🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
چه کسانی بهترین مخاطب برای گفت و گوی یک زن،برای کسب آرامش هستند؟
همسر؛بهترین فردی که گفت و گو با او می تواند زن را به آرامش برساند،همسر اوست.مرد به دلیل رابطه عاطفی عمیق می تواند بهترین آرامش دهنده برای همسر خود باشد؛
مشاور:گاهی زن نمی تواند حرف هایش را به خانواده و آشنایان بزند و در این وضعیت یک مشاور خوب،متخصص و امین،می تواند به خانم کمک روانی بدهد و آرامش را برای او فراهم کند.
خانه ای مثل بهشت
نویسنده سید علیرضا تراشیون
نشر معارف
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
در ارتباط با خانواده شوهرتان متعادل عمل کنید.برخی زنان در این زمینه افراط و تفریط می کنند.ویژگی زن خوب و موفق این است که بتوانو ارتباط خود را با فامیل شوهرش به خوبی مدیرت کند..
کتاب محرمانه های زنانه
(رازهای زندگی زن موفق با رویکرد دینی و تربیتی)
سید علیرضا تراشیون
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#بریدهکتاب
به این قسمت های پرونده که رسیده بودم حسابی گیج شدم،کم آورده بودم.هنوز کار من با عواملش شروع نشده بود؛اما احساس می کردم در هضم این همه فساد از طرف یک خانواده معمولی و مذهبی دارم کم می آورم.ما الان با دختر و پسر معصومی مواجهیم که در کمتر از ۱۰ ماه،به انواع گناهانی که حتی فکرش هم نمی کردند مبتلا شدند،بعلاوه اینکه کاش فقط معتاد به این گناهان می شدند و سر از اشاعه آن ها در نمی اوردند.....
کتاب تب مژگان
نویسنده محمدرضا حداد پور جهرمی
انتشارات حداد
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
دلم می خواهد بابا بهم غذا بدهد.بابا وقتی بود ،برایم لقمه می گرفت.خب دوست داشتم.به قول بابا،دخترها بابایی اند.بابا هم دوست داشت.لقمه هایش ماشین می شدند و می رفتند توی دهانم.انگار دهان من پارکینگ است.هواپیما می شدند.کشتی می شدند.سفینه آدم فضایی ها می شدند.هر چه می شدند دوست داشتند بروند توی شکم من.
دخترها بابایی اند
انتشارات شهید کاظمی
نویسنده بهزاد دانشگر،زهرا کرباسی
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
خانه و زندگی ام مانده بود قم.هم دلم میخواست برگردم ،هم نمیخواست؛ولی آخرش که چه.ساکم را جمع کردم و برگشتم سر زندگی ام.انقلاب و حال و هوایش و آن همه ارتباط و جنب و جوش،من را بزرگ کرد.تا قبل از آن ،یک زن جوان خانه دار بودم،اما حالا اوضاع فرق کرده بود.....
کتاب تنها گریه کن
نویسنده اکرم اسلامی
انتشارات حماسه یاران
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
امشب چه شب آرامی است!
بچه که خواب اند انگار دنیا از حرکت می ایستد.امروز همه ی گل های رز صورتی که برایم هدیه اوردی و آن ها را خشک می کردم و می ریختم داخل گلدان بزرگ شیشه ای ،در آوردم و به دیوار زدم .شده مثل یک باغچه پر گل،اما حیف که عطرشان پریده ،درست مثل تو که نیستی.
اسم تو مصفاست.
نوشته ی راضیه تجار
انتشارات روایت فتح
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
یکی از بچهها میگفت: «تعجب میکنم، چقد نیروهای امنیتی این شهر، کمتجربه و نادونن!»
پرسیدم: «چطور مگه؟»
گفت: «حداقل از چهار مسیر میشه به این شهر یورش برد، بدون اینکه اونا حتی فرصت کنن از خونههاشون بیان بیرون. تازه! به خاطر موانع مختلف طبیعی که هست، میشه یه جنگ شهری تمامعیار راه اِنداخت؛ جوری که حدود شیش ماه طول بکشه و بعد توی شهر مخفی شد تا نتونن پیدات کنن! اونا حتی از منابع آب و زمینهای زراعی استراتژیکشونم مراقبتای امنیتی نکردن! اینجا دیگه کجاس؟ به نظرم مردم خوشوخرم و بیعاری داره!»
