🔴در دوران ظهوریم،
ورق برگشته است❗️
#آیت_الله_حائری_شیرازی(ره) :
آیا از دوره رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دیدهاید که مرجع تقلیدی بشود فرمانده کل قوا❓ این از علامات #ظهور است که نایب امام زمان بشود فرمانده کل قوا.
❌این یعنی #امام_زمان فرمانده کل قواست.
مگر #مراجع_تقلید کارشان به جنگ و لشکرکشی و اردوکشی بود❓ بههیچوجه. اصلاً در این عالمها نبودند. درسی میداند، درسی میخواندند، مسجد و محراب و موعظهای داشتند.
مردم، مگر اهل اسلحه بودند❓
مگر این خانوادهها اصلاً میدانستند اسلحه یعنی چه؟ شاید تا چند نسلشان میآمدند و میرفتند و قنداقه تفنگ به دستشان لمس هم نمیشد. اینهایی که کار به #دین و دیانت داشتند اصلاً سالبهسال روی اسلحه را نمیدیدند و آنهایی که دستشان به اسلحه آشنا بود اصلاً کاری به دین نداشتد..
✅ این ورق که برمیگردد معنایش این است که یک خبرهایی است، یک برنامههایی است.
شما ببینید شاگرد بزاز میشود یک فرمانده عملیات در #جبهه.
شاگرد #نجار میشود فرمانده یک گردان. بچه یک #چوپان میشود فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
این اتفاقات بوی آن بزرگوار را میدهد که دارد ورق برمیگردد.✌️💗
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲💚
#بحق_زینب_کبری_سلاماللهعلیها💔
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
"شهید ناشنوایی که با امام زمان ارتباط داشت" #شهید_عبدالمطلب_اکبری🌿
🍃هرچه می گفت دوستانش حرف دلش را نمیفهمیدند. با انگشت کنار مزار پسرعموی شهیدش شکل سنگ قبری کشید و روی آن نوشت #شهید_عبدالمطلب_اکبری...
🍃همه خندیدند و برو بابا نثارش کردند. خنده آنها دلش را #شکست با دستش نامش راکه به اسم شهید زینت داده بود پاک کرد و سرش را پایین انداخت. درد و دل کرد با کسی که سالیان سال #امام و یاورش بود😞
🍃فردای آن روز عبدالمطلب عازم #جبهه شد اما کسی باور نمیکرد اویی که از زبان قاصر است و از شنیدن صدا محروم بتواند در میان صدای توپ و خمپاره از خدا #شهادت بخواهد.
🍃ده روز بعد پیکر غرق به خون عبدالمطلب برروی دست های مردم #تشییع شد. بعد از مراسم دوستانش فهمیدند منزل جدید رفیقشان همان جاییست که او با زبان بی زبانی نشانشان داد و کسی باور نکرد😓
🍃بعدها که #وصیت_نامه اش را خواندند نوشته بود: "یک عمر هر چه گفتم به من میخندیدن! یک عمر کسی را نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف میزدم. آقا خودش گفت: تو #شهید میشی.."
🍃دلم دنیای عبدالمطلب را می خواهد...
آقاجان، وزن #گناهانم بر زبان کوچک اما خطاکارم سنگینی می کند آنقدر سنگین که برای فرجت دعا نکرده ام. گوش هایم آلوده #معصیت است و مدتی است صدای دعای عهد را نشنیده است. آقاجان در انبوه آدمهای اطرافم تنهایم...می شود دست #دلم را بگیری؟؟😔
"شهید ناشنوایی که با امام زمان ارتباط داشت"
#شهید_عبدالمطلب_اکبری
#روز_ششم
بگویید دیگر روضه حضرت قاسم(ع) #نخوانند ...
حضرت قاسم ۱۳ساله بود که امام حسین (ع) به او اذن #جنگ داد.
من هم ۱۳ ساله هستم ولی اجازه نمی دهند به #جبهه بروم...
در خواست #شهید_مرحمت_بالازاده از #رئیس_جمهور وقت #امام_خامنه_ای
و اذن جهاد گرفتن او
#پرواز
#جهادگران_گمنام
#شهید_مرحمت_بالازاده
#شهید_سیزده_ساله
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ما_ملت_امام_حسینیم
#نسل_حسینیم 🏴
#محرم
#jihad
#martyr
#شهید_حسن_مهرابی
تاریخ تولد: 30 /6/ 1349
تاریخ شهادت: 22 /8/ 1364
محل شهادت: #جاده_خندق
حسن در خانوادهای #مذهبی رشد پیدا کرد. یک خواهر و پنج برادر داشت. پدر خانواده از کارگران #ذوبآهن البرز شرقی بود که رزق حلال اهل خانوادهاش را با زحمت و کار در تونل و استخراج ذغال سنگ تأمین میکرد. پدرشهید علاوه بر خودش، فرزندانش را هم به حضور در مبارزات انقلاب تشویق و ترغیب میکرد. حسن هم از همین طریق وارد جریان انقلاب شد. حسن بعد از اتمام مقطع راهنمایی وارد هنرستان شد که جنگ تحمیلی آغاز شد.
