هدایت شده از حرفاتونෆ࿐•°|ོ
سلام دوستان خوبيد .. من با اجازه سرباز خدا دوست دارم یه چند تا کتاب معرفی کنم که خودم خوندم و خیلی دوستشون دارم..۱: کتاب سلام بر ابراهیم(داداش ابراهیم هادی )واقعا خیییلی قشنگه 💚 ۲: زير تیغ(شهید محسن حججی ) 💛۳: مقتل شهدای دفاع مقدس🧡 ۴: صبورانه 🩵۵:دختر شینا💙 ۶: من ادواردو نیستم❤️ ۷: من میترا نیستم 🤎 و... حالا بازم اگه دوست داشتید معرفی می کنم ..(مهدیار)🤍
پیشنهاد می کنم این کتابایی که گفتم رو دوست داشتید بخونید.. من که عاشق کتابم مخصوصا اگه موضوعشون شهدایی و خاطره شهدا و.. باشه ..
💌💌💌💌💌💌
علیکم السلام همراه و همسنگر همیشگی🙂
ممنون از #معرفی_کتاب
حتما دوستان تهیه کنن بخون
💛
خوندن زندگینامه شهدا
دیدتون رو به زندگی دنیوی عوض میکنه
و براتون آخرت خوبی میسازه ان شاءالله
چون وقتی با شهدا آشنا بشیم
و با اونا رفاقت کنیم
شهدا خودشون چراغ راه ما میشن
🥲🤲
✍ سرباز خدا 🍂
#سلام_بر_ابراهیم
#کتاب_شهدا
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
🌱 وقتی ابراهیم وارد محله جدیدشان می شود همه او را به خاطر ریش بلند مسخره می کنند. اما ابراهیم با برخورد و اخلاق خوبی که داشت یک یک آن ها را جذب کرد و بعد آن ها را راهی جبهه کرد.
الآن آن هایی که مسخره اش می کردند از بزرگان جنگ ما هستند ...
🌸 وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا
🌸 به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین (سخن) باشد.» چرا که شیطان (به وسیله سخنان ناروا) میان آنها فتنه و فساد مى کند. زیرا (همیشه) شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
📚(اسراء/۵۳)
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
باید رفت باید دنبال پرچمت رفت... روضه خوانی شهدا... سلام بر حسین .ع. سلام بر محرم سلام بر کربلا ✨
سلام بر ابراهیم
ســاكت شدم. بغض گلويم را گرفته بود. سرش را بلند كرد و نگاهم كرد.
گفتم: انشاءالله توي بهشت همديگر را ميبينيد! خيلي حالش گرفته شد. اسامي
را نوشت و به همراه اسم گردان به من داد. من هم سريع خداحافظي كردم و
حركت كردم. اين برخورد غيرمنتظره خيلي برايم جالب بود.
در اســفندماه 1365 عمليات به پايان رسيد. بســياري از نيروها به مرخصي
رفتند. يك روز داخل وسايلم كاغذي را كه اسير عراقي يا همان بسيجي لشکر
بدر نوشته بود پيدا كردم. رفتم سراغ بچههاي بدر. از يكي از مسئولين لشکر
سراغ گرداني را گرفتم كه روي كاغذ نوشته بود. آن مسئول جواب داد: اين
گردان منحل شده. گفتم: ميخواهم بچههايش را ببينم.
فرمانــده ادامه داد: گرداني كه حرفش را ميزني به همراه فرمانده لشــکر،
جلوي يكي از پاتكهاي ســنگين عراق در شــلمچه مقاومت كردند. تلفات
سنگيني را هم از عراقيها گرفتند ولي عقبنشيني نكردند.
بعد چند لحظه سكوت كرد و ادامه داد: كسي از آن گردان زنده برنگشت!
گفتم: اين هجده نفر جزء اســراي عراقي بودند. اسامي آنها اينجاست، من
آمده بودم كه آنها را ببينم.
