eitaa logo
روایت عشق🖤
972 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
159 فایل
﷽ 🔸تبادلツ👇🏻 تبادل باهر تعداد عضوی انجام میشه مهم محتواست😊 ❤️ @Azii0_0zii شما مهمان شهدا هستید😍😊 🌺کپی به شرط صلوات برای ظهور اقا و دعا برای شهادت خادمین کانال😊🌹 🌺لفت به شرط صلوات برای سلامتی آقا eitaa.com @Revayateeshg
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم به کجا؟! گفت صدایم کردند گل بودم و از شاخه جدایم کردند! گفتم که فرشتگان چه کردنت؟! گفت: روزی خورسفره‌ی خدایم ڪردند🥺💕 @Revayateeshg
روایت عشق🖤
گفتم به کجا؟! گفت صدایم کردند گل بودم و از شاخه جدایم کردند! گفتم که فرشتگان چه کردنت؟! گفت: روزی خ
حدود ساعت یازدهم و نیم شب بود که بالاخره دوستان در عراق پیام دادن که احمد رو اطراف میدون التحریر از گردن و کمر چاقو زدند و شهید شده. برام باور نکردنی بود که یکی از بهترین دوستام را از دست دادم . احمد پیشنهاد آمریکایی‌ها رو رد کرده بود و نفوذی‌ها هم این ۲ماه تو میدان التحریر زیر نظرش داشتند که تلافی کنند چون احمد حسابی از خجالت سعودی‌ها دراومده بود و فضای مجازی رو براشون جهنم کرده بود؛ جریان نفوذی احمد رو کامل شناسایی کردن و دوربین و تلفن همراهش رو هم بردن...💔 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🍃 @Revayateeshg
اے شهید از چشمانت از امتداد نگاہ روشنت میتوان یافت مسیر شهادت را🌷 پ.ن: چند روز قبل از شهادت در خان طومان_سوریه ⊱┈──╌♥️╌──┈⊰ @Revayateeshg
حسین ساعت هفت صبح روز جمعه چهارم فروردین ماه ۱۳۹۶ به شهادت رسیده بود. ولی پیکرش یک روز بعد به عقب منتقل شده بود. بعد ها شنیدیم که یک روز قبل شهادتش تیری به بازویش اصابت کرده بود ولی خودش به عقب برنگشته بود . گفته بود کار زیاده. حتی چند روز قبلش هم با موتور تصادف کرده و آسیب دیده بود. یک روز به من زنگ زد و خواست بگه که تصادف کرده, ولی ترسید نگران شم نگفت, چندبار اصرار کردم ولی نگفت. روز هشت فروردین ماه پیکر حسین روبه معراج الشهدا آوردند. تعطیلات عید بود, ولی مردم زیادی برای تشییع پیکر حسین آمده بودند. شوکه شده بودیم که این همه جمعیت از کجا آمده ! اصلا یکبار هم به شهادت حسین فکر نمی کردم. یعنی جرات فکر کردن در این مورد رو نداشتم , برایم سخت بود .💔 راوی: مادر بزرگوار شهید🪴 @Revayateeshg
هم سحری، هم ناهار آموزش ما هم‌زمان شده بود با ماه مبارک رمضان. اما من چون به سن تکلیف نرسیده بودم و از طرفی هم قدرت بدنی‌ام طوری نبود که بتوانم روزه بگیرم، وقتی سحرها بیدار می‌شدم مسئول پخش غذا به من دو پرس غذا می‌داد و می‌گفت: «یکی‌اش را الآن بخور و یکی دیگه رو فردا ناهار!» 🎙راوی: جانباز شیمیایی محمدرضا زنجانی 📚منبع: کتاب قمقمه‌های عطشان @Revayateeshg
تنها کسی که با دیدن عکساش ذوق میکنم😍❤️ @Revayateeshg
مادر شهید میگفتند : «من به حسن همیشه می گفتم خیر از جونیت ببینی.» . . .❤️ @Revayateeshg
🍃نماز،قبل افطار🍃 قبل از افطار،نماز می خواندند.می گفتند:نزدیک افطار،عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛در این لحظه ها اجر این نماز بیشتر است.💕 @Revayateeshg
اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده؟؟؟ 🤔 حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .😌🍃 حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به (عج) عرض کنیم : آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .😍❤️ @Revayateeshg
روایت عشق🖤
اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده؟؟؟ 🤔 حتما
اقاجان!😍❤️ قبول باشه نماز و روزتون...:)) التماس دعا آقا...! مارو یادتون نره یه وقت!🙏🏻 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌸 @Revayateeshg
چشمانت‌رابه‌من‌قرض‌میدهی؟ میخواهم‌ببینم‌ چگونه‌دنیارادیدی‌که‌ازچشمانت‌افتاد♥️ 🌿 🌸 @Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو به سوریه کرد و گفت: بیا هایم مالِ تو حالا داداشم رو پس میدی..؟! آخه خیلی دلتنگشم... خواهر شهید🌸🥺 @Revayateeshg