حسن ابتدا وارد #بسیج شد و در تمام فعالیتهای بسیجی شرکت میکرد تا مقدمات حضورش در #جبهه را فراهم کند. پدرش که راهی جبهه شد، حسن هم به تبعیت از او بعد از سپری کردن دوران آموزشی به جبهه رفت. اشتیاق او به جبهه آنقدر زیاد بود که سن کمش هم نتوانست مانعی ایجاد کند. راههای مختلفی را در پیش گرفت تا مسئولان اعزام را مجاب کند به او اجازه دهند به جبهه برود. در نهایت رضایت مسئولان و خانواده را جلب کرد و در حالی که تا اول هنرستان بیشتر نخوانده بود، راهی جبهه شد...
#معرفی_شهید #شهیدانه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_محمد_کسائیان شهید 18 ساله تاریخ تولد: 1 / 4 / 1348 تاریخ شهادت: 29 / 4 / 1366 محل شهادت: #جزی
#شهید #سیدعلی_تقوی_سنگدهی
شهید 19 ساله
تاریخ تولد: 20 / 12 / 1346
تاریخ شهادت: 12 / 12 / 1365
محل شهادت: #شلمچه
عملیات: #کربلای5
در 20 اسفند سال 1346 میان خانواده ای با ایمان و متدین در روستای #سنگده شهرستان #ساری متولد شد. و در دامن پر مهر مادرش سیده رحیمه محمودی و سید حسین تقوی پرورش یافت. دوران تحصیل را تا مقطع متوسطه در مدرسه شهید #مختاری سنگده و دبیرستان #طالقانی با موفقیت پشت سر گذاشت و یکی از دانش اموزان خوب در تحصیل و اخلاق بود. سید علی در فعالیتهای #فرهنگی و #اجتماعی و #انقلابی ان دوران و برگزاری مناسبتهای #مذهبی مدرسه و محل سکونت نقش موثر و حضور پررنگ داشت.
سید علی در عضویت #بسیج لشکر 25 کربلا به اسلام خدمت میکرد که در #جبهه های #غرب (#کردستان - #مریوان) و #جنوب (#فاو - #والفجر8 و شلمچه) شرکت داشت و سرانجام در 12 اسفند 1365 در عملیات تکمیلی کربلای 5 منطقه شلمچه در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار روستای سنگده ساری به خاک سپرده شد...
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهیده_سهام_خیام شهیده 12 ساله تاریخ تولد: 5 / 11 / 1347 تاریخ شهادت: 4 / 7 / 1359 محل شهادت: #هویز
#شهید #ظفر_خالدی
شهید 12 ساله
تاریخ تولد: 2 / 5 / 1349
تاریخ شهادت: 23 / 5 / 1361
محل شهادت: #شلمچه
عملیات: #رمضان
ظفر دوم #مرداد 1349 در خانواده #عشایر در روستای #تنگ_کلوره از توابع شهرستان #لردگان #چهارمحال_بختیاری به دنیا آمد.
او در حالی که دانشآموز کلاس اول راهنمایی بود، داوطلبانه به عضویت #بسیج درامد.
لباسهای بسیجی اندازه قامت ظفر نبود و به اصرار لباسهای برادر را به خواهرش میداد تا برای او اندازه کند.
او اشتیاق بسیاری برای دیدار امام (ره) داشت تا اینکه به همراه پدرش راهی #تهران شد و در آنجا پس از سه روز به همراه کاروانی از تهران در حالی که 11 سال سن بیشتر نداشت موفق به دیدار امام شد.
سال 1360 پدرش عازم #جبهه شد.
اصرارهای مکرر ظفر، در زمان مرخصی پدرش، باعث شد ظفر عازم جبهه شود...
سرانجام با کاروان #بروجن عازم #جبهه شد در هنگام حرکت، مسئول کاروان به دلیل اینکه سنش کم بود مانع رفتن او شد ولی ظفر با این بهانه که سن واقعیاش از سن شناسنامهای بیشتر است، توانست با کاروان اعزامی بروجن راهی جبهه گردد.
