eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.5هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
10.5هزار ویدیو
327 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 خداوندا، ازتو میخواهم نه مثل مختار بعداز واقعه نه مثل حربن رياحی ميان واقعه! و نه مثل توابين بعد از واقعه!? ☝️ـبلکه مثل 💚ـعباس(ع) درتمام واقعه مثل 🧡ـمسلم پيشتاز واقعه! در رکاب کسی باشيم که به انتظارش ايستاده ايم... 🍂🥀🍂🥀🍂🥀
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت چون گلی زیبا مزارت را گلستان کرد شبیه آسمان ها که دلش را غرق باران کرد تو رفتی و بهار از دست باغ و بوستان ها رفت پس از تو خشکسالی ها جهان را مات و حیران کرد اگر چه کفر می بارد ز چشمان یزیدی ها جهانی را نگاه تو به یک لحظه مسلمان کرد تمام جبهه ها پر شد از عطر عاشقی هایت و«مرگی سرخ» و زیبا رو تو را مهمان جانان کرد اگر چه مورها ملک جهان را آرزو دارند پس از تو ملک دنیا را، خدا ملک سلیمان کرد نه هرگز عشق می میرد ! نه ظلمت تا ابد برجاست شهادت شمع جانت را میان شب فروزان کرد و خونت اشک شد بارید و جاری شد شبیه رود پس از تو حاج قاسم،دل،همیشه یاد باران کرد به قلم بتول محمدی 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت ❀❀ رفیق شهیدم @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
‍ ‍ ‍ ‍ 💐 و از (دلنوشته پیامکی شهید مدافع حرم اهل البیت، ، چند روز قبل از شهادت برای خانواده اش) : 🔸دلم کمی آرامش میخواهد، کمی استراحت. دلم از این پرچم های سه رنگ می خواهد، سبز-سفید-قرمز، بکشند روی پیکرم و بنویسند ، شهید مدافع حرم 💢شهید مدافع حرم علی سیفی علی بلاغی، در سال ۱۳۷۰ در روستای علی بلاغی اردبیل متولد شد. شهید سیفی از پاسداران سبزپوش ولایت در دفاع از حرم اهل بیت(علیهم السلام) که در مأموریت مستشاری و در مصاف با تکفیری‌های داعش در سوریه به مقام شهادت نائل آمده است، ایشان هشتمین شهید مدافع حرم اردبیل است. وی از کارکنان سپاه حفاظت فرودگاه اردبیل بود که در ماه رمضان و مصادف با ۱۶ خرداد و با زبان روزه در شهر «حماء» سوریه به شهادت رسید. پیکر شهید علی سیفی روز سه شنبه ۱۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ وارد استان اردبیل شد و در روز چهارشنبه از مقابل مصلای این شهر تشییع شد. ✌️شادی روح پاکش قرائت کنید حمد و سوره و صلوات. 💕بخشی از وصیت زیبا و تکان دهنده ی این شهید عزیز هم در تصویر بالا از این شهید، خواندنی و قابل تأمل است... @Refighe_Shahidam313
بسم رب الزهرا «سلام الله علیها» تولدش مصادف بود با میلاد امام حسین «علیه السلام» و به گمانم همین آیتی بود برای پاسداری او در دین خدا... دوران کودکی اش را همچون لحظات دیگر زندگانی تش، وقف انقلاب کرده بود و سرباز مطیع خط امام راحل «قدس سره»بود. باشروع دفاع مقدس همچون جوانان باغیرت ، پا به عرصه جهاد نهاد . در میدان مبارزه مغز متفکر اطلاعات نظامی شناخته شده بود ؛ آن چنان که دشمنان نیز به قابلیت های او پی برده بودند. تلاش بی وقفه در مسیر عبودیت و خشنودی معبود ؛ سرانجام زندگی دنیایی اش را ، تبدیل به سرآغازی برای زندگی شهیدانه اش کرد و در نهم بهمن ماه در محور فکه بود؛ که شهید حسن باقری«غلامحسین افشردی»به مرتبه اولیاء الله رسید. شادی روح شهید عزیز حسن باقری صلوات... به قلم:s.v 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
تمام غصه هایم تمام تنهایی هایم و تمام دلتنگی هایم را به دوش کشیده ام و آمده ام به همین امید که مادرم باشی...❤️ و برای لحظه ای تمامِ من را در آغوش کشی🍀 من تشنه ی مهرِ مادرانه ات هستم یا فاطمه زهرا سلام الله علیها... دلی_تنگ_به_وسعت_دیدار 📚موضوع مرتبط: (س) 📅مناسبت مرتبط:
بسم رب الحسین«علیه السلام» شهید علیرضا توسلی در یکم مهرماه سال ۱۳۴۱ در افغانستان متولد شد. از رزمندگان جهاد مقدس افغانستان بود و در دوران هشت سال دفاع مقدس در ایران و در میدان مبارزه لبنان با اسرائیل نیز حضور داشت. مدتی از عمر با برکتش را در حال تحصیل علوم دینی در جامعه المصطفی گذرانده بود... حرف اسارت دوباره بی بی حضرت زینب «سلام الله علیها»که پیش آمد؛ اسلحه جهاد را برداشت و راهی میدان مبارزه شد و فرمانده شجاع فاطمیون نام گرفت... نام جهادی‌اش( ابوحامد )بود و در نگاه شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی یکی از قابل اعتمادترین فرماندهان بود. تااینکه در تاریخ نهم اسفند ماه ۱۳۹۳شهید توسلی به همراه شش تن از مدافعان حرم در تپه تل قرین سوریه ، توسط تروریست‌های کثیف جبهةالنصره به مقام عظمای شهادت دست یافت ... شادی روح شهید عزیز علیرضا توسلی صلوات به قلم 🖋:sh.g 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
