🌸 الحَمدللهِ ربِّ العَالَمِین
🍃الحمدُلِلّهِ حَمدًا کَثِیرَاً
طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ
🌸الحمدالله علی کل حال
الحمدلله علی کل النعمة
الحمدلله رب العالمین
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
🌺اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج وَفَرَجَنابِه
💠 امام علی علیه السلام:
بدترين چيزى كه آدمى وقت خود را مصروف آن سازد، كارهاى زائد است.
🔹 شرُّ ما شَغَلَ بِهِ المَرءُ وَقتَهُ الفُضولُ
📚 غرر الحکم، ج 1، ص 409
📎 #خانواده
🌸 الحَمدللهِ ربِّ العَالَمِین
🍃الحمدُلِلّهِ حَمدًا کَثِیرَاً
طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ
🌸الحمدالله علی کل حال
الحمدلله علی کل النعمة
الحمدلله رب العالمین
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
🌺اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج وَفَرَجَنابِه
🌸امام کاظم علیه السلام:
تُستَحَبُّ عَرامَةُ الغُلامِ فی صِغَرِهِ لِیَکوُنَ حَلیما فی کِبَرِهِ.
پسندیده است که فرزند در کودکى به بازى و جست و خیز بپردازد تا در بزرگ سالى بردبار و باوقار باشد.
📚منبع: بحارالانوار.ج۶۰. ص٣۶٢
#تربیت_کودک #فرزندپروری
#روایت #کودکی #تربیتی
🌸"نذر زیبا"
بی بی هنوز نان و کمپوت می پخت و خیرات میکرد. تمام زمان پخت صلوات میفرستاد.
عاطفه خانم پرسید: بیبی گلرخ! حالا چرا نذری کمپوت و نون میدی؟
ننه گلرخ گفت: چند سال نون و کمپوت دادم جبههها که رزمندهها نوش جون کنن. نذر سلامتی پسرامم بود. به شکرونهی سلامتیشون، گفتم تا روزی که بتونم، محرم و صفر، نون و کمپوت میپزم و به نیت سلامتی و پیروزی کل رزمندههای کشور، میدم به محبّای امام حسین علیه السلام.
عاطفه خانم متعجب پرسید: بیبی! مگه پسرات شهید نشدن؟!
بیبی شد ابر بهار و با صدای ضعیف ولی محکم گفت: خبر شهادت همهشون رو پای تنور و سر دیگ بهم دادن. مگه سالمتر از بچهای که در راه خدا شهید بشه هم داریم؟ من اول سلامت روح بچههام رو خواستم و بعد جسمشون.
#ایمان_و_تعمیق_باورهای_دینی
#بصیرت
#جهاد #شهادت #شهیدپرور #مادرشهید
#نذر
🌺منظومه دستغیب
دستِغیب در روز شهادت #سید_الشهداء، سیدعبدالحسین را در دنیا گذاشت. #قلبِ_سلیمِ او از #گناهان_کبیره، رهایی یافت و #ایمان را در قالب #معارفی_از_قرآن بیان کرد. #بندگی_راز_آفرینش را تجلی بخشید و آرزویش رسیدن به #سرای_دیگر بود. سرانجام #معراج او، در مسیر محراب نماز جمعه رقم خورد تا #نفس_مطمئنهاش در #بهشت_جاویدان، آرام گیرد.
شهید سید عبدالحسین دستغیب، بیش از آنچه نام برده شد، کتاب نوشت برای من و تو. #داستانهای_شگفت برای رسیدن به #قلب_قرآن. باشد که #صلوة_الخاشعین اش را عمل کنیم و #فاتحة_الکتاب را بدرقهی راهش نماییم.
🌸هشتگهای داخل متن، اسامی تعدادی از کتابهای ایشان است.
#شهید_محراب
#امام_جمعه_شیراز
#تبدیل_معرفت_به_رفتار
🌸... کلی آموزش دیدهبودم. از شب جمعه باید مثل مردم عادی پای منبر بنشینم و یادداشت کنم. هر چه دقیقتر صحبتها را مینوشتم، امتیاز بیشتری می گرفتم. اگر گزارش خوبی میشد...
قول پاداش هم داده بودند.
شب اول
شب دوم
شب سوم...
خودم را رساندم پای منبر؛ دست آقا را بوسیدم و او هم سرم را بوسید.
صورتم خیسبود. نمیتوانستم توی چشمانش نگاه کنم. نفسم بالا نمیآمد. آهسته گفتم آقا! ببخشید... من... من...
دستی چانهام را بالا آورد: خوشآمدی مؤمن.
هربار به اینجا میرسید، بغض نمیگذاشت بقیهاش را تعریف کند. او همان مأمور ساواکی بود که با صحبتهای سید، در حین انجام مأموریت، دلش رفت و شد مرید آقا.
به نقل از دختر شهید دستغیب.
#شهید_محراب
#امام_جمعه_شیراز
#ایمان_و_تعمیق_باورهای_دینی
#بصیرت