eitaa logo
➜⁩⁦مطالب‌ناب روشنگری و بصیرت
76 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
7هزار ویدیو
34 فایل
|•بسم الله الرحمن الرحیم•| بصیرت ، نیاز اصلی جامعه امروز ماست📢 کانال ما صرفاً جهت روشنگری و بصیرت افزایی تشکیل شده است... وظیفه همه ما نشر مطالبی است که از منابع معتبر وارد فضای مجازی شده ادمین ارتباطی @A_Shabani333
مشاهده در ایتا
دانلود
✨آیـتﷲبـهـجـت: 🌸بعضی وقت‌ها انسان می‌بیند یک حـال خـوشے دارد؛ حـالـت نـورانے دارد! نمیداند علتش چیست❓هرچهفکر مــی‌ کنـد هــیچ علــتی پیـدا نمی‌ کـند. نه کار خاصــی کـرده،نه خاصـی خوانده،هیچ کار خاصی نکرده‌است!🤔🤔🤔 😍او نمی‌داند در کوچه‌ای ، جایــی رد می‌ شده و فقــط به نحــو گذرا حضــرت صاحب‌الزمان از کنارش رد شده‌است.! ایــن نـورانیــت و حال خـوش به همین جهت در این شخص ایجاد شده‌است..♥️ 🌱 📚
با هم ندار بودیم. هرازگاهی که همدیگر را می‌دیدیم, می‌نشستیم کنار هم، سر حرفمان باز میشد. میان صحبت‌هایی که از هر دری می کردیم، یک‌دفعه دیدم رفت توی خودش. پرسیدم: «چی شده آقای رئیسی؟!» - رفته بودم نجف، حرم امیرالمؤمنین. با دل شکسته رو کردم به ضریح و گفتم: آقا! من هر چی میام اینجا، هرچی صداتون می‌زنم، شما که جواب منو نمی‌دید، شما که بهم رو نمی‌کنید، منم دیگه چیزی ازتون نمی‌خوام. میرم یه گوشه‌ی این حرمتون، زیارت می‌کنم، نمازم رو می‌خونم و بعدشم زحمت رو کم می‌کنم. رفتم کنج حرم ایستادم به نماز. یک‌دفعه دیدم یکی میزنه به پشتم و میگه: کار برای خدا کنید، ما هم هواتون رو داریم. نمازم رو زود تموم کردم. سر برگردوندم که ببینم کیه، دیدم هیچ کسی دور و برم نیست! با بغض می‌گفت، با حرفی که از تهِ قلبش میزد. - آقای مروی! امیرالمؤمنین جواب منِ دل شکسته رو داد. راوی: حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی منبع: ویژه برنامه شبکه یک، دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♦️♦️شهیدان را شهیدان می‌شناسند چرا شهید حججی را گریان ندیدید؟! چرا در او آرامش را دیدید⁉️ پاسخ را از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی بشنوید.
چه زیباست 👌 حاج آقای ‍ قرائتی پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الاخره🤲🤲
هدایت شده از تحلیل سیاسی
جهان آرا - شنبه 20 مرداد 1403.mp3
49.2M
⚜ کارنامه عمل دولت سیزدهم بررسی آخرین وضعیت تامین کالاهای اساسی در کشور 🗓۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۳ https://eitaa.com/joinchat/4253679616C45aab6f6a5 ⚜ کانال تحلیل سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋 تهیه بلیط سامرا، کاظمین، نجف و مرز مهران از شهر کربلا🕌 این پست را برای آشنایانی که قصد سفر اربعین دارند، ارسال کنید. ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️ 📡اداره حج و زیارت کاشان را در پیام رسان ایتا به نشانی زیر دنبال کنید. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3966370228C04cb4f8437 تلفن های تماس با اداره حج و زیارت کاشان: 📞۵۵۴۳۱۰۹۰ - ۹۱ نشانی پایگاه اینترنتی: 🌐 kashan.haj.ir ارتباط با مدیریت اداره حج و زیارت کاشان: https://eitaa.com/modir_haj 🕋🕌 رسانه رسمی اداره حج و زیارت کاشان
هدایت شده از 🇮🇷زاغ سیاه🇵🇸
🌍 ‏مصطفی تاجزاده میگه : روی ها ، بجای مرگ بر این و اون، شعار صلح آمیز بنویسیم! ‏ 🔹چطوره بنویسیم : «ای که میروی به سویش از جانب من ببوس رویش»؟ 😂 کاش با موشک همراهی کنید آقای تاجزاده 😂😂 مردک پلشت ┄┅═✧●📌👇●✧═┅┄ 🎙@zaghsiah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️روضه‌خوانی سوزناک رسولی و نریمانی 🎥روضه‌خوانی مشترک حاج و حاج در داغ مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها