#تلنگر🍃
- خدا خدا بنده!
+ بنده به گوشم!!
- حواست باشه؛ دارم نگاهت میکنم:)
+ مفهوم شد...!
پ.ن: او می بیند..!
❌گناه ممنوع❌
@Revayateeshg
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهل و پنجم
نیمه های شب بود یه دشت سبز هیچکس نمیدیدم
راه افتادم تا ببینم اینجای که توشم کجاست
وای خدایا چه درختهای قشنگی
چه شکوفهای خوشگلی
إه اون سمت انگار یکی هستن
صداشون زدم ببخشید آقا
سرشونو برگردوندن دیدم حاج ابراهیم همت
هست و بغل دستشم یه آقای هست که
روی ویلچر هست
صدای اذان تو دشت پیچید
حاج ابراهیم :خواهر اذانه
یهو چشمام بازشد خدایا خواب بودم
گریم گرفت خدایا آقا ابراهیم همت همه جا
میومد کمکم میکرد
گوشیمو برداشتم به زینب پیام دادم زینب
من برای دیدار میام آسایشگاه
زینب :باشه عزیزم
روز پنجشنبه که رسید یه روسری زرد و
نارنجی سرکردم
سرراهم به پایگاه با زیب یه دسته گل خیلی
خوشگل خریدم
ما که رسیدیم پایگاه اتوبوسم رسید
سوار شدیم یه ساعت دیگه رسیدیم آسایشگاه .....
💖💐💕🔆
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @Revayateeshg
یاحَضرَت ِحَق🌻✨
+ رفیق،🤔
بهامام زمانتصبحبخیرگفتی؟!
_ نه هنوز😢
+ پس بیا باهم یه سلام بدیم به اقا
افرین
دستتو بزار رو سینه ات🙂✋🏻
یه لبخند از اون خوشگلاش بزن حالا بلند یه سلام بده به مهدی فاطمه(عج💚
بگو
السلام علیڪ یا اباصالح المهدی عج الله🌷
#انرژیبگیریم😍...
#امامزمانم
#اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
#دلتنگتوامحضرتبارانکجایی... 🦋
#الــتماسِ دعــایِ فــرج💚
@Revayateeshg
[شهر به شـب🌃
نشستهام😌
°|• ماه هلال من🌙
تـویـے...💚]
.
.
#حضـــرٺِــ دݪـبر✨
@Revayateeshg
╰─•♡•──♥️──•♡•─╯
#حرفقشنگ°🌱|💜°
••
#رفـیـق_شہیـد میدونےیعنےچے؟!
یعنے...↓
•|یعنےمحـــرماسـرارقلبٺبـاشـہ
•|اوناسرارےڪہهیچڪسنمے دونہ...
•|بیـݩخــودٺو...
•|خــــ♡ـــداو...
•|رفـیـقشهیـــ♡ـــدٺ
┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
#ڔفـیـقشـہيدݦـ💛🖇••
#دسـٺـموبگـیږ✋🏿♥️
@Revayateeshg