شهید امیر حاج امینی 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_عباس_آبیاری فرزند سوم خانواده، دارای 2 خواهر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خودش عباس دان ۳ ه
اینکه میخوام بگم نه شعر است نه وصف... فقط یک فریاد است... فریاد یک مادر... فرزندم، نورچشمم،پسرم،عزیزم،مادرم،یاورم،محبوبم،نوربصرم،امیدجانم،قرارم،جگرم،روح و روانم،شیرین زبانم،ای شهیدم... دوستم،تاب و توانم،یکی یکدانه ی من،عزیز دردانه ام،چراغ خانه من،جسمم،عسلم،قلبم،عشقم،عباسم... ای همه کسم... به چشمان قشنگت،به نگاهت،به ان قد رشیدت،به ان روح بلندت،به شکوهت،به وقارت،به مقامت،به جلالت،به پیامت،به ان روح عظیمت،به ان عزت نفست،به ان شکل قشنگت،به اسم ملیحت،به لبخند مدامت،به غرورت،به ان قلب رقیقت،به ان شانه پهنت،به سینه ستبرت،به ان شهد کلامت به ان راه درستت: "پسرم راهت ادامه دارد" ❀❀ رفیق شهیدم @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
اینکه میخوام بگم نه شعر است نه وصف... فقط یک فریاد است... فریاد یک مادر... فرزندم، نورچشمم،پسرم،ع
دقت که کردم دیدم با رنگ آبی مهر خورده: به فیض شهادت نائل آمد... لبخند زدم. گفتم خیلی عاقبت قشنگی است.... از ته دل دوست داشتم عاقبتش شهادت باشد و برای شهادتش دعا می کردم. راهی که انتخاب کرده بود و حرف هایی که میزد هم این عاقبت را تائید می کرد. اصلا حیف بود جز با شهادت برود. اما فکرش را نمی کردم، خدا آنقدر زود مشتاق دیدنش شود. بیا عزیزم! بیا ببین فرزند عزیزم روی شناسنامه ات مهر خورده... ❀❀ رفیق شهیدم @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
دقت که کردم دیدم با رنگ آبی مهر خورده: به فیض شهادت نائل آمد... لبخند زدم. گفتم خیلی عاقبت قشنگی
عباس جان سلام... سلامے گریان و سلامے به عنوان تبریڪ و سلامے بہ بلندے سڪوت جوابت و سلامے بہ سڪوت هاے بے ڪرانت و سلامے بہ مظلومانہ و سختے رفتند... عباس جان... دوست عزیزم رفتنت صبر زیادے میخواهد و هم طاقت بسیار... ان شالله خدا صبر دهد به خانواده عزیز و بزرگت... مطمئن هستم که در هفت آسمان مانند موجے روان و پیوستہ بالاے سر خانواده و دوستانت هستے و نظاره گره همہ اے. عباس جان نگاه و سڪوت و تصویرت ڪہ با تبسم و محبت بود در ذهنم بیرون نمیرود و هر وقت یادت میڪنم این تصویر در ذهنم نقش مے بندد..نگاه سوزناڪ محبت و صفا و سڪوت معرفت و صفاے دل ... مگر میشود از یاد تو غافل شد... مگر میشود از محبت هاےتو غافل ماند... عباس جان دوست عزیزم هر جا هستے شفاعت مارو بڪن پیش خانم حضرت زهرا ، پیش امام حسین... عباس جان باور ڪردن رفتن تو و مصطفی صدر زاده سخت است و سختے بیشتر اون، این هست که باید گریہ و اشڪ هاے خود را بر مزار دیگران روان ڪرد و خاڪ را مشت ڪرد و بر زمین زد و بر نامردے زمانہ و ظلم نامحدود سڪوت ڪرد... عباس جان سڪوتت را باز میڪنم و از درونش راهت را بر میدارم و ادامہ میدهم ان شاالله به امید خدا...تو هم هوای مارا داشتہ باش و از حضرت زهرا و مہدی شہادت ما را در راهش بخواه ... انگار پاڪی تو به شوقت رساندت...و گناه ما نمے گذارد صدایمان برسد... برسان صداے مارا ڪہ شہادت در راه خدا نصیب ڪند ان شاالله و ظلم و ستم از این مملڪت دور شود. عباس جان... هیچ وقت ڪنارمان بودنت را فراموش نمیڪنم و خدا ڪند توهم مارو فراموش نکنے ... یادم میاد تمرینات باشگاه پیش استاد عزیزمون رو و باهم تمرین میڪردیم اونروز تازه اومدے و من قدیمے تر ... و توے تمرینات ڪمڪت بودم و حالا عباس جان تو ڪمڪم ڪن ڪه از غافلہ عقب نمونم.... توے اون تمرینا اگہ اشتباه میزدے فنو دست میشڪست اما اخرش گچ میشد و خوب میشد اما الاااان عباس جان شیطون وقتے فنو بزنہ شڪستگیش با گچ خوب نمیشہ با نگاه و ڪمڪ ائمہ و شہدا و در نہایت به خاطر شما شہدا خدا ببخشہ ... پس عباس جان گچ کن و ترڪ هاے گناهمونو درست و ڪمڪ ڪن ... و در اخر بداااان انتقام خونت را خواهم گرفت... و پرچم راهت را با اخرین قطره خونم و حتی تڪہ تڪہ شدنم فداے راه خدا پسندانہ میکنم... 🌷دلنوشتہ اے از علے امانے ، هم باشگاهے شہید عباس آبیارے🌷