مقام او آرزوی عباد و زهاد است...
🌷🌷🌷🌷🌷
#قهرمان_من
#رفیق_شهید_من #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#کتاب
#پیشنهاد_خواندن
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅#سبک_زندگی_شهدا
🌸 یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم؛ او عصبانی شد؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت.
🌸 شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: بابت امروز صبح معذرت می خواهم. می گفت: نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...
#شهید_اسماعیل_دقایقی
📚برگفته از نیمه پنهان ماه-جلد چهارم
#کتاب
#شهیدانه
#خانواده
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅ #مسافر_کربلا
🌸 چهار ساله بود که مریضی سختی گرفت پزشکان جوابش کردند گفتند : این بچه زنده نمی ماند! پدرش او را نذر آقا اباالفضل (ع) کرد به نیت آقا به فقرا غذا می داد تا اینکه به طرز معجزه آسایی شفا یافت !
🌸 هر چه بزرگتر می شد ارادت قلبی اش به قمر بنی هاشم بیشتر می شد. تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! در جبهه آنقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد.
🌸 شانزده سال بیشتر نداشت. آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربلا که باز شد برمی گردم !
🌸 شانزده سال بعد پیکرش بازگشت. درست همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت !!!
🌸 آمده بود به خواب مسئول تفحص، گفته بود : زمانش رسیده که من برگردم !!! و محل حضور پیکرش را گفته بود !!
🌸 روزی که تشییع شد روز #تاسوعا بود روز اباالفضل(ع) در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود : به امید دیدار در کربلا - برادر شما علیرضا
📔 برگرفته از #کتاب مسافر کربلا - اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
#قهرمان_من ؛ #شهید_علیرضا_کریمی
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #عطر_شهدا در #عصر_جدید ...
🌸 #شهید_ابراهیم_هادی ؛ با عصر جدید میهمان خانه های ما شد
🌸با #پویش مردمی " #قهرمانی_برای_رفاقت " جهت دریافت هدیه های #آسمانی و #رزق #معنوی
🌸 در این پویش مردمی می توانید #کتاب #سلام_بر_ابراهیم را درب خانه خود #تحویل بگیرید و #شیرینی #رفاقت با #شهدا را #تجربه کنید
*780*400#
🌺 با تشکر از #گروه_حرفه_ای_پیرامید که زمینه معرفی این #قهرمان #ملی را در برنامه عصر جدید فراهم کردند
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#امام_رضا_علیه_السلام
#قسمت_اول
🌹تشرف جوان مسيحي خدمت امام رضا عليه السلام🌹
💝داستان زير شرح #تشرف يك جوان #مسيحی خدمت #امای_علی_بی_موسی_الرضا عليه السلام است . آن هم نه تشرف جهت #زيارت #ضريح و #بارگاه بلكه تشرف جهت زيارت وجود #مقدس #امام_هشتم عليه السلام در عالم مكاشفه . این کرامت #عجیب از #کتاب « #کرامات_امام_رضا از زبان #بزرگان» به نقل از #حجتالاسلام_والمسلمین_مهدی_انصاری نقل میشود:💝
در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد #صحن_انقلاب شدم، #سرما تا عمق استخوانهای انسان نفوذ میکرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود میزد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقهای خلوت بود، به #دالانی که بین صحن انقلاب و صحن #مسجد_گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که #چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آنها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب بخیر آقا!
به #زبان_انگلیسی حرف میزد، آنهم با #لهجه #آمریکایی رایج در کشور #کانادا ، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد:
ـ ببخشید! آقای علی بن موسیالرضا،کجا هستند؟ میخواهم ایشان را ببینم.
راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم:
معذرت میخواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟
ـ من #دانشجوی_رشته_حقوق در #دانشگاه #تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً #لبنانی_ام، ولی در کانادا #متولد شدهام و دینم «# مسیحیت » است.
ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟
ـ بله، یک #مسیحی_کاتولیک .
با تعجب پرسیدم:
ـ پس اینجا چه کار میکنید؟!
ـ #دعوت شدهام که آقای علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را #ملاقات کنم -چه کسی شما را دعوت کرده است؟
- خود ایشان.
دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه #تبلیغ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علیبن موسیالرضا(عليه السلام)شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم شما ایشان را دیدهاید؟
ـ بله سه یا چهار بار.
این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم:
یعنی شما با چشمان خودتان علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را دیدهاید؟!
ـ بله دیدهام، البته در عالم رویا.
ـ یعنی اگر الان او را ببینید میشناسید؟
ـ بله، البته.
موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقهای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه میکرد، ضربان قلبم تندتر شده بود، پرسیدم:
ممکن است نحوه آشنا شدنتان با آقای علیبن موسی الرضا(عليه السلام)را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟
ـ بله، البته.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅ #شفاعت_قاتل
در #وصیت_نامه خود برای #قاتلش نوشته :
ای جوان #عراقی که به دنبال من می گردی تا مرا بکشی.
