اینجا رودسر است، شهر شهید علیرضا ناصحی
شهری که نامش با ایمان و اخلاص او گره خورده است
شهری که او را در دامان خود پروراند
و نامی که لرزه بر اندام دشمن می انداخت
شهید رضا ناصحی، مهندسی مومن، جهادی ای بیادعا
و فرماندهای شجاع بود
او هم در میدان جنگ
و هم در کوچههای فقر و رنج شهر حضور داشت
برای مردم فقیر پناه بود
و برای دشمن صاعقهای کوبنده
در دل خرمشهر وقتی خاک تشنه آزادی بود
رضا ناصحی پرچم مقاومت را برافراشت
او از پیش قراولان فتح خرمشهر بود
فتحی که بوی خون و افتخار میداد
صدای تکبیرش هنوز در گوش تاریخ مانده است
نامش نه فقط بر سنگ مزار که در قلب نسلها حک شده است
او فرزند خاک بود
اما پروازش به آسمانها رسید
رضا ناصحی روایتی از ایمان، فداکاری، اخلاص و شجاعت است
در روزگار تردید او نشانه یقین بود
و این شهر به نام او میبالد
چون شهیدان فراموش نمیشوند
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهر ولایتمداران
رودسر شهری آرمیده بر دامنههای سرسبز شمال
دلسپرده به آسمانهای روشن ولایت
اینجا دلها به عشق علی علیهالسلام میتپد
و نگاهها به پرچم هدایت دوخته شده است
رودسر سنگری است از بیداری و مقاومت
شعور دینی و سیاسی در این دیار جریان دارد
مردمانش دشمنشناسند از ژرفای بصیرت
در آزمونهای بزرگ
رودسر همیشه پای کار ولایت بوده است
محبت اهل بیت در جانها ریشه دوانده
و پیروی از ولیّ زمان، امام خامنهای عزیز،
چون دینی مقدس بر دوش مردم است
در کوچههای این شهر
بوی غیرت میپیچد
و در نگاه جوانانش
عزم دفاع از حق موج میزند
رودسر تصویر کوچکی
از امت وفادار و آگاه به زمان است
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، گلزار شهدا
عصر پنج شنبهای دلگیر و آرام
آمدهام گلزار شهدا
نسیمی ملایم در جریان است
گویی او نیز در سوگ نشسته است
مادری سالخورده کنار مزار فرزند شهیدش نشسته
نگاهش به عکس پسر دوخته شده
و با دستانی لرزان، خاک مزارش را نوازش میکند
در سکوتی سنگین، تنها صدای دل است
که با فرزند سفر کردهاش نجوا میکند
و اشکهایش را با خاک میهن قسمت میکند
کمی آن سوتر، پدری با قامتی خمیده
و نگاهی خیره به سنگ مزار
با فرزند شهیدش بیصدا سخن میگوید
و قطره اشکی آرام از گوشه چشمش فرو میچکد
من نیز کنار مزار دوست و همرزم شهیدم نشستهام
دلتنگ و خاموش
خاطرات مشترکمان را مرور میکنم
و به حالش غبطه میخورم
اینجا پارهای از بهشت است
جایی که رودسر با سرافرازی
فرزندان رشیدش را به تاریخ سپرده است
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهر خاطرهها، شهر دوستان و همرزمان شهیدم
همانهایی که در کوچه پس کوچههای این دیار
قد کشیدند، خندیدند، آموختند
و رؤیاهای جوانیشان را به امواج بیقرار دریا سپردند
اما دلهایشان برای جای دیگری میتپید
آنسوی مرزها
در سرزمینی که نیازمند غیرت و فداکاریشان بود
جایی که باید از دین و میهنشان دفاع میکردند
رفتند و هرگز بازنگشتند
اما نامشان هنوز در بادهای نمناک این شهر میپیچد
و در دل خانهها و دلها زنده است
محمد، علی، حسن، حسین، مسعود، محمود، موسی، عیسی، رضا، هادی
و دیگرانی که رودسر را با خونشان معنا کردند
اینجا رودسر است
شهری که با یاد شهیدانش نفس میکشد
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهر زینبهای زمانه
زنانی با دلهایی به وسعت دشت کربلا
مادرانی که فرزندانشان را
با دست خود روانه میدان کردند
و اشکشان را پشت لبخندی آرام پنهان نمودند
خواهرانی که با صدایی لرزان اما دلی محکم
وداع آخر را زمزمه کردند و دل از عزیزانشان بریدند
در این شهر
هر کوچه نشانی از داغ شهیدی دارد
و هر خانه روضهخانهای خاموش است
رودسر دیار زنانیست که هنوز
در مسیر زینب ایستادهاند
بیتزلزل، بیتردید، با سری افراشته
اینجا زنان قصهی صبر را زندگی میکنند
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهری که خون حسین (ع) در رگهای مردمانش ساری و جاری است
دلها برای کربلا میتپد
و اشکها به یاد مظلوم کربلا جاریست
رودسر روایتگر عشق و وفاداری
به راه حسین علیه السلام است
اینجا مادرانی هستند که برای فرزندانشان
روضهی علیاکبر میخوانند
در کوچه پسکوچههای شهر
هنوز بوی خاک شلمچه میآید
و صدای «یا زینب» به گوش میرسد
جوانانش یاد گرفتهاند
که سر را باید برای حقیقت داد
رودسر، شهری که هنوز علمهای کربلا برافراشتهاند
و دلها در حسرت شهادت میتپند
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهر سروقامتان
سرزمین مردانی که ایستاده بر خاک افتادند
اما خم به قامت نیاوردند
شهر دلیر مردانی که در تندباد حوادث
چون کوه ایستادند
و نگذاشتند پرچم ایمان بر زمین بماند
اینجا رودسر است
هر وجب از خاکش
گواهی رشادت مردانش
و هر قطره از آبش
آینهدار اشک مادران داغ دیده
اینجا هنوز صدای قدمهای شهیدان
در کوچههای خاطره میپیچد
و عطر ایمان و مردانگی
از گلزارهای شهدا برمیخیزد
رودسر شهر سروقامتان خاموش
که با فریاد بیکلامشان
دشمن را به زانو درآوردند
اینجا رودسر است . . .
اینجا رودسر است، شهر شهدا
شهر جوانهایی که در میدان آتش و ایمان
مردانگی را معنا کردند
اینجا هر کوچهای بوی خون میدهد
بوی غیرت، بوی اشک مادران چشم بهراه
اینجا رودسر است
شهری بر کرانه دریا، ساحل حماسهها
اینجا جوانانی از جان گذشتند
تا پرچم وطن بر زمین نیفتد
تا صدای اذان در گلدسته مساجد خاموش نشود
اینجا مادرانی قد کشیدند
در غیاب فرزندانشان
و پدرانی بیصدا شکستند
اینجا هنوز نسیم نام شهدا را
در گوش درختان زمزمه میکند
اینجا رودسر است . . .