جلو آمد. اسامي را از من گرفت و به شخص ديگري داد. چند دقيقه بعد آن
شخص برگشت و گفت: همه اين افراد جزء شهدا هستند!
ديگر هيچ حرفي نداشــتم. همينطور نشســته بودم و فكر ميكردم. با خودم
گفتم: ابراهيم با يك اذان چه كرد! يك تپه آزاد شد، يك عمليات پيروز شد،
ّ از قعر جهنم به بهشت رفتند.
هجده نفر هم مثل حر
بعد به ياد حرفم به آن رزمنده عراقي افتادم: انشاءالله در بهشت همديگر را ميبينيد.
بياختيار اشك از چشمانم جاري شد. بعد خداحافظي كردم وآمدم بيرون.
من شك نداشتم ابراهيم ميدانست كجا بايد اذان بگويد، تا دل دشمن را به
لرزه درآورد. وآنهايي را كه هنوز ايمان در قلبشان باقي مانده هدايت كند!
#سلام_بر_ابراهیم
#این_حکایت_ادامه_دارد
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ارسالی شما 💌 🍀 بــیاد بــرادر شــهیدم «ابـراهیم هـادی»💔🌹🌹 سعادت توی دستای اونیه که میگن توی این
سلامبرابراهیم۱📚
معجزهاذان
با خودم گفتم : ابراهیم با یک اذان چه کرد! یک تپه آزاد شد ، یک عملیات پیروز شد ، هجده نفر هم مثل حرّ قعر جهنم به بهشت رفتند . بعد به یاد حرفم به آن رزمنده عراقی افتادم : ان شاء الله در بهشت همدیگر را میبینید . بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد . بعد خداحافظی کردم و آمدم بیرون . من شک نداشتم ابراهیم میدانست کجا باید اذان بگوید ، تا دل دشمن را به لرزه در آورد . و آنهایی را که هنوز ایمان در قلبشان باقی مانده هدایت کند!
...................
اخلاص
عباسهادی
با ابراهیم از ورزش صحبت میکردیم . میگفت : وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم ، همیشه با وضو بودم . همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم . پرسیدم : چه نمازی؟! گفت : دو رکعت نماز مستحبی! از خدا میخواستم یک وقت تو مسابقه ، حال کسی را نگیرم! ابراهیم به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید .
#سلام_بر_ابراهیم
#این_حکایت_ادامه_دارد
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
❤️✨ چه کردی که ! مـــادر ! خریدارت شد؟! ....... قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام
سلام برابراهیم
اواخر سال60 13 بود. ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد.
آخر شــب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش
يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد!
گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا ميياري!؟ من چند بار تا حالا ديدم
كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه
پول تو جيب شماست!
بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟
ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشــان هم
ميگويند در چه راهي خرج كنم.
فرداي آنــروز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شــديم. به
مغازه مورد نظر رسيديم.
مغازه تقريبًا بزرگي بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با
ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملا ابراهيم را ميشناسند.
بعد از كمي صحبتهاي معمول، ابراهيم گفت: حاجي، من انشــاءالله فردا
عازم گيلان غرب هستم.
پيرمرد هم گفت: ابرام جون، براي بچه ها چيزی احتياج داريد؟
ابراهيم كاغذي را از جيبــش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين
#این_حکایت_ادامه_دارد
#سلام_بر_ابراهیم
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
💖✨💖✨💖✨💖✨💖 ✨💖✨💖 💖✨💖 🕊 ✨💖 🕊 💖 🕊 پل
سلامبرابراهیم
چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلمبرداري داريم. چون اين رشــادتها و
حماسه ها بايد حفظ بشه.آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور
حفظ شده.
بعد هــم ادامه داد: براي خود بچه هاي رزمنده هــم احتياج به تعداد زيادي
چفيه داريم.
صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرفهاي ابراهيم را گوش ميكرد
جلــو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزي، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه
شما مثل آدماي لات و بيكار ميخواهيد دستمال گردن بندازيد!؟
ابراهيم مكثي كرد وگفت: اخوي، چفيه دســتمال گردن نيســت. بچه هاي
رزمنــده هر وقت وضو ميگيرند چفيه برايشــان حوله اســت، هر وقت نماز
ميخوانند ســجاده اســت. هر وقت زخمي شــوند، با چفيه زخم خودشان را
ميبندند و...
پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش وگفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم
تهيه ميكنيم.
فردا قبل از ظهر جلوي درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار
آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم.
پيرمرد يك دســتگاه دوربين و مقداري وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد
وگفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه.
بعدهــا ابراهيم تعريف ميكرد كــه از آن چفيه ها براي عمليات فتح المبين
استفاده كرديم.
كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد.
اینحکایتادامهدارد
#سلام_بر_ابراهیم
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ 🦋﷽🦋 در مـــحضر شــہـــ🌷ـــدا 🕊 🌷
سلامبرابراهیم✨
شوخطبعیابراهیم😁
ابراهيم در موارد جد ّ يت كار بســيار جدي بود.
اما در موارد شوخي و مزاح
بسيار انسان خوش مشرب و شوخ طبعي بود.
اصلا يكي از دلائلی كه خيليها
جذب ابراهيم ميشدند همين موضوع بود.
ابراهيم در مورد غذا خوردن اخلاق خاصي داشت!
وقتي غذا به اندازه كافي
بــود خوب غذا ميخورد و ميگفت: بدن ما به جهت ورزش و فعاليت زياد،
احتياج بيشتري به غذا دارد.
با يكي از بچههاي محلي گيلانغرب به يك كلهپزی در كرمانشــاه رفتند.
آنها دو نفري سه دست كامل كلهپاچه خوردند!
يــا وقتي يكي از بچه ها، ابراهيم را براي ناهار دعوت كرد. براي ســه نفر 6
عدد مرغ را سرخ کرد و مقدار زيادي برنج و...آماده كرد، که البته چيزي هم
اضافه نيامد! 😂
٭٭٭
در ايام مجروحيت ابراهيم به ديدنش رفتم. بعد با موتور به منزل يكي از رفقا
براي مراسم افطاري رفتيم.
صاحبخانه از دوستان نزديك ابراهيم بود. خيلي تعارف ميكرد. ابراهيم هم
كه به تعارف احتياج نداشت! خلاصه كم نگذاشت. تقريبًا چيزي از سفره اتاق
ما اضافه نيامد!
😁✌️🙃
#اینحکایتادامهدارد
#سلام_بر_ابراهیم
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سلامبرابراهیم✨ شوخطبعیابراهیم😁 ابراهيم در موارد جد ّ يت كار بســيار جدي بود. اما در موارد شوخي
سلامبر ابراهیم
شوخطبعیشهیدهادی
براي مراســم ختم شهيد شهبازي راهي يكي از شهرهاي مرزي شديم. طبق
روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار ميشد.
ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن ميآوردند! با شســتن دستهاي آنان،
مراسم با صرف ناهار تمام ميشد.
در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار
او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم.
ابراهيم و جواد دوســتاني بســيار صميمي و مثل دو بــرادر براي هم بودند.
شوخيهاي آنها هم در نوع خود جالب بود.
در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين
كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود.
ابراهيم در گوش جواد، كه چيزي از اين مراسم نميدانست حرفي زد! جواد با
ّ تعجب و بلند پرسيد: جدي ميگي؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچي نگو!
بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلي شــديد و بــدون صدا ميخنديد.
گفتم: چي شده ابرام؟! زشته، نخند!
رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!!😂😂
چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شســتن دســت، سرش را زير
آب گرفت و...
جواد در حالي كه آب از ســر و رويش ميچكيد با تعجب به اطراف نگاه
ميكرد.