بدان اگر #خدا #اجازه دهد؛ روز #قیامت اولین کسی که #شفاعت می کنم تو خواهی بود!!
#حاج_قاسم_سلیمانی در #بوکمال #سوریه به وصیت حاج علی اشاره کرد و گفت: دیدگاه ما در مورد #داعش همان #تفکر حاج علی است.
ما آنها را #مسلمانان گمراه می دانیم که راه را #اشتباه رفته اند.
مزار حاج علی در #روستای #نوق_رفسنجان زیارتگاه عاشقان راه شهداست.
#رفیق_شهید_من
#قهرمان_من
#شهید_علی_محمدی_پور
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#کتاب
#برای_قاتلم
برگرفته از کتاب "برای قاتلم" اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅ محبت #خدا از دوران #جنینی در دل ابراهیم
🌸 #صاحب_خانه ما زنی #باتقوا بود که #معلم_قرآن بود و جلسات #معنوی برگذار می کرد.
🌸 با اینکه مادرمان زنی معنوی و #مومن بود،
و در #ایام #بارداری ابراهیم به سر می برد،
بسیار معنوی تر شده بود و دائما #قرآن می خواند و دعا و #ثنا می گفت.
این ها همه بر ابراهیم تاثیر داشت. ابراهیم شب 21 ماه رمضان #متولد شد.
🌸 این ها همه #تقارنی #هدفمند بود تا ابراهیم از دوران جنینی، با محبت الله و آل الله خو بگیرد و این سرمایه را تا #کانال_کمیل، به همراه ببرد و آن را با روی #سپید تقدیم به #حضرت #الله کند.
📚 برگرفته از #کتاب #سلام_بر_ابراهیم
#رفیق_شهیدم
#قهرمان_من
#شهیدانه
#عاشق
#عشق
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
دایی در حالی که هنوز نفس نفس میزد و میخندید، گفت: «داشتم کنار کانال درس میخوندم که دیدم یه چیزی روی آبه!😳
خوب که نـ👀ـگاه کردم؛ دیدم انگار یه بـ👶ـچه است.
کتـ📚ـابو انداختم زمین و مثل فشنگ دویدم سمت کانال و شیرجه زدم تو آب.
وقتی رسیدم، دیدم جناب آقا سیدمجتبی است که معلوم نیست از کجا پاش سُر خورده و افتاده تو آب!»🌊
سیدمجتبی که هنوز روی شونه دایی جا خوش کرده بود، فقط داشت میخندید.
دایی ادامه داد: «تازه وقتی از آب گرفتمش، گریه هم نمیکرد. مثل یه مـ💪ـرد سرش رو بالا گرفت و بهم گفت: سـ✋ـلام دایی!»
همه زدیم زیر خـ😂ـنده!
سیدمجتبی رو گذاشت رو زمین و گفت:
«اینم شکار امروز!
ببینید چه مـ🐟ـاهی بزرگی از آب گرفتم!»😜
#راوی: خانم ابوالقاسمی (#خواهر_شهید )
#منبع: #کتاب «#سید_زنده_است »
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#خصوصیات_بارز
به نقل از #همسر_شهید
همسر شهید: علی در خانه بهترین #همسر و #پدر و در محل کار، یک فرد موفقی بود. به هیچ وجه مسائل کاری را در خانه مطرح نمی کرد. زمانی که در #تبریز زندگی میکردیم، همکارانش به همراه خانواده به منزل ما میآمدند و سوالات خود را از وی میپرسیدند. علی هم پس از توضیح مختصر، جواب سوال را به #کتاب ارجاع میداد. صحبتهایشان با گلایه خانمها به پایان میرسید.
بزرگ ترین #حسن همسرم 'صداقت وی بود. انسانهایی که صداقت دارند، به همان میزان #انرژی_مثبت به اطرافیان میدهند. علی برخوردش با اطرافیان نیز مختلف بود، با #کودکان کودکانه رفتار کرده و احترام بزرگترها را حفظ میکرد.
از دیگر خصوصیات وی این بود که نسبت به انسانها و امور زندگی نگاه مثبتی داشت.
شهید اقبالی #حافظه و #هوش قوی داشت تا آنجایی که دوره های آموزشی را با سرعت به پایان میرساند از سوی دیگر به جهت حفظ بودن شماره های پایگاهها، هر زمان شخصی به شماره ای نیاز داشت از وی جویا میشد. به همین جهت #لقب « #حافظه_نیروی_هوایی » را به وی داده بودند.
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#کتاب «#شهریارشهر » روایتی است از #زندگی #سرلشگر_خلبان، #شهید_سید_علی_اقبالی_دوگاهه که توسط گروه #پژوهش #سیره #شهدای #ستاد_کنگره_هشت_هزار_شهید #استان_گیلان #تدوین شده است
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4