سرانجام در سال 1361 نخستین بار از طریق تیپ 14 #امام_حسین (ع) به خط مقدم اعزام شد و در عملیاتهای فتح #خرمشهر و رمضان به همراه پدر و تنها بردارش حضور پیدا کرد. ظفر و برادرش در عملیات رمضان مفقود شدند و پس از 10 سال، پیکر ظفر به همراه برادرش #خدارحم_خالدی در کانالی در منطقه عملیاتی رمضان پیدا شد درحالیکه در آغوش یکدیگر به #شهادت رسیده بودند.
پیکر این شهیدان به لردگان انتقال یافت..
#معرفی_شهید
#شهید_ظفر_خالدی
جهت تعجیل در فرج وشادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید #ظفر_خالدی شهید 12 ساله تاریخ تولد: 2 / 5 / 1349 تاریخ شهادت: 23 / 5 / 1361 محل شهادت: #شلمچه
#شهید_سید_حمیدرضا_سیاهپوش
شهید 18 ساله
تاریخ تولد: 15 / 10 / 1347
تاریخ شهادت: 4 / 10 / 1365
محل شهادت: #جزیره_ام_الرصاص
عملیات: #کربلای4
حمیدرضا پانزدهم دی ۱۳۴۷، در شهرستان #تهران به دنیا آمد.
پدرش سید #ابوطالب، #خیاط بود و مادرش #صدیقه نام داشت.
دانش آموز سوم متوسطه بود.
از سوی #بسیج در #جبهه حضور یافت.
طی عملیات کربلای 4 در چهارم دی 1365، در جزیره #ام_الرصاص عراق به #شهادت رسید.
پیکرش 11 سال در منطقه برجا ماند و بالاخره سال 1376 پس از تفحص در #گلزار شهدای شهرستان #قزوین به خاک سپرده شد.
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_سید_حمیدرضا_سیاهپوش شهید 18 ساله تاریخ تولد: 15 / 10 / 1347 تاریخ شهادت: 4 / 10 / 1365 محل شه
#شهید_حسن_محمد_رحیمی_ها
شهید 15 ساله
تاریخ تولد: 1 / 10 / 1347
تاریخ شهادت: 7 / 12 / 1362
محل شهادت: #جزیره_مجنون
عملیات: #خیبر
حسن یکم دی 1347 در شهر #قزوین به دنیا آمد. پدرش اسدالله، کارگری میکرد و مادرش سکینه نام داشت. حسن زمانیکه دانشآموز اول #متوسطه در رشته #تجربی بود، از سوی #بسیج در #جبهه حضور یافت. هفتم #اسفند 1362، در جزیره مجنون طی عملیات خیبر به #شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال 1375 پس از #تفحص در #گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
❀❀
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهید_حسن_محمد_رحیمی_ها شهید 15 ساله تاریخ تولد: 1 / 10 / 1347 تاریخ شهادت: 7 / 12 / 1362 محل شهادت
#شهید_نوروز_گپی
شهید 16 ساله
تاریخ تولد: 1347
تاریخ شهادت: 16 / 7 / 1363
محل شهادت: #جزیره_مجنون
نوروز در شهرستان #ایذه متولد شد. اولین بار که به #جبهه رفت 13 سال بیشتر نداشت. وقتی از او پرسیدند چرا میخواهی به جبهه بروی، گفته بود: «ما باید به جبهه برویم و از #میهن خود دفاع کنیم، زیرا وظیفه هر ایرانی است که نباید بگذارد جبههها خالی بمانند.» و در جواب اینکه تو با این سن و سال کمی که به جبهه میروی کشته میشوی؛ گفت: «من که از #علیاصغر و #علیاکبر بهتر نیستم...» میگفتند #آرزو داشت پس از پایان جنگ اگر از جبهه بازگشت به تحصیلات خود ادامه دهد تا #معلم شود. مهمترین بخش وصیتنامهاش هم ارتباط با علاقهاش به معلمی داشت. در این فراز وصیتش نوشته است: «روی سخنم با نوجوانان و جوانان است که در هر حال همه اوقات خود را به #فراغت نگذرانند. خصوصاً این دانش آموزان درس خواندن را همراه با #تزکیه_نفس پیش ببرید، چراکه درس خواندن بدون #تزکیه به درد نمیخورد باید که از بنده گناهکار درس #عبرت بگیرید.» سرانجام نوروز در 16 #مهر 1363 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش، زمانی که هنوز کمتر از 16 سال سن داشت، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار این شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد
با تشکر از حسین کیایی نیا...
