نه چايی و نه غذا و نه نان و آب خنک
كناره سفرهی افطار روضه ميچسبد...
#امام_حسین(ع)
♥️ @Revayateeshg
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا
اباصالح المهدی ادرکنا😔✋🏼
سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها ، همسر و هم سِرِّ رسول خدا، بزرگ بانوی رنج و صبر و دعا را محضر امام زمان علیه السلام و شما محبان تسلیت میگوییم!🖤🥀
@Revayateeshg
#شاه_امام_حسن💚🌱
#دوشنبه_های_امام_حسنی 💚
🌱 میرسد با مدد فاطمہ آن روزے ڪـہ
همـہ گویند بہ من رفتگر صحن حسن😇
#یاامام_حسن_مجتبی😍♥️
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♔♡j๑ïท🌱↷
@Revayateeshg
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
بیخود رسول(ص)به پای کسی پا نمیشود
هر مادری که مادر زهرا نمیشود
❇️ @Revayateeshg
✅زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها:
بِسْمِ ٱللّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِیمِ
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
@Revayateeshg
#حرف_قشنگ🌼🌱
میگفتڪہ:
وقتیبہڪسیخوبیمیڪنی
براےخدابهشخوبیڪن🌱
براےخدادلشوشادڪن😍
ٺـااگهیہروزےدرحقٺبدےڪرد،
یہروزےیادشرفت،
یہروزےجبرانشنڪرد
دیگهفڪرٺناراحٺنشہ
دیگهغصہنخورے😌💜
#راستمیگه:)
°•|روایت عـِشـْـ♥️ـــق|•°√
@Revayateeshg
#دلبرانه
مگر میشود در مهمانے دیر به دیر با صاحب خانه صحبت کرد؟!
❣اینجا صحبت #عشق درمیان است.
•┈•✾•┈•join•┈•✾•┈•
@Revayateeshg
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ سی و دوم
صفحه های گوگول تمام شد و من اشکام
پشت سر هم میبارید
حاج ابراهیم همت مردی بود که واقعا کل
زندگیمو عوض کرد
یاد قدیما تداعی شد،
پارتی
گناه
هوس
قهقهه های مستانه
حالا به کمک یه شهید از همه چی بریدم
باید آدرس مزارش پیدا کنم
گوشی تلفن برداشتم و شماره خونه زینب گرفتم
-الو سلام زینب جان
خوبی؟
زینب: ممنون تو خوبی ؟
چرا صدات میلرزه ؟
چی شده ؟
-میای بریم مزار شهدا ؟
زینب : مزارشهدا رفتن مگه گریه داره ؟
-خوب میام میریم
تند و زود بیا بریم
زینب:باشه
باشه
من تاکسی میگیرم میام گریه نکن
تا زينب بیاد حاضر شدم
روسریمو لبنانی بستم
مانتوی بلندی پوشیدم
چادرمو سرم گذاشتم
کیف پولم گذاشتم تو کیفم
صدای زنگ در بلندشد
در که باز کردم نذاشتم زینب بیاد تو
زینب: توروخدا چای ،شربتی نیاریا
- زینب شوخی نکن حالم خوب نیست بریم
زینب :باشه بیا بریم
من با ماشین داداش اومدم بیا بریم
بازم مثل همیشه رفتیم قطعه سرداران بی پلاک
خیلی بی تاب بودم
زینب:حنانه چته ؟
باهق هق گفتم :میخام برم حاج ابراهیم ببینم
زینب: یعنی چی؟
-آدرس مزارش میخام
برام پیداش کن
زینب:باشه باشه
آروم باش
زینب بعداز یک ساعت گفت :بیا پیدا کردم
امامزاده شهرضا ، قطعه ۲۴
ردیف۷۷،شماره۲۷
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @Revayateeshg