🌸ماجرای وام گرفتن شهید حسین ولایتی فر
در سن۱۷ سالگی به عنوان مسئول جلسات قرآن فعالیت میکرد. مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که میخواست بچههای جلسات را برای اردوی زیارتی مشهد و قم ببرد که به علت مشکل مالی دوستان بزرگتر پیشنهاد میدهند که به صلاح نیست اردو برگزار شود.
حسین هم میگوید: «من شخصاً پیگیر کمک مالی و خیر میشوم.» از آن ماجرا میگذرد و اردو برگزار میشود. بعدها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای برگذاری اردو وام گرفته بود و تا سالها هنوز درگیر پرداخت قسط وام بود.🌿
ایشان در ۲۰ سالگی جذب سپاه شد. دورههای تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دورههای ابتدایی اهواز بود.🌼
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
خواهࢪعزیزم؛
هرگاہخواستےازحجابخارجشوےولباس، اجنبےرابپوشےبہیادآورڪہاشڪامامزمانت،
راجارےمیڪنے،بہخونپاڪےڪہریختہ، شدبراےحفظاینوصیتخیانتمیڪنے:)!
#حجاب 🧡
#روایت_عشق 💚
#شهیدعلاحسننجمه♥️
@Revayateeshg
ازشپرسیدنسختتنیست
بچہڪوچیکولمےڪنےمیرےسوریہ؟!
گفت:
خودمو،زنم،بچہام،همہهفتجدآبادم
فداےیڪڪاشےحرمحضرتزینب(س)
#شهیدمصطفیصدرزاده🌱
#روایت_عشق 🌸
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
@Revayateeshg
202030_2026973628.mp3
2.75M
#قرارصبحگاهی ☀️🌈
#روایت_عشق ❤️🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
#زیارتنامهشهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
@Revayateeshg
سختیها را تحمل کنید، انشاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب الزمان عجل الله اتصال پیدا میکند؛
تحقق این آرزو دور نیست.🌸
#شهید_ابراهیم_همت
#روایت_عشق
#کلام_شهدا
@Revayateeshg
سر قبر نشسته بودم باران مے آمد.
روۍ سنگ قبر نوشته بود :
شهید مصطفۍ احمدۍ روشن
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگارۍ کرده بود، ولۍ هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخے
گفت :
بادمجون بم آفت نداره
ولۍ یه بار خیلے جدۍ پاپے اش شدم که :
کے شهید مے شۍ مصطفۍ؟
مکث نکرد،گفت :
سے سالگۍ
باران مے بارید شبے که خاکش می کردیم...
راوی:
همسر شهید
#شهیدمصطفیاحمدیروشن
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg
چــــــــــــــــــــادر:
یعنی آنچه پشت در،بر سر زهرا سوخت ولی از سر زهرا نیفتاد 🌱
#حضرت_فاطمه
#روایت_عشق
#حجاب
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
@Revayateeshg