Ali Fani - Doaa Faraj.mp3
2.75M
#آرامـش_تایم 🌻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
💚 ﺩﻋﺎﻱ ﻓﺮﺝ 💚
بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
╭─┅──🌿🦋🌿──┅─╮
@Revayateeshg
╰─┅──🌿🦋🌿──┅─╯
✨
به دخترش میگفت:
وقتے گرههاۍ بزرگ
به کارتون افتاد
از خانم #فاطِمهزهرا"س"
کمک بخواید
گرههاے کوچیک رو هم
از #شهدا بخواید براتون باز کنند .. :)
#شهیدحسینهمدانے💔
#اللهمالرزقناشهادتفےسبیلالله
#شھیدانہ✨🍃
@Revayateeshg
#نماز_اول_وقت 🔮📿
هـُوَ الَّذے اَنزَلَ السـَّڪینَةَ
فے قلـوبِ #المُومِنیـن...
↻اوڪسےاستڪهنازلمےڪند
#آرامـش را...!✨🍃
در دلـهاے #مومنان...❤️
#الصلاه🌱
#حی_علی_صلاة
@Revayateeshg
#اندکےتفکر💓
بنده خدایے
از کربلا برگشته بود !
وقتے نامحرمے رو از دور میدید،
آهسته زیر لب میگفت:
+چشمے که [حرم]
دیده نامَحرم نمیبیند . . :)🌱
@Revayateeshg
#زیارتعاشورابهنیابتاز
#شهیدمرتضیآوینی❤️
شادی روح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@Revayateeshg
«دختری جویای نوازش پدر شهیدش»
_________________
مسئول ڪاروان شهدا بود؛ مےگفت :
پیڪر شهدا رو واسه تشییع مےبردن، نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده..!
اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده..!
گفتم : چے شده ؟!!
گفتن: هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ...
بهش گفتم: صبر ڪن دو روز دیگه میرسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ...
گفت : نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم...
تابوت ها رو گذاشتم زمین، پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش؛ هی میمالید به چشماش، هے مےگفت : بابا ، بابا ، بابا ...
دیدم این دختر داره جون میده؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ...
گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟
گفتم : بگو ... ؟
گفت: حالا که میخواید ببرید، به من بگید استخوان دست بابام کدومه؟!!!
همه مات و مبهوت مونده بودن که میخواد چیکار کنه این دختر !!!
اما ... کاری کرد که زمین و زمانو به لرزه درآورد ...
استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش
می گفت :"آرزو داشتم یه روز بابام دست بکشه رو سرم"
شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!
#حتما_بخوانید
@Revayateeshg
[امام_حسنیام]
من رگ گردن گذارم این بقیع بستان شود
کارگرهایش عموما ، شیعهی ایران شود😍
سنگ صحنش را به کلی میتراشیم از طلا
نام این بستان بهشت_مجتبی عنوان شود
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@Revayateeshg
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•