eitaa logo
🇮🇷رسانه‌ و خانواده
4.1هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
85 فایل
موسسه فلق رایانه اصفهان با مدیریت حامد کمال تولید کننده:کتاب ومحصولات رسانه‌ای برگزار کننده دوره‌های تربیت رسانه وهوش‌مصنوعی ارتباط با ادمین @Fatemehz1369 تعرفه تبلیغات @Resanehkhanevadeh_tabligh پیام ناشناس https://daigo.ir/secret/3603904478
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 تواضع و مهربانی @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 وقتی اذان می‌گویند ... ✅ حتما ببینید @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
shoghl.pdf
حجم: 448.5K
🌸 شغل حساس و آینده‌سازِ خانه داری ✅ انتشار گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب با موضوع نقش خانه‌داری و مادری و اهمیت و ابعاد آن @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹دست نوشته ای منتشر نشده از حاج قاسم سلیمانی برای یکی از دوستانش: علی عزیز! چهار چیز را فراموش نکن: ۱_اخلاص، اخلاص، اخلاص یعنی گفتن ، انجام دادن و یا ندادن برای خدا ۲_قلبت را از هر چیز غیر او خالی کن و پر از محبت او و اهل‌بیت(علیه‌السلام) کن ۳_نماز شب توشه عجیبی است ۴_یاد دوستان شهید ولو به یک صلوات "برادرت، دوستدارت سلیمانی" ۹۱/۷/۲۱ @omid_aramesh114
⚡️تفاوت تفکر انقلابی و تفکر وابسته 🔹 محمد رضا پهلوی: این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان می‌مانند. 🔹رزم آرا نخست وزیر دوران پهلوی: ما در این کشور عرضه ساخت یک لولهنگ(آفتابه) را هم نداریم. @omid_aramesh114
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ «صلاة در قرآن» 👈 مقام امامت اصلا توسط بشریت درک نشد. 👤 استاد رائفی پور @omid_aramesh114
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ گنجینه سحر ✅ توصیه‌های رهبرانقلاب به درباره خواندن و استفاده از فرصت جوانی @omid_aramesh114
*📚 رمان زیبای * ✨ قسمت👈صد و چهل و دوم ✨ دوباره به بلیط ها نگاه کردم.مامان گفت: _کربلا. نگاه متعجب همه رو حس میکردم.... آره،واقعی بود. بلیط هواپیما،از تهران به نجف،پنج تا.به اسم وحید و من و بچه ها. به وحید نگاه کردم... هنوز بالبخند به من نگاه میکرد.گفتم: _گفته بودم دیگه جان خودمو قسم ت نمیدم،ولی وحید،جان زهرا واقعیه؟ وحید خندید.گفت: _بله خانوم. باورم نمیشد یه بار دیگه بین الحرمین رو ببینم.باورم نمیشد امام حسین (ع) ما رو طلبیده باشه. من و وحید..اینبار با بچه هامون.گفتم: _یعنی یه بار دیگه میریم کربلا؟!!! -بله -با بچه هامون؟!!! -بله -دوباره این موقع سال؟!!! مثل ماه عسل رفته بودیم؟!! -بله -آخه چجوری؟!!! شما که اون دفعه گفته بودی دیگه نمیتونیم بریم. -بازهم منو دست کم گرفتی؟..سخت بود ولی من بخاطر تو هرکاری میکنم. -وحید...هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که بتونم ازت تشکر کنم.اصلا نمیدونم چی بگم. بالبخند گفتم: _خیلی آقایی. وحید خندید و گفت: _ما بیشتر. همه خندیدن.سرمو انداختم پایین.با اشک لبخند میزدم. مامان گفت: _کی میرین؟ وحید به مامان نگاه کرد و گفت: _ان شاءالله هفته آینده میریم. مادروحید گفت: _با سه تا بچه سخته،مخصوصا با سیدمحمد و سیدمهدی.ممکنه زهرا اذیت بشه.وحید،خیلی کمک کن.نری تو حال و هوای خودت ها. وحید بالبخند گفت: _چشم،حواسم هست. بابا گفت: _برای ما هم خیلی دعا کنید. محمد بالبخند وحید رو بغل کرد و گفت: _کم کم داری مرد میشی. همه خندیدن.محمد گفت: _زهرا سرمو آوردم بالا و نگاهش کردم. -برای منم دعا کن. وحید بالبخند گفت: _برای محمد زیاد دعا کن.محمد زیاد دعا لازم داره. همه خندیدن.بقیه هم بلند شدن.خداحافظی کردن و رفتن. بچه ها خواب بودن.... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 @omid_aramesh114