روز اونایی که پدراشون برای امنیت و آرامش ما جونشون رو دادن و الان بغل پدرشون رو کم دارن....
مبارکــــــــــــ 🙂❤️
#روز_دختر
#روایت_عشق
@Revayateeshg
202030_2026973628.mp3
2.75M
#قرارصبحگاهی ☀️🌈
#روایت_عشق ❤️🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
هرگاه پدری با نگاه خود فرزند خویش را مسرور کند، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را میدهد✨
📚روضه الواعظین، جلد۲
#امامعلیعلیهالسلام
#روایت_عشق
#حدیث
@Revayateeshg
ســلام دلیل زندگیم
سلام غریب عالم... 🥺💔
لذت شعر به آن است که والا باشد
هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد
جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان
علت هستی ما حضرت مـولا باشد
العجل مولای من🌱
العجل دلیل تپش های قــلبمـــ❤️
#امام_زمان
#روایت_عشق
@Revayateeshg
همه شرایط را بسنجید امّا بدانید
آنکه به کار ما نتیجه میدهد عنایتِ خداست
از توکل به خدا و توسل غافل نشویـد
اگر هم کـــمکــاری کنیـم
بـاید جـوابـگوی خـون شهـدا باشیم.
#شهید_حسن_باقری🌷
#روایت_عشق🌼
#کلام_شهدا 🌸
@Revayateeshg
💌شهید به غیبت حساس بود یک روز با دوستان مشغول صحبت از هر دری بودیم که یکی از دوستان از سیدرضا اجازه خواست تا مطلبی را بگوید.
آن دوست ما قبل از صحبتش نگاهی به اطراف انداخت و تا رفت صحبتش را شروع کند، سید رضا مانعش شد و گفت: نمیخواهد بگویی...
🔆 همه تعجب کرده بودیم، لحظاتی بعد دوستمان از سید رضا پرسید: چرانگویم؟ سید رضا لبخندی زد و گفت: قبل از صحبتت به اطراف نگاه کردی، حدس زدم بخواهی غیبت کسی را بکنی! برای همین گفتم جلوی غیبتت را بگیرم.
همیشه به غیبت حساس بود و به هر طریقی که می توانست مانع غیبت میشد.
📚منبع:
کتاب طاهر خانطومان
#شادی_روح_شهدا_صلوات 💔
#شهید_رضا_طاهر 🌷
#اخلاق_شهدایی 🕊
#روایت_عشق ✨
@Revayateeshg