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو ( #سمیه_کردستان ) #شهید 17 ساله تاریخ تولد: 4 / 4 / 1344 تاریخ شهادت: 15
#شهید_مجید_تقیپور_فلاح
شهید 17 ساله
تاریخ تولد: 1348
تاریخ شهادت: 10 / 1 / 1366
محل شهادت: #سلیمانیه عراق
عملیات: برون مرزی
#مجید در سال 1348 در شهرستان #لنگرود متولد شد. از همان بچگی در مساجد فعالیت میکرد و با تاسیس #سپاه و #بسیج ، با وجود سن کم در پایگاه و بسیج حضور مستمر داشت و در نهایت در سن 17 سالگی به #جبهه ها رهسپار شد. مجید به همراه هم رزمانش در #تیپ66 #هوابرد در قرارگاه #رمضان مستقر بودند. پس از عملیات موفق #فتح4 در #اسفند سال 65 و برای زمینه سازی عملیات بعدی، سلسله عملیاتهای محدود و گسترده برون مرزی در دستور کار فرماندهان در جبهه شمالی جنگ قرار گرفت. مجید درحالیکه فقط چند روز از عقدش میگذشت در 10 #فروردین 66 در منطقه سلیمانیه عراق از ناحیه سر مورد اصابت خمپاره فسفری قرار گرفت و به اغوش #سیدالشهدا پرکشید. رشادت این شهید و همرزمانش باعث انجام مقتدرانه عملیات #فتح5 در مناطق #چوارتا و نیز #ماووت سلیمانیه عراق در 25 فروردین 66 گردید
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
4.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای دلهایی که
هوایی #راهیان_نور است..
✌️❤️ انتشار برای نخستینبار
🌹 #شهید_حسن_باقری
در جمع نوجوانان بازدیدکننده از جبهه:
✌️ همهجای ایران #جبهه است..✌️
✅ واقعاً عالیه، انگار برا امروز ماست
اصلااا از دستش ندین
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و دوم: دبیر ورزش ✔️ راوی : خاطرات شهید رضا هوشیار 🔸ارديبهشت سال 13
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و سوم : نماز اول وقت
✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید
🔸محور همه فعاليت هايش #نماز بود. ابراهيم در سخت ترين شرايط نمازش را اول وقت ميخواند. بيشتر هم به #جماعت و در مسجد. ديگران را هم به نماز جماعت دعوت ميکرد.
مصداق اين #حديث بود كه اميرالمؤمنين ميفرمايند: هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زير بهره ميگيرد: «برادري که در راه خدا با او رفاقت کند، علمي تازه، رحمتي که در انتظارش بوده، پندي که از هلاکت نجاتش دهد، سخني که موجب هدايتش شود و ترک #گناه. »
🔸ابراهيم حتي قبل از انقلاب، نمازهاي صبح را در #مسجد و به جماعت ميخواند.
رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائي مي انداخت؛ «به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت #نماز است. »
بهترين مثال آن، نمازجماعت در گود #زورخانه بود. وقتي كار #ورزش به اذان ميرسيد، ورزش را قطع ميکرد و نماز جماعت را بر پا مينمود.
🔸بارها در مسير سفر، يا در #جبهه، وقتي موقع اذان ميشد، ابراهيم اذان ميگفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت ميکرد. صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود ميکرد.
او مصداق اين کلام نوراني #پيامبر اعظم بود که ميفرمايند: «خداوند وعده فرموده؛ مؤذن و فردي که وضو ميگيرد و در نماز جماعت مسجد شرکت ميکند، بدون حساب به #بهشت ببرد. »
🔸ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود.
او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشتر اوقات با #عبا نماز ميخواند.
٭٭٭
🔸سال 1359 بود. برنامه #بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد.
ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف ميکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار.
🔸بچه ها را تا اذان بيدار نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. #ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت ميرفتند معلوم نبود براي نماز بيدار ميشدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود.
٭٭٭
🔸ابراهيم روزها بسيار انسان #شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت ميکرد.
اما شبها معمولاً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب ميشد. تلاش هم ميکرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک ميشد. بيداري سحرهايش طولانيتر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه #شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده اند.او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوسل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت #عاشورا يا سلام آخر آن را ميخواند.
هميشه آيه وجعلنا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست!
ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟
٭٭٭
🔸يكبار حرف از نوجوانها و اهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم بُرد، در عالم رويا پدرم را ديدم! درب خانه را باز كرد. مستقيم و با عصبانيت به سمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب پريدم. نگاه پدرم حرفهاي زيادي داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم.
٭٭٭
🔸از ديگر مسائلي که او بسيار اهميت ميداد نماز جمعه بود. هر چند از زماني که نمازجمعه شکل گرفت ابراهيم در کردستان و يا در جبهه ها بود.
ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت ميكرد.
ميگفت: شما نميدانيد نماز جمعه چقدر #ثواب و برکات دارد.
امام صادق ميفرمايند: «قدمي نيست که به سوي نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام ميکند. »
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیـــــم
#سلام_بر_ابراهیم
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان
و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰❄️➰✌️❁═┅┄