اوج غم فقط اونجا که شلوار بگِ مِشکیت رو میندازی لباسشویی رنگ پریده تحویل میگیری .
یه نفس عمیق بکش؛ تو تنها کسی نیستی که سختی میکشه حالا یه لبخند به خودت بزن و شروع کن :))
دلم میخواست برم لب پنجره برقصم ؛ بارون بهم بخوره ، بعد موهامو باز کنم بشینم لبه پنجره و اونقدر گل گاوزبون بخورم که وقتی افتادم پایین خیابون آبی شه .
کاش خدا زندگیمو ی ذره اسپویل کنه ببینم ارزششو داره من این همه هر روز مثل تارزان اینور اونور میپرم یا نه .