همه نوکرها
نوشته محمدرضا حدادپور جهرمی
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
روزهایمان خیلی سخت می گذشت؛حتی خودمان چند روزی یک بار غذا می خوردیم.فقط دلمان خوش بود که امنیتی داریم و قوای خارجی این طرف ها پیدایشان نمی شود.دزدها و گردنه گیرها هم از ترس کربلایی سیف علی، جرئت دستبرد زدن به چادرهایمان را نداشتند.کربلایی سیف علی به همه فهمانده بود که کسی حق ندارد بیاید طرف چادرهای ما.
مصدق خمینی
روایت زندگی مصدق طاهری
انتشارات راه یار
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
مهلا که کوچک بود با همان موتور توی زمستان هیئت می رفتیم.توی راه حسین طوری رانندگی می کرد که پشت اتوبوس ها باشیم،این طور هم باد کمتری می خوردیم و هم گرمای اندکی از دود اگزوز نصیبمان می شد.
اتوبوس سر هر ایستگاه که می ایستاد ما هم توقف می کردیم ،تا باز اتوبوس راه بیفتد.بعد از هیئت و کمی موتور سواری ،آخر شب که خانه می رسیدیم خسته و هلاک بودیم.ما اغلب تا نزدیک ظهر خواب بودیم ولی حسین صبح زود راهی کار می شد.
✅ روایت بی قراری
به قلم بتول پادام
نشر ستاره ها
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
فهیمه گفت : بگو اگر دوستت دارد و می خواهد زنش بشوی،چرا بخاطر تو با برادر و مادرش حرف نمی زند؟مگر نمی گوید در زندگی اش مستقل است،خب پای عشقش بایستد.فوقش دعوایشان می شود،اما در عوض تو مطمئن میشوی که واقعا برای توست و برای ازدواج.
ستار به مرور ،اصرار و پافشاری اش برای......
کتاب نفس
نوشته بهزاد دانشگر
انتشارات تلاوت آرامش
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
هنوز از در مدرسه پایمان را بیرون نگذاشته ایم که ماشین بابا را می بینم،از دود اگزوزش لجم می گیرد،می خواهم زودتر محیا را راهی کنم ،نمی خواهم ماشین پت پتیمان را ببیند و در خلوت به ریشمان بخندد.اما صدای بابا اجازه نمی دهد:
سلام بر دختران باهوش کلاس اول متوسطه مدرسه شهید رجایی !!
محیا ریسه می رود از خنده و من به سختی لبخند می زنم.بابا نگاهی به من می اندازد : قند و عسل بابا چطوره؟
قند و عسل بابا حالش خوب نیست،هیچ حالش خوب نیست.یاد کولر سوخته ماشین که می افتم حالم بدتر هم می شود .
🔹بی نماز ها خوشبخت ترند؟!
🔸نویسنده :فاطمه دولتی
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#بریدهکتاب
رزمندگان پنجه به پنجه دشمن که میگذاشتند،خروار خروار لباس های زخم خورده روی دستان کشور باقی میماند.نمیشد که همه آنها را دور ریخت.همان دست هایی که با قدرت به لباسها مشت میزدند،حالا باید با ظرافت،نخ و سوزن به دست میگرفتند.
لباس ها به دست مادران دوباره زنده میشدند و به همراه خود،مهر مادری را برای رزمندگان هدیه میبردند.
این غیور زنان تاریخ،از چای خانه زینبیه و حتی از خانههای خود،خیاط خانههایی ساختند و در سرمای جنگ،بر تن رزمندگان ،پزشکان،بیماران و گاهی هم شهدا لباس نو پوشاندند.
✅ #زنان جبهه جنوبی
🔹تحقیق :مریم مرادی کوه باد
🔸تدوین: نرگس اسکندری
🔺انتشارات راه یار
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