وَقَلْبِیلِقَلْبِکُمْسِلْمٌوَأَمْرِیلِأَمْرِکُمْمُتَّبِعٌ..
و قلبمتسلیمقلبِشما و کارمپیروکارِشماست
-فرازِچهلویکمزیارتاربعین-
' روحـآ '
بترسازاینکهشبیهآدماییبشیکهازشونبدتمیاد .
یاد بگیر که قلب آدما بازیچه ی تو نیست .
enc_16989271762548325552639.mp3
4.03M
2:17
ایمونسشبهایِمن
خودتیهکاریکندیگهبرایِمن...
دیگهتمومشد...
این اربعینتم تموم شد...
یادته قبل محرمت هی با خودمون میگفتیم یعنی محرم زنده میمونم برات سنگ تموم بذارم؟یعنی شب نهم زنده میمونم برای علمدارت گریه کنم ؟
میگفتیم «بذار محرم برسه، برات قیامت میکنم...»
محرم شد، شب سوم گذشت..
شب هشتم گذشت..
شب تاسوعا و عاشورا گذشت...
ولی ما زنده موندیم و شرمنده شدیم که چرا تو روضت نمردیم عزیزدلم:)
بعدِ عاشورا، دلشوره ی کربلا افتاد تو دلمون..
گفتیم یعنی امسال آقا میطلبه روز اربعین بینالحرمین باشیم؟ یعنی امسال حرمش سهممون میشه؟
بعضیا رفتن..
و بعضیاام جاموندن و در فراقت سوختن دورت بگردم..
درستهدلشکستهان از اینکه امسالم جاموندن و کربلایِ تو سهمشون نشد، ولی به این امید زندهان که شاید محرم بعدیت زنده باشن و اربعین بیان کربلات ابیعبدالله :)
الان که تموم شد..؛
دارم با خودم میگم یعنی محرم سال بعدت زندم..؟ یعنی دوباره میتونم برات گریه کنم آقایِمن؟
«ماکمگذاشتیمبرایِعزایِتو
امانشد؛توکمبگذاریبرایِما...»
✍🏻سِـلمآ¹³³
' روحـآ '
-بابارضایِقلبم..
هرچند حسرتِ اربعینِ امسال به دل ما موند؛
ولی بازم شما بودی که دوباره ضامنِ دلهایشکستمون بشی دورت بگردم:)
' اوکهغمدلتنگیکربلادردلشماند
بهسمتِمقصدِحرمتراهیشد
تا بغضامسالشرا گوشهایازصحنت
گریهکندتاشاید؛ دلبیقرارشدرگوشهایازحریمِتوآرامگیرد..'
' روحـآ '
دیگهتمومشد... این اربعینتم تموم شد... یادته قبل محرمت هی با خودمون میگفتیم یعنی محرم زنده میمونم
روضههایتوپناهماعهابیعبدالله؛
اذنبدهتامحرمبعدیانقدربراتگریهکنم
کههمونشباولمحرمچشمامزخمبشه
ازبکاءبرایغمت..
یهنگاهیبهنوکرروسیاهتبنداز
طوریکههمونشباولمحرم،
پامکهرسیدبهغمخانهیباصفات
سجدهیشکرکنمومثلهمیشهبگم:
«خیلی مردی اباعبدالله،
که دوباره نجاتم دادی و حاجتمو بهم بخشیدی!..»
میگن که آقای ما دو جا کمرشون شکست؛
یکی با شهادتجوونِلیلاعلیِاکبر
یکی با شهادتقمرِامالبنینابوالفضلِالعباس
دومین ویژگی ، برا داغ علی اکبر :
ابی عبدالله کنار خیلی از شهدا رسیدن ، اما کنار هر بدنی رسیدند از اسب پیاده شدند و نشستند کنار بدن ...
اما فقط کنار بدنِ علی اکبر نوشتن که آقا دیگه نتونستند پیاده بشند..
نوشتن تا رسیدند کنار بدن
‹ فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ ›
سومین ویژگی اینکه :
ابی عبدالله بالای سر هر شهیدی رفتند،
دو سه دقیقه صحبت کرده..
یعنی شهید هنوز نفس داشته،زنده بوده!