گفتم: چيكار كردي جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيهام را دادم كه سرش را خشک
کند!
اینحکایتادامهدارد
🌱
#سلام_بر_ابراهیم
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃✧✧💔✧✧🍃
🦋﷽🦋
ِأَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی
أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
مـا را کَـرمش داد زِ هَـر قِـصه نـجات
بَـر مَـعرفت و مَـرام سلطان صَـلوات
#چهارشنبه_هـای_امــام_رضـایی
#سـلام_بـر_ابـراهـیم
😭💔
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
#رفیق_شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ چه عاجزانه مینگارم از کسی که امام زمانش او را دوست خود
می نامد...
سـلام بـر یـار امــام زمــان
#سلام_بر_ابراهیم ♥️
بـرادر شــهیدم🕊
🎙 نریتور: حسین کریمی پناه
🕊🦋🌷
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
#رفیق_شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📗#کتاب_سلام_بر_ابراهیم۱ کشتی✨ برادران شهید هنوز مدتی از حضور ابراهیم در ورزش باستانی نگذشته بود که
ولیعهد برگزار میشد و جوایز هم توسط او اهداء شده است
برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود
سال بعد ابراهیم در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد
همان سال هم در وزن 62 کیلو در قهرمانی باشگاههای تهران شرکت کرد.
در سال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها وقتی دید دوست صمیمی خودش در وزن او،یعنی 68 کیلو شرکت کرده،ابراهیم یک وزن بالاتر رفت و در 74 کیلو شرکت کرد. در آن سال درخشش ابراهیم خیره کننده بود و جوان 18 ساله قهرمان 74 کیلو آموزشگاهها شد
تبحر خاص ابراهیم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحیح از دستان قوی و بلند خود باعث شده بود که به یک کشتی گیر تمام عیار تبدیل شود.
صبح زود بود
ابراهیم با وسائل کشتی از خانه بیرون رفت
من و برادرم هم راه افتادیم
هر جائی میرفت دنبالش بودیم
تا اینکه داخل سالنِ هفت تیرِ فعلی رفت
ماه هم رفتیم توی سالن و بین تماشاگرها نشستیم
سالن شلوغ شده بود
ساعتی بعد مسابقات کشتی آغاز شد
آن روز ابراهیم چند کشتی گرفت و همه را پیروز شد
تا اینکه یکدفعه نگاهش به ما افتاد
ما داخل تماشاگرها تشویقش میکردیم
با عصبانیت به سمت ما آمد.
گفت:چرا اومدید اینجا!؟
گفتم:هیچی، دنبالت اومدیم ببینیم کجا میری
بعد گفت:یعنی چی؟! اینجا جای شما نیست. زود باشین بریم خونه.
با تعجب گفتم:مگه چی شده!؟
جواب داد: نباید اینجا بمونین، پاشین، پاشین بریم خونه.
📚کتاب سلام بر ابراهیم.ص 32
ادامه دارد...
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم۱
#سلام_بر_ابراهیم
اللهم عجل لولیک الفرج 𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🦋🕊🌷 🦋﷽🦋 📗#کتاب_سلام_بر_ابراهیم۱ شکستن نفس✨ عکسم را به خودم نشان داد و گفت: این عکس رنگی رو بب
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم۱
گفتم: چرا؟! جلو آمد و مجله را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: این عکس رنگی رو ببین، اینجا عکس تو با لباس و شورت ورزشیه. این مجله فقط دست من و تو نیست. دست همه مردم هست. خیلی از دخترها ممکنه این رو دیده باشن یا ببینن.
بعد ادامه داد: چون بچه مسجدی هستی دارم این حرفها رو میزنم؛ و گرنه کاری باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوی کن، بعد دنبال ورزش حرفهای برو، تا برات مشکلی پیش نیاد.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 39
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی
ادامه دارد......
#سلام_بر_ابراهیم
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•