8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفحات نهضت عاشورا حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالله فاطمی نیا
بخش اول
حوالی اربعین
سردار عزیز روزهای سخت گره به کارِمان افتاده هر سال همین حوالی کوله بارمان را جمع میکردیم....
که نسیم جانفزای کربلا مشام دل را به کوی حضرت عشق پرواز می داد...
سردار عزیز روز های سخت،... روزهایمان سخت شده حال زمین و زمان خوب نیست...
اصلا این روزها اگر در کربلای عشق نباشی مگر زندگی معنایی دارد...؟
سردارعزیز روزهای سخت،...برایمان آبرویی دستی انگشتری محاسنی گِرو بگذارید...
قلبمان می تپد به هوای اربعین و کربلای امام عشق
کوله پشتیها انتظار تمثال مبارکتان را می کشند، با همان لبخندی که تا نگاهش می کنیم اشک امانمان نمی دهد...
از آن روزی که رفتی نذر کردیم که عکس شما را روی کوله پشتیها بزنیم...
در جوار ارباب دستی برای ما زمینیها بالا ببرید که این روزها سخت زمین گیریم...
راضیه محمدی پرتو
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
💠"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💠
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
🚩 رؤیای زیارت اربعین...
خواب دیدم که در نجف هستم
بر سَرَم، دستِ لطفِ مولا بود
ابتدای مسیرِ کرب و بلا
جادهای پیش روی رؤیا بود
کوله بار گناه را دادم
عوضش کولهی حرم دادند
پشت من آب ریخت یک مادر
آب نه... اشکهای زهرا بود
دل خود را زدم به جادهی عشق
جاده نه، پلّکانِ عرشِ خدا
پلههایش عمودها بودند
چقِدَر این مسیر زیبا بود
با زبان فصیحِ اَعرابی
یک نفر داد زد: "هِلِبیکُم"
اصلاً انگار همزبانِ همیم
کلماتش عجیب شیوا بود
آن طرفتر بساطِ شوق به پا
چای ایرانی و عراقی بود
شاد میشد هر آنکه لب میزد
غِلظت این متاع، بالا بود
یک پسربچّه آن طرفتر بود
با بساطی شبیهِ کفاشی
واکس میزد به کفشِ زائرها
تکّهای از بهشت، آنجا بود
با تعجّب نگاه میکردم
به کسی که صلیب، دستش بود
وسطِ لشکرِ مسلمانها
کهنه سربازی از کلیسا بود
در مسیر نجف به کرب و بلا
شعبهای از بهشت را دیدم
"موکبِ حضرت امام رضا"
ساحلِ امنِ خستگیها بود
پا به پای مسیر، طی کردم
یک هزار و چهارصد پلّه
تا رسیدم به عرش و دیدم که
گنبد از راهِ دور، پیدا بود
تا پریدم به سمتِ پرچمِ سرخ
با صدای اذان شدم بیدار
دیدم از اشک، بالشم خیس است
چشمها، کاسههای دریا بود
گفتم: آقا چه خوابِ شیرینی
مثل یک قابِ عکسِ رؤیایی
اربعین و من و حرم با هم
روی لبهام، این تقاضا بود...
جان هر کس که دوستش داری
برگهام را بگیر، از دستم
کلّ حاجات را زدم به کنار
همهی خواهشِ من، امضا بود